احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:خواجه قمرالدین صدیقی - ۰۶ جوزا ۱۳۹۸
بخش نخست/
هر چند برای استقرار صلح دایمی و پایان دادن به منازعۀ پیچیده و دیرینۀ افغانستان که ابعاد داخلی و خارجی دارد نیاز به تدوین یک طرح جامع و نقشه راه منطقی و ضمانت شده داریم، ولی حکومت امریکا بدون اینکه طرح و نقشۀ راهش را با مردم افغانستان شریک ساخته باشد بهصورت مستقیم گفتوگو با طالبان را چند ماه پیش آغاز کرد و تا کنون شش دور گفتوگوها انجام شده است. لاکن تاهنوز مشخص نیست که به کدام ترتیب به منازعۀ دیرینه و پیچیدۀ افغانستان نقطۀ پایان گذاشته میشود. حکومت افغانستان به برگزاری انتخابات تأکید دارد و قبلاً گفته است که طالبان میتوانند از جنگ دست بکشند و به عنوان یک گروه سیاسی در انتخابات ریاستجمهوری برای کسب قدرت با دیگر جریانهای سیاسی به رقابت بپردازند، جمعی از سیاسیون طرح حکومت را موثر میدانند و اما جمعی دیگر از سیاسیون از جمله چهرههای سیاسی شناخته شده طرفدار روی کار آمدن حکومت موقت اند. در این نوشته روی این دوگزینه و اینکه کدام یک میتواند ما را به صلح نزدیکتر سازد تبصره شده است:
با آنکه پایان گذاشتن به یک منازعۀ دیرینه و پیچیده بدون تدوین یک طرح جامع با یک ضربلاجل زمانی کوتاه کاریست دشوار، اما حکومت امریکا چند ماه پیش اعلام کرد که میخواهد به جنگ چهل سالۀ افغانستان و طولانیترین ماموریت نظامی خارجیاش که همانا جنگ هفده سال در افغانستان میباشد طی شش ماه تا یکسال نقطۀ پایان گذارد.از آن زمان تا کنون زلمی خلیلزاد نمایندۀ امریکا برای مذاکرات صلح افغانستان به علاوه ملاقات با سران حکومت وحدت ملی، چهرههای شناخته شدل سیاسی افغانستان و مقامات ارشد کشورهایی که در بحث جنگ و صلح افغانستان تأثیرگذاری دارند، شش دور گفتوگو با نمایندههای گروه طالبان را به پیش برده است. گفته میشود که تا کنون طرفین روی بحث خروج قوتهای نظامی امریکا به شمول قوتهای ناتو از افغانستان وعدم استفادۀ شبکههای تروریستی از خاک افغانستان علیه منافع امریکا و متحدانش صحبت کرده اند، هر چند که گفته میشود روی موارد دیگری نیز صحبت شده و تا روی همه مسایل توافق نشود هیچ توافقی صورت نخواهد گرفت، لاکن قرار گرفتن این دو مورد در محور گفتوگوها بدان معناست که تا این جای کار این مذاکره بیشترینه به بیرون رفت آبرومندانۀ قوتهای امریکایی از افغانستان و شامل ساختن رهبران طالبان در قدرت سیاسی متمرکز میباشد.
این در حالیست گفته میشود محور اصلی مذاکرات صلح، حل منازعه دیرینه و پایان گذاشتن به جنگ چهل ساله است، حتا اگر چنین نباشد، باید کوشش شود مسیر گفتوگوها در راستای حل بنیادی منازعه سوق داده شود.
برای حل بنیادی یک منازعه دیرینه و استقرار صلح واقعی، شناسایی عوامل اساسی و جانبی منازعه، شناسایی عوامل تسریعکننده و باز دارندۀ صلح لازمی میباشد.
آیا تنها عامل منازعه حضور قوای خارجی است که با خروج قوای امریکایی و سهیم ساختن طالبان در قدرت سیاسی بتوان به منازعه دیرینه و جنگ چهال ساله افغانستان نکته پایان گذاشت؟ نخیر.
پیش از حضور نظامی امریکاییها نیز در افغانستان جنگ جریان داشت، تحریک اسلامی طالبان با عنوان کردن این مطلب که میخواهند امارات اسلامی را در افغانستان و سایر نقاط جهان برقرار سازند با دولت اسلامی افغانستان که بعد از خروج قوتهای نظامی روسها و سرنگونی حکومت تحت الحمایه از طرف مجاهدین تاسیس شده بود، میجنگیدند.
به همین ترتیب، احزاب اسلامی که دولت اسلامی افغانستان را بنیان گذاشتند، با آنکه دلیل اصلی جنگ با حکومت را اشغال افغانستان از جانب شوروی عنوان میکردند، سالها پیش از تهاجم روسها به افغانستان تاسیس شده بودند و به هدف تشیکل دولت اسلامی در افغانستان سر مخالفت با حکومتهای وقت را در پیش گرفته بودند.
