گزارشگر:دکتور شمسالحق آریانفر - ۲۸ ثور ۱۳۹۸
بخش چهارم و پایانی/
– مرکز بزرگِ ترجمه ایجاد گردد. این مرکز بهترین آثار دنیا را بعد از انتخاب مرکز زبان و فرهنگ، به فارسی دری ترجمه کند. همچنان خوبترین آثار فارسی را به زبانهای دیگر برگرداند. این امر سبب میگردد تا با تازهها و نوترین افکارِ دنیا در زمینههای مختلف آشنا و هماهنگ باشیم و هم افکار و اندیشههایِ ما به دنیا برسد. این مهم ما را دقیقتر میسازد تا با خطابِ جهانی بنویسیم و از دایرههای کوچکِ قوم و محل بیرون شویم.
– بازار بزرگِ کتاب ساخته شود. این بازار در ایران رونق خود را دارد، اما در افغانستان و تاجیکستان نیاز است با حمایتِ همهگانی و با امکاناتِ خوب ایجاد گردد. مراکز بزرگ چاپ آماده شود. کشورهای فارسیزبان برای ایجاد مراکز تولید و چاپ و تقویت ناشران کتاب، همدیگر را یاری رسانند تا هزینۀ چاپ به حداقل برسد و بازار تولید گسترش یابد. محدودیتهای تجارت کتاب در بین کشورها برداشته شود. کتاب از محصول معاف باشد.
– نشستهای شعر، داستان، طنز و پژوهش، سالانه در یکی از کشورهای فارسیزبان تدویر یابد تا گویندهگان زبان در قلمرو بزرگ زبان با دستاوردهای جدید در قلمرو فارسی آشنا گردند. در این نشستها بهخصوص بهترین آثار چاپ شده در قلمرو زبان فارسی توزیع گردد.
کارهایی که انجام یابد:
نخست از همه، نهادهای پیشنهادی به مشکلهای مطرح شده توجه کنند. مسایل مطرح شده در تمام عصرها این است: خط فارسی مشکل دارد؛ چند حرف یکصدا دارد؛ آواها نوشته نمیشود؛ گرامر آن کامل نیست؛ دانشواژه و کارواژهها مسایلی مطرح است؛ مشکلات آوایی وجود دارد و درستخوانی مشکل است.
– خط فارسی را نمیشود تغییر داد. این خط نسبت به خطوط چینایی و جاپانی و حتا لاتین مشکلاتِ کمتر دارد؛ اما میشود خط را اصلاح کرد و سه علامت را که نشانۀ این سه مصوت باشد، در زنجیرۀ خط به صورت حروف داخل کرد. این کار عملی است و فنی که با مشورت میشود انجام یابد. (باطنی، ۱۳۷۲: مجلۀ آدینه)
– دانشیان باور دارند که زبان فارسی امروز هم میتواند زبان علمی و فنی ما باشد. باید مطابق قوانین رشد و ساختار ویژۀ این زبان مورد توجه قرار گیرد.
– چارچوب آوایی آن مشخص گردد؛
– دستگاه و سامانۀ واژگانی آن روشن شود؛
– ساختار دستوری آن نظم و سامان یابد.
– باید اثرهای جداگانه برای بررسی لغات، قواعد دستوری و آثار ادبی دورههای مختلف نگاشته شود.
– فونتیک زبان (آهنگشناسی یا تجوید) به اساس بیان مردم، نه ضبط فرهنگها، مشخص گردد. تغییر در تلفظ واژه بازشناسی شود.
– مشکل املا و درستنویسی را با تصمیم یگانه حل کنند تا در هر کشور به گونۀ دیگر نباشد.
– تیوری سه زبان را پایان دهند. حداقل در دو کشور از سه کشور فارسی زبان، تیوری سه زبان توجیهگرانی دارد. شورویها برای اینکه تاجیکها را تافتۀ جدا بافته از تاجیکهای افغانستان و ایران نشان دهند، اصل سه زبان را تیوریزه کردند و بیان داشتند که زبان تاجیکی زبانی دیگر است و دری و فارسی دیگر. در افغانستان نیز در راستای ایجاد محدودیت به زبان دری، کسانی از این اصل حمایت کرده و میکنند.
شماری که امروز از تیوری سه زبان حمایت میکنند، ادعای خود را با تفاوتهای آوایی، لغوی، معیار ادبی و کاربرد اصطلاحات مستدل میسازند؛ اما زبانشناسان این معیارها را برای یک زبان مستقل موجه نمیدانند. چه با تفاوت مناطق تفاوتهای آوایی ایجاد میگردد؛ حضور کشورهای استعماری واژهها و اصطلاحات مختلف را تحمیل میکند و با تأثیرپذیری از ترجمه، معیار دگرگون میشود. امروز معیار را در شناخت یک لهجه یا زبان در چهار اصل: تفاهم یکدیگری، همانندی ساختاری، پیوند یا تداوم شیوهیی، تاریخ و فرهنگ مشترک میدانند.
