احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۱ جوزا ۱۳۹۸
بخش دوم و پایانی/
۴. کسب اعتبار به عنوان یک دارایی
در میان اوضاع نامناسبِ اقتصادی سال ۲۰۰۸، وارن بافت، سرمایهدار و تاجر امریکایی ثابت کرد که در مقایسه با خزانهداری ایالات متحده، توانایی مذاکرۀ بهتری دارد. بافت در سال ۲۰۰۸، ۱۰ میلیارد دالر در شرکت گلدمن ساکس سرمایهگذاری کرد. طبق قرارداد، سودی که از این سرمایهگذاری نصیب بافت میشد معادل سهبرابر سودی بود که خزانهداری ایالات متحده از سرمایهگذاری ۱۲۵میلیارد دالری در ۹ بانک بهدست میآورد.
اگرچه هدفِ بافت کسب درآمد بیشتر و هدف دولت، نجات اقتصاد کشور بود، بافت موفق شد اعتبار زیادی برای خود کسب کند و امروزه تاییدیۀ او به معنای موفقیت قریبالوقوع است.
۵. وارد شدن از درِ دوستی
اگرچه جورج لوکاس، خالق مجموعهفیلمهای جنگ ستارهگان و باب ایگر، مدیر عامل والت دیزنی، از دهۀ ۱۹۹۰ دوست و شریک تجاری بودهاند؛ لوکاس تنها پس از گذشت چندین سال، موافقت کرد که شرکت لوکاس فیلم را به والت دیزنی بفروشد. زمانی که ایگر در مقابل هزاران طرفدار فیلم جنگ ستارهگان، لوکاس را به نبرد با شمشیر نوری (نماد فیلم جنگ ستارهگان) دعوت کرد، لوکاس موافقت کرد در صورت علاقه به فروش، با ایگر تماس بگیرد. پس از انتظار صبورانۀ یکساله و ملاقاتها و مذاکرات محرمانه، لوکاس قرارداد فروش شرکت خود را امضا کرد.
۶. تأخیر در مشورت با وکلا و سرمایهگذاران
زمانی که مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیسبوک، اقدام به تملک یک شرکت نوپا میکند، تمایلی ندارد که در مرحلۀ اول، با مشاورانِ خود مشورت کند. به گفتۀ یکی از مدیرعاملانی که با زاکربرگ مذاکره کرده است، مارک شرکتها را متقاعد میکند که قصد خرید آنها را دارد و شرکتها باید قرارداد و قیمت تعیینشده را بپذیرند. مارک سپس به سراغ سرمایهگذارانی میرود که میخواهند پول خود را در فیسبوک سرمایهگذاری کنند و به آنها میگوید که این شرکت قصد دارد با این قیمت به ما بپیوندد، پس شما باید این رقم را سرمایهگذاری کنید.
این استراتژی در فرآیند خرید اینستاگرام توسط فیسبوک به قیمت ۱ میلیارد دالر نیز اجرا شد، مارک از وکیلش خواست که هیچ دخالتی نکند و خود با کوین سیستروم، مدیر عامل اینستاگرام مذاکره کرد. هیأت مدیرۀ فیسبوک نیز از چیزی خبر نداشتند و تنها چند روز قبل از اعلام رسمی توسط شرکت از این معامله آگاه شدند.
۷. پشتِ پا زدن به همه چیز در صورت عدم وجود همکاری
زمانی که دیک کوستلو، مدیر عامل توییتر شد، یکی از موضوعات آزارنده برای او، هیأت مدیرۀ شرکت بود. مسایل مطرح شده در اتاق جلسات بهراحتی درز میکرد، افرادی که در جلسات حاضر بودند، مدام خود را با تلیفون همراه مشغول میکردند و افراد زیادی تلاش میکردند تا مدیر شوند.
در آخر صبرِ کستلو تمام شد و اقدامی را انجام داد که بسیاری از مدیر عاملان، توانایی انجام آن را نداشتهاند. او از قدرتِ خود استفاده کرد و تمامی سرمایهگذاران را از هیأت مدیره اخراج کرد. به این ترتیب ثابت کرد که توییتر شرکت او است و اگر افراد مطابق با قوانینِ او رفتار نکنند، اخراج میشوند.
منبع: برترینها
Comments are closed.