پیش از ظهور احزاب اسلامی، جریان مشروطهخواهی که خواهان پایان دادن به نظام شاهی مطلقه بودند که یک حکومت خاندانی و مستبد بود، در کشور شکل گرفته بود و خواهان تغییر نظام و ایجاد حکومت بر مبنای اصل جمهوریت بودند. با آنکه حکومت خاندانی از شاهی مطلقه با نیمه مطلقه و به جمهوریت در حال گذار بود، چهل سال پیش حکومت محمد داوود خان به اثر کودتای هفت ثور از جانب حزب دموکراتیک خلق افغانستان سرنگون شد و یک حکومت تک حزبی با دیدگاه چپی که سر سازگاری به عقاید اسلامی مردم نداشت و مورد حمایت شوروی بود در کشور مسلط گردید، از اینرو احزاب اسلامی در برابر آن حکومت با اعلام جهاد جنگ را آغاز کردند که از طرف کشورهای غربی مخالف شورویها حمایت گردید. سرانجام این حکومت نیز سرنگون شد و دولت اسلامی در افغانستان مستقر گردید، ولی به دلیل خودخواهی برخی از رهبران جهادی و برنامههای شوم استخبارات خارجی جنگ میان تنظیمهای جهادی شروع شد، در این میان یک گروه جدید بهنام «تحریک اسلامی طالبان» ظهور کرد و با شعار ایجاد امارت اسلامی با دولت اسلامی افغانستان وارد جنگ شد و توانست بر بخش اعظم کشور مسلط گردد. طالبان با شبکه تروریستی القاعده که در زمان جهاد با مجاهدین همکاری داشت روابط مستحکم داشتند، از اینرو امریکا با نسبت دادن مسوولیت حادثۀ تروریستی یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ شهر نیویارک به شبکۀ القاعده به افغانستان حمله کرد و به حاکمیت طالبان در افغانستان پایان گذاشت.
به تعقیب حمله امریکا بر افغانستان حکومت جدید از مجرای یک کنفرانس بینالمللی در همکاری با دولت اسلامی افغانستان شکل گرفت و جنگ علیه تروریزم بینالمللی در خاک افغانستان آغاز گردید که تا کنون ادامه دارد.
منازعۀ دیرینه افغانستان عوامل داخلی و خارجی دارد، مداخلات خارجی در قالب رقابتهای استعماری کهن و رقابتهای هژمونیستی نوین، اختلافات ارضی ایجاد شده از جانب استعمار میان افغانستان و پاکستان، هندوستان و پاکستان، اختلافات و برتریجوییهای قومی و رقابتهای ناسالم سیاسی در حوزۀ قدرت سیاسی از عوامل کلیدی آن است.
بهصورت مشخص اما، مداخلات خارجی، سیاسی شدن هویتهای قومی و رقابتهای ناسالم در حوزۀ قدرت سیاسی باعث شده تا در این کشور یک حکومت مستقل و ملی که بتواند زمینه مشارکت سیاسی همهگانی را فراهم کند، ثبات سیاسی را استحکام بخشد، رشد و توسعه اقتصادی و سیاسی را مساعد سازد، مشکلات و تنشهای کشور را به کشورهای همسایه بدور از ملاحظات سیاسی و منفعتهای گروهی با درک واقعیت موجود در روشنی با قوانین بینالمللی بهصورت بنیادی حل کند، شکل نگیرد و این کشور همه عمرش را در جنگ و بیثباتی سیاسی به سر ببرد.
با آنکه به تعقیب سرنگونی طالبان و روی کار آمدن ادارۀ موقت و حکومت انتقالی به تعقیب انعقاد توافقات بُن، افغانستان شاهد یک ثبات سیاسی نسبی گردید، ولی این ثبات به دلایل مختلف از جمله تداوم برتریجویی قومی، انحصار قدرت در قالب مُدل افغانی نظام ریاستی، تقلب در انتخابات، فساد سیاسی، فساد اداری، عدم قاطعیت امریکا در جنگ، و مداخلات خارجی بهخصوص مداخله پاکستان در قالب عمق استراتژیکش، هرگز استحکام نیافت، این همه باعث شد که جنگ به بن بست برسد و سرانجام حکومت امریکا تصمیم گرفت با طالبان وارد مذاکره شود.
طوری که گفتیم تاکنون روشن نیست که امریکا به کدام ترتیب میخواهد به این منازعه دیرینه و جنگ چهل ساله در این کشور نقطۀ پایان گذارد، از اینکه عمر حکومت کنونی رو به پایان است و قرار است تا چند ماه دیگر دور چهارم انتخابات ریاستجمهوری برگزار گردد گفته میشود که حالا دو گزینه در پیش است، برگزاری انتخابات و ایجاد حکومت موقت.
