آیین مصاحبه

گزارشگر:حــامد علمی - ۱۵ سرطان ۱۳۹۸

بخش نوزدهـم/

mandegarاگر احمد شغل خانواده‎گی را دنبال نکند، نظامی بودنِ خانواده‎گیِ شما چه می‎شود، حیف نیست که این سلسله برهم بخورد؟
بگذار حیف باشد، در عوض صلح در افغانستان استقرار می‏یابد. مردمِ ما بیش‌تر از هر ملتی از جنگ خسته شده‏اند. ملتِ ما می‎خواهند یک زنده‎گی انسانی داشته باشند. می‏فهمید یک زنده‎گی انسانی!

در طول سال‌های جهاد بیش‌تر بر کدام تاکتیک نظامی متکی بودید؟
نکتۀ عمده‌‌یی که در جنگ گوریلایی ما از آن استفاده کردیم، عبارت از نظم و سازمان‎دهی منظم بود که ما نه‌تنها در درۀ پنجشیر، بلکه در نقاط مختلف از آن استفاده می‌بردیم. استفادۀ مـعقول از اراضــی، سازمــان‎دهی مــنظمِ افـراد و اســتفادۀ موثر از تکتیک‎های جنگی بود که ما بیش‌تر از دشمن از آن فایده بردیم. به‌طور مثال: درۀ پنجشیر حدود صد کیلومتر طول دارد. علاوه بر درۀ بزرگ، دره‎های کوچک را به‌همــراه دارد. مــا گروه‎های خویش را طوری سازمان‎دهی کــردیــم که در هر دره یک قرارگاه ساختیم و روس‎ها به مجرد داخل شدن در پنجشیر مورد حمله قرار می‎گرفتند و به جنگ می‎پرداختند.

اولین‎بار طرح تشکیل شورای نظار را با چه کسی یا کسانی در میان گذاشتید؟
در سال ۱۳۶۰ با دو برادرِ دیگر در پنجشیر بودیم. برادرانی که حضور داشتند، یکی برادر شهید ذبیح‌الله خان و دیگری برادر اسماعیل طارق از لغمان بودند. در آن زمان بینِ خود نشستیم و بعد از یک سلسله مذاکرات به این نتیجه رسیدیم که ما نباید بدون برنامه حرکت کنیم. باید برنامۀ دقیق داشته باشیم و بفهمیم که چه می‎کنیم و کدام طرف می‎رویم. آن زمان ما همۀ مناطق افغانستان را به چند قسمت یعنی زون تقسیم کردیم و عمده‎ترین آن، یکی سلسله‌کوه هندوکش بود؛ چون این ساحه در طول تاریخ افغانستان منطقه‎یی بسیار حساس بوده و در همۀ جنگ‌ها نقش داشته است. بنابراین فیصله شد که باید در دو طرف هندوکش پایگاه‎ تأسیس کنیم تا بتوانیم در برابر عساکر دشمن که به توپ و تانک قوی‌تر مجهز استند و اسلحۀ بهتر دارند، با توکل به خداوند و استفاده از وضع اراضی که سلسله‎کوه هنـدوکـش ایـجاد کرده، مقاومت کنیم. چون راه اکمالات نقطۀ ضعفِ دشمن است و انسان می‏تواند زودتر دشمن را در آن نقطه تهدید کند و فشار بیاورد، فیصله شد که باقی پایگاه‎های ما عمق داشته باشد و با یک کشور دوست پیوست باشیم. فیصله بر این شد که در همین مثلث کابل ـ روسیه و کابل ـ جلال‌آباد که پشت ســر آن پاکستان می‎باشد، ما پایگاه‎های عمیق کوهستانیِ خود را تشکیل بدهیم.
ذبیـح‌الله خـان وظیـفه گـرفت تا کارهـای ولایات سمنـگان، مـزار، فاریاب و جوزجان را ترتیب بدهد. زون مرکزی که شامل ولایات پروان، کاپیسا، شمال کابل به شمول زون شمال‌شرق که شامل ولایات بدخشان، تخار، بغلان و کندز می‎شود به دوشِ من گذاشته شد و مناطق لغمان، کنر و قسمتی از جلال‌آباد را به دوش طارق صاحب گذاشتیم تا هر برادر در منطقه و ساحۀ خود کار بکنند. همان بود که برادران طرف مناطق خویش حرکت کردند.
من دنبال فرصت می‌گشتم، چون روس‎ها منظماً حمله می‎کردند و ما همیشه در جنگ بودیم تا این‌که در زمستان سال ۱۳۶۲ فرصت میسر شد و من به طرف شمال رفته و قوماندان‎های صفحات شمال را جمع کرده و در پایگاه شرشر اشکمش هستۀ شورای نظار را گذاشتیم.
بار دیگر به پنجشیر آمدم و جنگ‎ها مسلسل ادامه داشت و تا سال ۱۳۶۴ که جنگ بی‌وقفه جریان داشت، از آن به بعد مطمین شدم که پایگاه پنجشیر می‏تواند با رهبری دیگر برادران جنگ را ادامه بدهد و به پیش ببرد. بنابراین در آن سال مسوولیت پنجشیر را به دوش یکی از برادران به نام سارنوال محمود گذاشتم و خودم پنجشیر را به قصد صفحات شمال افغانستان ترک کردم و از آن تاریخ به بعد مسوولیت شورای نظار را به پیش می‌برم. در سال ۱۳۶۶ مسوولیت ولایات پروان و کاپیسا را نیز به یکی از برادران به نام عظیمی سپردم و او توانست به شکل بهتری به پیش ببرد و من منحیث مسوول شورای نظار در سیزده ولایت افغانستان مصروف خدمت هستم.

