گزارشگر:احمــد عمران - ۲۹ ثور ۱۳۹۸
دستاندازیها و دخالتهای بیمورد و غیرقانونی ارگ، وضعیت مجلس نمایندهگان را به صورتِ فاجعهآمیزی به بحران کشانده است. مخالفتِ عدهیی با میررحمان رحمانی که روز شنبه با گرفتن ۱۲۳ رای از سوی رییس موقتِ مجلس به عنوان رییس دور هفدهم مجلس نمایندهگان معرفی شد، ریشه در بیـرون از این مجلس دارد.
شاید آقای رحمانی آن رییسِ ایدهآلی که قوۀ مقننه را مدیریت و رهبری کند، نباشد و افراد شایستهتری در درون مجلس بودند که میشد با نامزد کردنِ خود و در صورت پیروزی در انتخابات درون مجلس چهرۀ بهتری از پارلمان کشور ارایه میکردند؛ اما با این حال در برابر رقیبی چون کمال اصولی که عملاً دیدگاههای فاشیستی و قومیِ خود را پنهان نمیکند و بر طبل نژادیِ منحط و تاریخگذشته میکوبد، خیلی رییس شایستهیی میتواند باشد. حداقل آقای رحمانی، سوای بحث تواناییهای مدیریتی خود، کسی نبوده که به مسایل قومی در کشور دامن بزند و یا بخواهد از این آدرس وارد موقعیتِ نخست در مجلس شود. او از جانب دیگر، با نامزدی و پیـروزی خود جلو قومگرایی منحط را در مجلس تا حد زیادی گرفت.
فراموش نکنیم که عدم اعطایِ رای به اصولی که تقریباً از سوی اکثریت اعضای مجلس انجام شد، نه گفتن به افکار فاشیستی و قومی بود؛ افکاری که سالهای سال است از افغانستان قربانی میگیرد و نمیگذارد این کشور از سطح مناسباتِ غیردموکراتیک و پیشامدرن عبور کند. آقای اصولی در دور دوم انتخابات درون پارلمانی، فقط موفق شد که ۵۵ رای را از آنِ خود سازد. این ۵۵ رای نیز از سوی کسانی به صندوق ریخته شد که یا همان افکار فاشسیتی را دنبال میکنند و یا از بیرون مجلس هدایت میشوند.
ارگ تلاشهای زیادی را صورت داد که در فضای متشنج مجلس نمایندهگان، فردی با دیدگاههای فاشسیتی و نزدیک به خود را در کرسی پارلمان قرار دهد. از همان نخستین روز نامزد شدنِ آقای اصولی معلوم بود که پشتِ او به کسان دیگری در بیرون از مجلس گرم است. صحبتهای او هم پس از نشستنِ آقای رحمانی به کرسی ریاست مجلس نشان میداد که این شکست برای او تحملناپذیر خواهد بود.
با برنده شدن آقای رحمانی، احتمال برده میشد که فضای مجلس دوباره به حالتِ عادی برگردد و کار قوۀ مقننه روال اصلیِ خود را بیابد؛ اما همچنان فضا متشنج و غیرعادی مانده است. افراد معدودی در داخل مجلس نمایندهگان تلاش دارند که برنده شدنِ آقای رحمانی را مخالف طرزالعملِ داخلیِ مجلس نشان داده و باعث شوند که دور تازۀ رقابتها بر سر ریاست مجلس آغاز شود. به نظر میرسد که جریان فاشیستی با وجود شکست مفتضحانۀ خود در روز شنبه، از پا ننشسته و همچنان دستوپا میزند که از راه دیگری وارد شود. شاید این بار چهرۀ تندروی چون اصولی را معرفی نکنـد، ولی بدون شک تلاشها در این جهت ادامه دارد که فردی «خودی» را در ریاست مجلس قرار دهد.
ارگ متأسفانه همانطور که در انتخابات پارلمانی سالِ گذشته بیطرفی خود را نتوانست حفظ کند، در انتخابات درونپارلمانی نیز تلاشهای زیادی را به هدف پیروزی آقای اصولی صورت داد. اصولی چهرۀ جوانِ آقای غنی است. اگر آقای غنی افکار خود را تا حد زیادی کنترول میکند تا مثل آقای اصولی سخن نگوید، اما در دل همان افکاری را دارد که آقای اصولی بیباکانه آنها را بر زبان میآورد.
پیروزی آقای اصولی میتوانست موفقیتِ کمنظیری برای جناح فاشسیتی در کشور باشد، ولی دیدیم که این جناح همانگونه که در سطح جامعه به شکست روبهرو شده، در نهادهای انتخابی نیز توش و توانِ پیـروزی را دیگر ندارد. کسانی که به آقای اصولی رای ندادند، تنها اقوامِ دیگر کشور نبودند، بل بخش بزرگی از پشتونهای داخلِ مجلس نیز که با دیدگاههای فاشیستی مخالف اند، از دادن رای به او اجتناب کردند. این افراد نشان دادند که خواهان پیروزی چنین رویکردی نیستند و افغانستان را در وجود تمام ساکنانِ آن میپذیرند.
اما جریان فاشسیتی همانگونه که در اکثر کشورهای جهان پس از شکست هیتلر و موسولینی هنوز نفس میکشد، در افغانستان نیز کاملاً از پا نیفتاده است. این جریان با تمام تواناییِ ضعیفِ خود تلاش میکند به هر شکل ممکن در رأس قوا قرار بگیرد. متأسفانه گاهی افراد و نخبهگانِ این جریان با پنهانکاری و تقیّه خود را به هدفهایشان میرسانند، ولی در بسیاری موارد محکوم به شکست میشوند.
ارگ اگر از دستدرازی و دخالت در امور پارلمان کشور دست برمیداشت، شاید این قوه موفق میشد که رییسِ شایستهتری را برای خود گزینش کند. اما متأسفانه دخالتهای ارگ همواره باعث سرافکندهگی و شرمساری افغانستان در سطح کشور، منطقه و جهان شده است. این نهاد از آنجایی که به صورتِ پنهان افکار فاشیستی را دنبال میکند، در تلاش است که در همۀ نهادها افراد نزدیک به خود را تحمیل کند و این موضوع باعث میشود که افراد واقعاً نخبه و چیزفهم نتوانند در رقابتها شرکت ورزند و موقفهای کلیدی را بهدست آورند.
Comments are closed.