گزارشگر:مرتضی ارشاد - ۲۴ سرطان ۱۳۹۸
بخش چهارم و پایانی/
مفهوم روشنفکری در ایران و شکلگیری فرهنگ روشنفکرِ ایرانی
آشنایی ایرانیان با مفهوم و مصداقِ مُدرن روشنفکری (روشنفکر به مثابۀ گونۀ غربی آن)، بازمیگردد به اعزام نخستین دانشجوها و طلبههایی که در زمان حکومتِ قجری برای تحصیل علم و دستیابی به دانشِ مدرن به فرنگ (اروپا و غالباً حوزۀ تمدنی فرانسه) رفتند. دانشجویان که در ابتدا اندک بودند و بعدها به تعداد ایشان افزوده شد، یک موقعیتِ دووجهی را برای مفهومِ روشنفکر ایرانی بهوجود آوردند. از یکسو دانشجوها با یک رویکرد خودکمبینانۀ محزون از عقبماندهگی فناورانۀ خودی، به غرب به شکل یک آرمانشهر تمدنی نگاه کرده و بدون هیچ چندوچونی در فلسفۀ کاربری فناوری، عواقب و معایب و مضرات آن، خود را سرسپردۀ غرب مییافتند. در این شکل از تحصیل علم، طبیعیترین نتیجه آن است که برخورد و گرایش تفکر ایرانی به روشنفکری نیز هر آنچه میبیند، باشد و با یک الگوبرداری فیزیکال روشنفکری را به آنگونه که میدیده است، در جامعۀ خود بازتولید کند. (آنچنان که گفته شد، این گونه از گرایش روشنفکری در جوامع پیرامونی شایع بوده و الگویی فانتزی از روشنفکر را اختیار کرده است.)
از سوی دیگر، برخوردی که جامعۀ خودی با این نخبههای از فرنگ برگشته میکرد، برخوردی از جنس خودی نبود؛ بلکه عامۀ مردم روشنفکر را به عنوان یک دیگری میشناخت که بهدلیل تحصیل علوم مُدرن، امتیازات خاصی را بر عوامی داشتند که بعضاً رنگ مکتبخانه را هم نمیدیدند.
این ویژهگی اجتماعی برای روشنفکری در ایران از همان ابتدا روشنفکرها را به عنوان یک پایگاه فراطبقهیی برنتافت و روشنفکری را در ایران به شکل تجربۀ روشنفکرنماهایِ اروپایی به عنوان یک طبقۀ کوچک و بیارتباط با جامعه توصیف کرد. زمینههای دینی و ارزشگذاریهای مذهبی هم عاملِ دیگری بود که روشنفکرهای ایرانی را که عموماً رابطۀشان را با دین به شکل سکولار تعریف کرده بودند، به یک جمعِ کوچک واگذاشت. برآورده نکردن نیازهای اجتماعی و عدم هدایت کردن جامعه به دست روشنفکر، باعث طرد شدن متقابلِ مردم و روشنفکرها از جانب دیگری گشت که طبیعتاً به تخریب هر دوی آنها منجر شد.
دوری پایگاه روشنفکری به دلیل آنچه غربی بودن، غربگرایی، غربی کردن، غربی شدن نام گذاشته شد، در واقع اخطاری بود که جامعه به روشنفکرها میداد تا ایشان را از «دیگری غرب» حفاظت کند که البته با فاصلهیی که در میان ایشان ایجاد شده بود و هر روز عمیقتر هم میگشت، راه به جایی نبرده و در آخر در فرهنگ عامه واژۀ روشنفکری به عنوان یک انگِ اجتماعی به معنای بیخبر بودن و ناآگاه بودن کاربرد یافت چنان که: در تکهکلامها و… نیز مشاهده میشده و میگردد. به عنوان مثال: روشنفکربازی، روشنفکربازی درآوردن، تمسخر تیپهای روشنفکری به عنوان سمبول ازخودبیگانهگی.
روشنفکر در چهارچوب فرهنگی ایران یک طبقۀ بیرابطه با عامۀ مردم است که نه میخواهد و نه با شرایط ظاهری و عملیِ خود میتواند که به فرهنگِ عامه مردم نزدیک شود.
شکلگیری فرهنگ روشنفکری در خُردهفرهنگها و اقلیتهای مختلفِ ایرانی با بار ارزشگذاریهای متفاوتی که بر دوش خود میکشد، فاصلۀ بسیاری با ارزشگذاریهای فرهنگ عامۀ مردم دارد. این فاصلۀ اجتماعی که بین فرهنگ روشنفکری و فرهنگ عامه در جامعۀ ایرانی شکل گرفته، تنها مربوط به ناسازگاری و عدم همبستهگی جامعه به روشنفکر نیست، بلکه پایگاه روشنفکری هم با آن الگوهای خاصِ خویش که بیشتر شبیه یک الگوی فیزیکال است تا یک متود اندیشه، نخواسته و رغبتی هم به یکی شدن با جامعه نشان نداده است.
عدم ارتباط روشنفکر با مردم را میتوان در تمام ظواهر فرهنگی اطراف خویش به وضوح نشان داد که چهطور باعث از هم گسیختهگی روشنفکر از جامعه و بالعکس شده و میشود.