علت موفقیتِ شما در جنگ‎ها چه بوده است؟
لطف و توفیقِ پروردگار در رأس همه قرار داشته و شامل حالِ ما بوده است و مسالۀ دیگر این‌که آیت کریمۀ «امرهم شوری بینهم» همیشه سرلوحۀ کارم بوده است و من همیش با برادران مشوره کرده‌ام و مشوره‎های مفید را می‌شنوم و بر سر نظرات پافشاری نمی‎کنم و این مشوره اکثراً سبب موفقیت من بوده است.

تا کنون جلسۀ عمومی شورای نظار دایر نشده است، علت تأخیر آن را در چه می‎دانید؟
جلساتِ خود را وقتی دایر می‎کنیم که در وضع تغییر عمده‌یی رونما شود و باز بخواهیم روی استراتیژی جدید یا سیاست‎های جدید بحث کنیم. چون وضع از زمان خروج قوای شوروی تا الحال به یک شکل ادامه پیدا کرده، اصلاً ضرورتی ندیدیم دوباره جلسه بکنیم و تصمیم‎های جدید اتخاذ نماییم. پلانی ‎که ما در اول طرح کرده بودیم، در قسمت معقول بودنِ آن شکی نداریم. تنها چیزی که پلان عملیات را عقب انداخته، نبودن و به دست قرار نگرفتن امکانات لازم است.

اتحاد با جنبش ملی اسلامی افغانستان و حزب وحدت اسلامی و سایر گروه‎های عضو شورای عالی دفاع از افغانستان با چه کیفیتی عملی شده است؟ با توجه به این‌که بسیاری از ائتلاف‌های پیشین شکننده و به‌اصطلاح تکتیکی بوده است، آیا نباید در دوام این شورا نیز تردید داشت؟
این‌که ائتلاف‌ها و اتحادهای پیشین شکننده و غیرپایدار بوده، واقعیتی انکارناپذیر است. اما جبهۀ متحد ملی اسلامی برای نجات افغانستان بر اساس یک سلسله اصول، اشتراکات و معیار‎های واقعی که پیوند‎های مردمی در آن نقش اساسی دارد، تشکیل شده است که همۀ اعضای آن به این اصول و معیارها وفا دارند و می‏توان به دوام و اعتلای این شورا امیدوار باقی ماند.
تشکیل حکومت موقت، خاتمه بخشیدن به جنگ، برگزاری انتخابات سالم، تدوین قانون اساسی و قانون‌مندکردن نظام اسلامی در افغانستان، اصول و معیار‎های اصلیِ من در سالیان مبارزات بوده است. در طول حدود پنج سال پس از پیروزی مجاهدین، این اصول را بارها با رهبران جهادی مطرح کرده‌ام و هم‌اکنون با جنرال دوستم و آقای خلیلی و سایر دوستان روی دفاع مشترک از افغانستان، تشکیل یک حکومت موقتِ متشکل از همۀ جناح‌ها، احزاب و اقوام و فراهم کردن زمینۀ برگزاری انتخابات به توافق رسیده‌ایم. تا به امروز همۀ اعضای شورا به این توافق پای‎بند بوده‌اند و یقین دارم که این ائتلاف جدید که بر اساس این اصول بنا شده است تا زمان استقرار صلح و ثبات پایدار در افغانستان دوام خواهد یافت. در بین اعضای ائتلاف جدید ضد طالبان مشکلِ خاصی نیست. جناح جنرال دوستم و حزب وحدت اسلامی نیز به دولت پیوسته‌اند. پُست‎هایی که لازم بود، به آن‎ها سپرده شده است. در ابعاد نظامی نیز ما مشترک عمل می‎کنیم. با گذشت هر روز این نزدیکی و وحدت بیش‌تر شده و من در این خصوص خوشبین هستم و یقین دارم که در آینده وضع از این نیز بهتر خواهد شد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.