- ۱۱ سرطان ۱۳۹۸
در حالی که هنوز مشخص نیست بحث گفتوگوهای صلح با طالبان به کجا کشانده شده است، زلمی خلیلزاد در پیامِ توییتریاش گفته است که نشست بینالافغانی به تاریخ ۷-۸ ماه جاری توسط آلمان و قطر برگزار میشود. این نشست به اساسِ دریافتهایی که از مذاکرات صلح وجود دارد، باید بعد از مشخص شدنِ زمان خروجِ نیروهای امریکایی از افغانستان برگزار شود.
اگرچه تا کنون به گونۀ رسمی گفته نشده است که طالبان و امریکا در نشست هفتم به چه فیصلهیی رسیدهاند، اما دونالد ترامپ رییسجمهور ایالات متحدۀ امریکا در یک مصاحبه گفته است که قصد دارد نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج کنـد اما نگرانِ آن است که این کشور به کانون تربیتی و دانشگاهِ هارواردِ تروریستانِ جهان تبدیل شود. او همچنان گفته است که افسران نظامی امریکا طرفدارِ خروج سربازان امریکایی از افغانستان نیستند.
اما قصه هرچه که باشد، یک روزی باید امریکا افغانستان را ترک کند و این ترک کردن نباید به معنایِ آن باشد که جای پایِ امریکا را تروریستان بینالمللی پُر کنند. نگرانی ترامپ از عواقب خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، نگرانی کشورهای منطقه و مردم افغانستان هم هست اما با وجود روشن بودن چنین نکتهیی، طالبان خواهان خروج نیروهای امریکایی از افغانستان اند و امریکا روی آن بحث کرده و به توافقهایی نیز رسیدهاند.
حالا اگرچه مردم افغانستان نمیتوانند از سخنان ترامپ این نکته را دریابند که امریکا از افغانستان خارج میشود یا خیر؛ اما نگرانِ این اند که امنیت و ثبات در زندهگیِ آیندۀ آنان چگونه تضمین خواهد شد. افغانستان هجده سال است که در یک بستر پُرتعامل با جهان بهسر میبرد و بیش از دو دهه است که جنگ در برابر طالبان جریان دارد و این جنگ برای مردم ختمشدنی تلقی نمیشود. به همین دلیل، مردم هر اتفاقی ولو خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را اگر به نفع ثبات و امنیت در کشور باشد، استقبال میکنند. اما حالا مسأله این است که ترامپ بر اساسِ کدام برداشت تصمیم خواهد گرفت: اینکه با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان تروریستان اینجا تجمع میکنند و بار دیگر امنیتِ امریکا را برهم میزنند؛ یا اینکه اگر امریکا از افغانستان خارج شد، هرچه میخواهد بشود، شود؟!
برداشت و احساساتِ آقای ترامپ در هر دو حالتِ آن برای مردم افغانستان خوشایند نیست؛ زیرا همانگونه که امریکا متوجه منافعِ خود در افغانستان هست، مردم افغانستان هم از فردایی وحشتناک رنج میبرند. با این حساب، مسوولیتِ جهانیِ امریکا که در افغانستان خرگاه زده و هر طرف را به کانون نظامی تبدیل کرده، حکم میکنـد که اینبار افغانستان را در حالتی قرار ندهد که فقط مردم رنجِ آن را ببرند. وحشتِ ماجرا ایناست که بحث گفتوگوهایِ صلح در افغانستان منجر به اتفـاقی شود که در آن کشور از چکک نجات یابد و زیرِ ناوه قرار بگیرد. یعنی نگرانیِ مردم افغانستان این است که برنامۀ صلح با طالبان، آغازی برای وارد شدن به جنگهایِ کلانتری باشد که در آن این کشور بیش از پیش در آتشِ جنگ بسوزد و قربانیهای بیشتری را شاهد باشد. از اینرو آرزو داریم که طرفهای درگیر مثل دولت افغانستان، طالبان و امریکا تلاشهایشان را تماماً بر پایانِ جنگ متمرکز سازند، نه به اینکه صرفاً یکی از پروسههای جنگی یا یک مرحله از پروژۀ بزرگِ جنگِ افغانستان را ختم کنند و مرحلۀ دوم را سامان دهند. زیرا در صورتی که جنگ به معنای واقعی کلمه ختم نگردد، طالبان حتا اگر در نتیجۀ مذاکراتِ قطر امارت اسلامیشان را در برابر خروج نیروهای امریکایی از افغانستان تأسیس کنند، این کار هیچ سودی به حالِ افغانستان و هیچ تحفهیی برای امریکاییها به دنبال نخواهد آورد!
Comments are closed.