احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۷ جوزا ۱۳۹۸
روز گذشته، مسکو میزبان نشستی ویژه به مناسبتِ یکصدمین سالِ برقراری روابط دیپلماتیک میان دو کشور افغانستان و روسیه بود و در این نشست مقاماتِ وزارت خارجۀ روسیه، کارمندان سفارت افغانستان در مسکو و سیاستمدارانِ کشور شرکت داشتند.
در نشست مسکو، آقایان کریم خلیلی رییس شورای عالی صلح، حامد کرزی رییسجمهور پیشین، حنیف اتمر نامزد انتخابات ریاستجمهوری و نمایندهگان طالبان به رهبریِ ملا عبدالغنی برادر معاون سیاسیِ گروه طالبان شرکت کردهاند و قرار گزارشها تا پایانِ امروز نیز این نشست ادامه خواهد یافت.
آنچه واضح است اما اینکه: صدسالهگی برقراری روابط دیپلماتیک میان افغانستان و روسیه، یک بهانۀ خوب برای مقاماتِ مسکو بوده تا بارِ دیگر فرصتی را برای ملاقاتِ رو در رویِ نمایندهگانِ طالبان و سیاستمدارانی فراهم آورند که شاید بیرون از حکومت باشند اما همه در سودای ساختنِ حکومتی مطلوبِ خودشان در افغانستان بهسر میبرند. آقایان حامد کرزی و اتمر از جمله کسانیاند که نه میتوان به بیرون بودنِ آنها از حکومتِ آقای غنی مطمین بود و نه میتوان از سودایِ حکومتسازیِ آنان در گذشته و برای آینده انکار ورزید. این دو شخصیتِ مرموز، دلبستهگیشان به صلح با طالبان و حتا ساختنِ حکومتی مشترک با آنها را اثبات کردهاند و در اینمیان، به روسیه به عنوان نقطهیی قابلِ اتکا برای پیشبردِ این هدف مینگرند.
آوردنِ صلح و ثبات به افغانستان، خواستۀ مشترکِ همۀ جناحهای مردمی ـ سیاسی و حتا حکومتِ مشروعیتباختۀ آقای غنی در افغانستان است؛ اما آنچه در آن کمتر اتحاد و همدلی به نظر میرسد، شیوه و میکانیسمِ جستوجویِ این خواست و آرزویِ برحق است. بدین معنا که هر جناح و شخصیت سیاسی، صلح را از کانالی خاص و با سیمایِ مورد علاقۀ خود میطلبد و همه در یک دایرۀ بزرگ، آوارۀ آدرسها و بازیهای شدهاند که در آن منافعِ بیرونیها بیش از منافع و مصالحِ مردم افغانستان لحاظ میشود. مسلماً دلیل عمدۀ این وضع، وجود یک حکومتِ غیرمنتخب با پایههای لرزانِ مشروعیتِ مردمی بوده که نتوانسته با قاطعیت و امانتداری صـدای مردم را در برنامۀ صلح انعکاس دهد. به موازاتِ اینکه حکومتِ آقای غنی به صلح نگاهی غنیمتجویانه و در جهتِ پیشبرد آجنداهای شخصی و تیمیِ خود داشته، سایر جناحها و شخصیتهای سیاسی نیز نتوانستهاند موضعِ افغانستانشمول و راهبردی در مورد صلح از خود نشان دهند و در دامِ بازیها و رقابتهایِ بیرونی اسیر ماندهاند.
نشست مسکو و تلاشهای روسیه زیر عنوان صلح افغانستان، واکنشی رقابتآمیز نسبت به نشستهای قطر و تلاشهای امریکا در قبال صلح با طالبان است. سایر کشورها نیز همانند روسیه و امریکا هرقدر در راستای صلح هزینه و زمینهسازی کنند، استقرار ثبات در افغانستان فقط در گوشۀ چشمِ آنها جای دارد و نگاه بزرگِ آنها پسنماندن از رقبای منطقهیی و بینالمللی در زمین بازی است. روسیه به امریکا نظر دارد و ایران به اعراب، و پاکستان به همۀ اینها؛ چرا که این کشور افغانستان را عمق استراتژیکِ خود در مقابله با هند میداند!
برای تحققِ صلح در افغانستان میتوان آرزوهای نیک کرد، اما با آرزو کردنِ خالی هیچ چیزی درست نمیشود. تحققِ صلح قبل از همه نیازمند شناختِ مسأله و پس از آن تدبیرِ ملی است. مسالۀ صلح در تعریفی ساده، آوارهگیِ افغانستان در میان بازیگرانِ متعددِ بیرونی با اهدافِ متعارض است و تدبیرِ ملی همان راهِ بیرونرفت از این گرداب توسط یک دولت و حکومتِ منتخب و مشروع خواهد بود که با آرای مردم به صحنه آمده باشد و بتواند بدون شرمندهگی، سنگِ مردم و منافعِ ملی را به سینه بزند.
متأسفانه حکومتِ کنونی از ابتـدایِ امر بر پایۀ مصلحت (نه مشروعیت) به میان آمد، اما به محتوایِ آنمصلحت پایبند نماند و پس از جوزایِ امسال نیز کاملاً از درجۀ اعتبار سقوط کرد. بنابراین اولویتِ جناحها و احزابِ سیاسی ـ مردمی باید این باشد که برای خاتمهدادن به کارِ حکومتِ ناکام و نامشروعِ کنونی وفـاق کنند و از یک موضعِ ملی به استقبالِ انتخاباتی سالم بروند و پس از آن، از آدرسِ یک حکومتِ منتخب و مشروع وارد میدانِ صلح و مذاکره با طالبان شوند. در غیر این صورت، همۀ تلاشها در بازی صـلح جُز افزودن بر آوارهگی صلحِ افغانستان ثمری نخواهد داشت.
Comments are closed.