با در نظرداشت آنچه در سطور بالا گفته شد، قطع مداخلات خارجی، حل اختلافات ارضی و آبی میان افغانستان و کشورهای همسایه، و شکلگیری دولت فراگیر ملی مبتنی بر اصل تفکیک قوا بهصورت دموکراتیک سه مورد اصلی اند که گزینههای حل منازعه بتواند تحقق آنرا فراهم سازد.
گزینل اول/ برگزاری انتخابات: از اینکه برگزاری یک انتخابات شفاف و سراسری ریاستجمهوری میتواند باعث شکلگیری یک حکومت مشروع گردد و پیشبرد مذاکرات صلح از جانب یک حکومت مشروع نسبت به حکومت نیمه مشروع کنونی میتواند از موثریت بیشتر برخوردار باشد. از اینرو تعدادی از سیاسیون برگزاری انتخابات را گزینۀ بهتر میدانند.
اما با درنظرداشت اینکه ساختار سیاسی نظام زمینه برای فردسالاری و فساد سیاسی را فراهم ساخته و قانون اساسی نتوانسته تفکیک قوا را بهصورت موثر به نفع حکومتداری خوب فراهم کند ما به تعدیل قانون اساسی و ساختار سیاسی، و ایجاد محکمه قانون اساسی نیازمندیم.
از اینرو در صورتی که گزینه اولی را در پیش گیریم ما در کنار برگزاری انتخابات ریاستجمهوری به برگزاری انتخابات شورای ولایتی و شوراهای ولسوالی نیز نیاز داریم (اگر ثابت شود که در انتخابات اخیر پارلمانی سوءمدیریت، فساد و تقلب به حدی گسترده بوده که مشروعیت آن زیر سوال رود، باید انتخابات پارلمانی نیز دوباره برگزار گردد) تا به این ترتیب زمینه برای برگزاری لویه جرگه قانونی فراهم گردد.
اگر ترتیبی روی دست گرفته شود که برگزاری چهار انتخابات بهصورت شفاف، برگزاری لویه جرگه به منظور تعدیلات پیشنهاد شده در بالا به شمول تعدیلاتی که طالبان در مذاکرات مطرح میسازند در این لویه جرگه به بحث گرفته شود، فراهم شود، میتوان گفت گه حرف سیاسیونی که طرفدار انتخابات اند درست است. لاکن تطبیق این گزینه با چالشهای زیر مواجه است
یک: برگزاری چهار انتخابات به زمان کافی نیاز دارد، حکومت کنونی این فرصت را از دست داده است. حتا اگر به این حکومت فرصت کافی داده شود، با درنظر داشت اینکه تیم ارگ توافقنامۀ سیاسی حکومت وحدت ملی را عملی نکرد میتوان گفت که در حکومت موجود (تیم ارگ) ارادۀ سیاسی برای تدویر لویه جرگه قانون اساسی وجود ندارد.
بالفرض حکومت تحت فشار جامعه جهانی مکلف به برگزاری چهار انتخابات گردد، طرفداران نظام ریاستی که آقای محمد اشرف غنی یکی از طرفدارن آن است، مانع از آوردن اصلاحات در قانون اساسی و تعدیل ساختار سیاسی نظام خواهند شد.
دوم: دستههای انتخاباتی نسبت به تغییر ساختار سیاسی نظام و آوردن تعدیلات در قانون اساسی مواضع متفاوت دارند.
سوم: نسبت به اینکه انتخابات بهصورت شفاف و سراسری برگزار گردد اطمینان وجود ندارد. نامزدان احتمالی انتخابات ریاستجمهوری در این خصوص بیش از همه ابراز نگرانی کرده اند.
چهارم: نسبت به ادامه کار حکومت به تعقیب ختم عمر قانونیاش اجماع وجود ندارد. جریانهای سیاسی و شماری از نامزدان انتخابات ریاستجمهوری مدعی اند محمداشرف غنی خود کاندیدا است و میتواند با استفاده از امکانات دولتی و مداخله در امور کمیسون زمینۀ پیروزی خودش در انتخابات را فراهم سازد، فلهذا برای مدیریت غیر جانبدارانه روند انتخابات خواهان ایجاد حکومت سرپرست شده اند.
نوت: با آنکه خلیلزاد گفته بود تلاش دارد مذاکرات صلح پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به نتیجه برسد و طالبان به عنوان یک گروه سیاسی در این انتخابات سهم بگیرند، لاکن طالبان به آن تمایل نشان نداده اند و گفته می شود که خواهان حکومت موقت اند.
Comments are closed.