باید مرکز زبان و یا اجماع دانشیان زبان فارسی در مورد نظر مشخصِ خود را اعلام کند اینکه: نام زبانِ ما فارسی دری است و نامهای: فارسی، دری و تاجیکی اسمهای لهجهها و یا گویشهای یک زبان است که در سه کشور جاریست تا دیگر کسی حرفی را در زمینه عنوان نکند.
– تاریخ ادبیات فارسی دری، از آغاز تا امروز نوشته شود. جای این کتاب هنوز خالیست. تاریخ ادبیات باید جدا از تاریخ علوم و فلسفه با بررسی دقیق شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زمان مشخص، تنظیم، تبویب و فصلبندی گردد و نوشته شود.
– واژهسازی و معادلآفرینی شود. مرکز با حضور دانشمندان قلمرو زبان فارسی دری، میتواند در برابر واژههای بیگانه از واژۀ موجود در قلمرو زبان استفاده کند. در واژهسازی و معادلآفرینی، از عناصر زبان زنده استفاده گردد، ذوق فارسیزبانان مطرح باشد. با عناصر متروک زبان، واژههایی ساخته نشود که فارسی زبان درنیابد از کجا آمده است.
– آثاری که در زمینۀ فرهنگ بومی و داشتههای فرهنگ و زبان بومی نگاشته میشود، ارجگزاری بیشتر گردد.
– یک مشکل دانشواژههای معاصر شناخته شده است. در برابر این دانشواژهها بهویژۀ آنانی که با بافت و فونتیک زبان ما سازگاری ندارد، معادلسازی شود تا زبان فارسی از نگاه علمی و فنی معادل زبانهای اروپایی گردد. فهرست دقیق دانشواژههای علوم طبیعی، اجتماعی و فنی ساخته شود. برای هر مفهوم یک معادل آید. در این زمینه دانشیان پیشنهاد دارند که چند گونه میشود عمل کرد:
در برابر دانشواژههای بیگانه، معادلهایی از فارسی سره انتخاب کنیم.
اگر واژه و یا ترکیبِ کاملاً فارسی نیافتیم، میشود از واژههای عربی معمول در زبان استفاده بریم.
برخی دانشواژهها را که زیاد ثقلت ندارند، میشود همچنان از زبانهای اروپایی انتخاب کنیم.
– فرهنگ لهجهها یا اصطلاحات خاص و یا فرهنگ دورههای زبان فارسی، تدوین گردد.
– فرهنگ ریشهشناسی واژهها تنظیم شود و ریشۀ واژهها در زبانهای پهلوی، اوستایی، فارسی باستان و سامی روشن گردد.
– فرهنگ تفسیری زبان آماده گردد. انواع لغات و ترکیبات منسوخ و مهجور مشخص گردد، تلفظ و مختصات دستوری واژهها در آن ثبت شود و با مثالها موارد استعمال آنها مشخص گردد.
منابع
– آشوری، داریوش؛ ما و مدرنیت؛ تهران: موسسۀ فرهنگی صراط، ۱۳۷۷
– باطنی، محمدرضا؛ «گفتوگوی ویژه با رضا باطنی»؛ ماهنامۀ آدینه، تهران: ۱۳۶۲
– بهار، محمد تقی (مقدمه)؛ سبکشناسی؛ جلد اول، تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۵
– اقبال آشتیانی، عباس؛ مجموعه مقالات؛ به کوشش دبیر سیاقی؛ تهران: نشر دنیای کتاب، ۱۳۶۹
– خیام، مسعود؛ خط آینده؛ چاپ اول، تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۷۱
– سخنرانیها و بحث دربارۀ زبان فارسی (مجموعه سخنرانیها)؛ بیمؤلف، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و هنر ایران، بیتا
– سلطان، میرزاحسن؛ مشکلات زبان علم؛ دوشنبه: ۱۳۸۵
– طبری، محمد ابن جریر؛ ترجمۀ تفسیر طبری؛ تصحیح یغمایی؛ تهران: ۱۳۵۶
– طبری، احسان؛ زبان فارسی و راههای تکامل آن؛ بیجا: ۱۳۵۸
– طبری، احسان؛ مسایلی از فرهنگ و هنر و زبان، تهران: مروارید، ۱۳۵۹
– عزیزپور، سالار؛ پژوهشی در گسترۀ زبان و نقدی بر عوامل آن در افغانستان، کابل: میوند، ۱۳۸۵
– علینژاد، سیروس؛ زبان فارسی در چند گفتوگو، تهران: انتشارات آگاه، ۱۳۸۸
– کاظمی، کاظم؛ همزبانی و بیزبانی و این قند پارسی؛ نشر عرفان
– مایل هروی، نجیب؛ تاریخ و زبان در افغانستان؛ تهران: ۱۳۶۲
– میلانیان، هرمز؛ زبان فارسی؛ تهران: چاب کاویان،۱۳۵۱
– نامق، برهانالدین؛ «زبان هویت نخستین یک ملت است»؛ مقالۀ چاپ ناشده، کابل:۱۳۹۵
Comments are closed.