در بررسی مفهوم روشنفکری در ایران، باید مصداقهای فردی که نمایندۀ تام و تمامِ یک روشنفکر روشنگر بوده و با آثار و عملکرد خویش راه انتقاد موجز و تأثیرگذار را به جامعه نشان داده، مورد تأکیـد قرار نداد. چنان که میبینم برخورد جامعۀ ایرانی نیز با ایشان از سر مهر و محبت است و تا سالیـان سال از ایشان با احترام یاد داشته و خوانشهای متفاوتی را بهدست میدهد. بررسی آسیبشناختی پایگاه روشنفکری بر پایۀ کلیت و مفهوم روشنفکر و روشنفکری است و نباید با تاکید بر مصـداقهای فردی موفق و تأثیرگذار که هم اکنون نیز کم نیستند، از شناخت معایب کُلی روشنفکری در ایران غافل گشت.
نتیجهگیـری
در حالت کُلی و به صورتِ عام، نگارنده اعتقادی به اندیشۀ فرجامگرایانه که یک جریان را بنا بر پایان و نتیجهاش میسنجد، نداشته و معتقد است که جریان روشنفکری نه تنها که نباید منوط به نتیجه باشد، بلکه باید بنا بر هدف خویش که عمومی کردن آگاهی است، در خلال روزمرهگی خود و مرور زمان بهسانِ پدیدهیی زنده مورد بحث و تحقیق قرار گیرد. زیرا که جریان روشنفکری که مانند یک شیء در موزیمِ اندیشه نگهداری میشود، نه تنها ارزش عملگرایانه ندارد بلکه اعتباری نیز به تحرکات اجتماعی کنونی نمیدهد.
جریان اجتماعییی زنده است که بتواند با عملکرد خویش در زمان حاضر بنا بر فلسفۀ منطقی هستی، در پی هر کنشی یک واکنش اجتماعی را در بر داشته باشد. اندیشۀ روشنفکر نیز بر طبق همین قاعدۀ کُلی تا زمانی اثرگذاری خویش را حفظ میکند که تنها به یک مجموعه از عادات و شمایلِ عوامفریبانه مبدل نگردیده و هدف خویش را از اینکه باید «وجـدان بیدار و هوشیار» جامعه باشد، حفظ نماید.
پایگاه روشنفکر ایرانی تا نتواند که به ذاتِ خویش که همانا رسالت روشنگری و راهنما بودن برای کُلیت جامعه است، بازگردد و از داشتههای خود به نفع آرمانهای طبقات اجتماعی در جامعۀ ایرانی بگذرد، توان مفید به فایده بودن را در جامعۀ ایرانی نخواهد داشت.
در مبحث رابطۀ انتقادهای روشنفکری و اخلاقگرایی از آنجا که بحثی جداگانه و مجزا است، تنها با توجه به هدف نگارش این مطلب که همانا چگونهگی شکلگیری طبقۀ روشنفکری در شهر است، میتوان به این نکته اشاره نمود که مباحث انتقادی تا آنجا در شؤون اجتماعی موثر است که بتواند با رعایت حریم اخلاقی و احترام به ارزشهای متعالی جامعه و باورهای سیاسی متقابل دو طرف، در چهارچوب خرد سخن گوید؛ زیرا از این طریق است که میتواند هم برای حوزۀ قدرت و هم برای جامعه سازنده باشد و به انسجام اجتماعی و تولید نظم نوینِ شهری برای اجتماع نایل شود.
پاس داشتن رویکرد اخلاقگرایانه به هیچ وجه نافی روح انتقادی روشنفکر و بیان گزندۀ آن نیست که صد البته آشکار است کوچکترین معایبِ جامعه با زبان تلخِ طنز و انتقادی روشنفکر به سانِ بحرانی اجتماعی رخ مینمایاند.
منـابع
• فکوهی، ناصر (۱۳۸۵)، پارههای انسانشناسی چاپ اول، تهران: نشر نی
• سعید، ادوارد (۱۳۸۵)، نقش روشنفکر، ترجمه از حمید عضدانلو، چاپ سوم، تهران: نشر نی
• عضدانلو، حمید (۱۳۸۳)، ادوارد سعید، چاپ اول، تهران: مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها و دفتر پژوهشهای فرهنگی
• کاستللو، فرانسیس (۱۳۸۳)، شهرنشینی در خاورمیانه، ترجمه از عبدالعلی رضایی، چاپ سوم، تهران: نشر نی
• هانتینگتون، سموئل (۱۳۸۲)، سامان سیاسی، ترجمه از محسن ثلاثی، چاپ سوم، تهران: نشر علمی
• فکوهی، ناصر (۱۳۸۳)، انسانشناسی شهری، چاپ اول، تهران: نشر نی
• اویسی، آرش (۱۳۸۸)، طبقۀ فراسوی طبقه، فصلنامۀ سینما و ادبیات/ شمارۀ ۲۱/ تابستان
• مارکس، کارل (۱۳۷۸)، گروندریسه، ترجمه از باقر پرهام و احمد تدین، چاپ سوم، تهران: انتشارات آگاه
Comments are closed.