- ۱۸ جوزا ۱۳۹۸
بخش نخست/
همین که نوبت به او میرسد، دستوپایش را گم میکند، پیشانیاش خیسِ عرق شده، نفسش بالا نمیآید و با استرسِ شدید میرود پشتِ تریبون. پروژهیی که سه ماه برای آن وقت گذاشته و برای به سرانجام رسیدنش شب و روز نداشته، حالا تمام شده و همه آمدهاند که ارایهیی از آن را از زبانِ خودش بشنوند، اما مگر میتواند حرف بزند؟! تا شروع به حرف زدن میکند صدایش میلرزد، صدای قلبش را میشنود و تا نگاهی به استادانش میاندازد، میخواهد همانجا غش کند. این آدم در نهایت موفق به ارایهیی درخور و شایسته نمیشود، چون فوبیای اجتماعی دارد و همین موضوع عملکردش را مختل میکند.
فوبیای اجتماعی ترس مقاوم از یک یا چند موقعیت است که شخص در مواجهه با آنها دچار اضطراب شدید شود به طوری که عملکردش تحتالشعاع قرار بگیرد. این فرد ترس از این دارد که مورد نظاره و قضاوتِ دیگران قرار بگیرد. به همین دلیل معمولاً از غذا خوردن در رستورانتها، انجام وظیفه در صورت مورد توجه بودن و صحبت یا انجام کار در حضور دیگران اجتناب میورزد و از ازدحام به دلیل ترس از نگاه انتقادآمیز دیگران دوری میکند.
علایم چطور بروز میکند؟
فرد به دنبال این هراس یا فوبیای اجتماعی برخی علامتهای اضطرابی مانند بالا رفتن فشارخون، سرخ شدن چهره، لرزش دست و تعریق را تجربه میکند که گاهی تعداد علایم کم است و تنها باعث اضطراب میشود و گاهی هم شدید است و فرد را دچار حملۀ هراس یا پانیک میکند. همۀ این مشکلات باعث میشود فرد برخی رفتارهای اجتنابی داشته باشد. یعنی فرد از ترس اینکه نکند دچار علائم اضطرابی شود حتیالامکان از اینکه در این شرایط قرار بگیرد، دوری میکند. مثلاً اگر دانشجو است، پروژهاش را ارایه نمیکند یا اگر مسوول بخشی است، مسوولیتِ آن را محول میکند.
این بیماری شدت و حدت دارد
شدت فوبیای اجتماعی بستهگی به عوامل آن، اهمیت و تعداد موقعیتهای وحشتناک دارد. اگر این ترس فقط مربوط به کارکردهایی مانند حرف زدن در یک گروه یا انجام یک کار در مقابل عموم باشد، اختلال به صورتِ خفیف باقی میماند. اگر فرد در جمعی باشد که با آن آشنایی دارد و از دوستان و آشنایان نزدیک او محسوب میشوند، ممکن است دچار این حالت نشود یا به شکل خفیف آن را تجربه کند اما این فوبیا در مجامع رسمیتر و با افراد ناآشنا بیشتر سراغش میآید. اگر فرد نوع شدیدی از فوبیا را داشته باشد، این اتفاق در جمعهای خانوادهگی هم میافتد.
ریشۀ مشکل کجاست؟
مانند بسیاری از اختلالهای روانپزشکی خیلی اوقات جنبههای زیستشناختی برای علتیابی این مسأله در نظر گرفته میشود. برخی افراد ذاتاً مضطرب اند و ریشههای اضطرابی در خانوادۀ آنها قویتر است. بنابراین پاسخ فیزیولوژیک بدن به محرکهای بیرونی ممکن است در این افراد شدیدتر بروز کند و آستانۀ تحمل آنها در مواجهه با استرس پایینتر باشد. اگر فردی در کودکی شرایطی را تجربه کرده که اعتماد به نفس بالایی نداشته و تربیتش به گونهیی بوده که فرد مستقلی بار نیامده و اعتماد به نفس در او تقویت نشده، احتمال ابتلا به این فوبیا در او زیاد است. حتا ممکن است فرد این وضعیتها را تجربه نکرده باشد اما در موقعیتی قرار گرفته باشد که مورد تحقیر و قضاوت بدی واقع شده باشد و از آن به بعد دچار این فوبیا شود.
Comments are closed.