احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۱۷ سرطان ۱۳۹۸
طالبان پشت میز مذاکره با هیأت سیاسی افغانستان که در میانشان اعضای بلندپایۀ حکومت نیز حضور دارند، در قطر روی مسالۀ صلح بحث و گفتوگو دارند ولی در عینِ زمان به فرماندهانِ خود دستور میدهند که با حملاتِ کور و مرگبار جانِ انسانها را بگیرند. معلوم میشود که ماهیت و هدفِ جنگ از همان آغاز پیداییِ خود تا این دم چندان دچار دگرگونی و تغییر نشده است. انسانها با همین هدفهایی که فعلاً میجنگند، یک میلیون سال پیش نیز میجنگیدهاند و با همین قساوت عمل میکردند. البته در این میان ابزارهای جنگ تغییر کرده و کشتن به امری ساده و پیشِ پا افتاده تبدیل شده است. زمانی در یک کتاب مربوط به جنگ دوم جهانی خوانده بودم که جنگهای امروزی به دلیل استفاده از ابزارهای پیشرفته، هم زمینۀ کشتارِ زیاد را فراهم کرده و هم از آنجایی که در بسیاری موارد قاتل، قربانیهای خود را از نزدیک نمیبیند (مثلاً با انداختن بمب از جنگنده و یا شلیک راکت و توپ اقدام به قتل میکند) دیگر آن عذاب معمولِ وجدان را که در گذشته برخی از جنگجویان دچار آن میشدند، ندارد.
امروزه گروههای آدمکش بدون هیچ دغدغۀ خاطری هر قدر که خواسته باشند، میکشند و حتا بر کشتار و قساوتِ خود نامهای مقدس نیز میگذارند. طالبان جنایاتِ خود را به پای اسلام و خدا مینویسند. اگر با اعضای این گروه صحبت کنی و بخواهی حرفی در توجیه کشتار بیرحمانۀ خود بزنند، بهسادهگی خود را انساندوست میخوانند اما میگویند بیشتر از انساندوستی برایشان خدا و اسلامدوستی مهم است و این کشتارها را برای رضـای خدا انجام میدهند. در ضمن گروههای تکفیری مثل طالبان، همۀ موجودات روی کرۀ زمین را انسان و دارای کرامت انسانی نمیدانند. حتا اگر این سخن را در ملای عام نگویند ولی نزد خود میان انسانها تفکیکِ بزرگی قایل اند. این گروهها کسانی را که مثل خودشان هستند، انسان و رستگار میدانند و دیگران را حتا که خود را مسلمان بدانند و شعایر اسلامی را انجام دهند، مسلمان نمیدانند. به همین دلیل است که طالبان، داعش و گروههای همراستا بهآسانی میتوانند انسـانهای دیگر را بکشند و خود را نیز در این راه قربانی کنند. چون در هر دو صورتِ کشته شدن و زنده ماندن، پیروزی و نصرت از آنهاست. اینجاست که با منطق و استدلال نمیتوان این گروهها را مجاب کرد.
سعدی حکایتی زیبا در گلسـتان دارد. او مینویسد که عالمی از دیارِ دیگر وارد سرزمین خلافت هارونالرشید میشود. هارونالرشید یکی از علمای برجستۀ خود را به مصافِ این مرد میفرستد. چند لحظه که از گفتوگوهای دو عالم میگذرد، عالمِ هارونالرشید از اتاق بیرون میشود. هارون الرشید میپرسید چه شد که نتوانستی با این مرد مباحثه کنی. عالم میگوید که تمـام علم من قرآن و حدیث است که این مرد از اساس آنها را قبول ندارد، من چه مباحثهیی با او کرده میتوانم. حالا علمِ طالبان هم چیزی است که خودشان از اسلام و دین میفهمند و هر فهمِ دیگر را برابر با کفر میدانند، حتا اگر آن فهم دعوای اسلامی و قرآنی داشته باشد.
حادثۀ غزنی و حوادثی از این دست که توسط طالبان صورت میگیرند، مگر مصداقی غیر از این دارند؟… طالبان در حالی که مرتکب جنایات ضد بشری شدهاند، ولی با چهرههای آرام پشت میزِ مذاکره نشستهاند و گویا برای آیندۀ کشور چانهزنی میکنند. کشتار کودکانِ بیگناه و مظلوم در بحبوحۀ گفتوگوهای صلح به چه معناست؟ آیا طالبان با این کشتارِ بیرحمانه میخواهند امتیاز بیشتری به دست آورند؟ یعنی معیار حکومت کردن در این کشور، کشتار و بیرحمیِ بیشتر است؟ طالبان با چه آرامش و خیالِ آسودهیی از اسلام و خدا در این گفتوگوها صحبت میکننـد؟ چه چیزی میتواند کشتار در غزنی، کابل و یا هر جایِ دیگر را توجیه کند؟
از جانب دیگر، آیا کشتار مردم بیگناه برای نهـادهای حقوق بشری و یا کشورهایی که دم از حقوق بشر میزنند، معنایی دارد؟ اگر میداشت، چرا آنها همچنان به گفتوگوهایشان با گروهی که پشتِ سر هم مرتکب جنایات ضد بشری میشود، ادامه میدهند؟ چرا در روز نخست آغازِ این گفتوگوها، بحث کشتار غزنی مطرح نشد؟ چرا نمایندهگان حکومت و امریکا از طالبان خواهان توضیح در این خصوص نشدند؟
مثل این است که سخنِ استالین هنوز هم کارآمدیاش را از دست نداده که گفته بود وقتی یک نفر کشته میشود، جنایت است ولی اگر یک میلیون نفر کشته شود، فقط یک خبر است. در این جهان چگونه میتوان از عـدالت و حقوق بشر مطمین بود درحالیکه مدافعانِ آن با گروههای تروریستی و جنایتپیشه در حالِ گفتوگو و چانهزنی اند؟… جالب اینجاست در تصاویری که از رسانهها از نشست قطر نشر شد، اعضای حکومت بیخیال در چوکیهای شان لم داده بودند و مثل این بود که در کشورشان هیچ اتفاقی نیفتاده و یا اینکه طالبان حق داشته اند که چنین بیرحمانه کودکان را بکشند.
هر وجدانِ بیـداری اگر در این نشست حضور میداشت، باید پس از شنیدن جنایت غزنی نشست را ترک میگفت و عطای گفتوگوهای صـلح را به لقای آن میبخشید. به جای این نوع گفتوگوها، بهتر است مردانه بجنگیم و از کشورِ خود حراست کنیم!
Comments are closed.