- ۲۸ سرطان ۱۳۹۸
متن سخنرانی- ۲۶ سرطان ۱۳۹۸- انترکانتیننتال، کابل:
ابتدا سلامهای خود را خدمت همۀ خواهران و برادران، بزرگان و جوانان و از همه خاصتر به مهمانانی محترمی که از ولایتهای دوردست به اینجا تشریف آورده اند، تقدیم میکنم. مهمانانی که دغدغه و نگرانیشان نسبت به کسانی که در پایتخت اند، بیشتر است. مهمانانی که از ولایتها آمدهاند، مطمیناً با درد و رنج ولایتها بزرگ شده و به خاطر همین نگرانیها و تشویشها به مرکز آمدهاند تا زیر یک سقف بنشینیم و صحبتهای خودمانی داشته باشیم.
مسأله تنها انتخابات و صلح نیست. مسأله عمومی است و اینکه در چه وضعیتی قرار داریم و چه باید بکنیم. صحبتهای امروز ما تنها در حد صحبت نیست. روزی است که باید آمادهگی برای عمل به آنچه باور داریم بگیریم. بهخاطر آنچه که فکر میکنیم رفاه مردم در آن نهفته است و باید به آن عمل کنیم. موضوع این نیست که امروز صحبتی برای شما داشته باشیم و بعد آن را با رسانهها شریک بسازیم که گویا ما کنفرانس برگزار کردیم. نخیر، چنین نیست. زمان کوتاهی به انتخابات ریاستجمهوری باقیمانده و نیز مسألۀ صلح و نگرانیهای مردم در میان است. مطمیناً همه ما و شما در هر گوشهیی که هستیم، این نگرانیها را مشاهده و تجربه میکنیم. مشکل انتحار است، انفجار است، جنگ است، فقر است، مواد مخدر، فرار جوانان است، قومبندیها و سمتبندیهای قومی و مشکلات زیاد دیگر است.
امروز اینجا گردهم آمدهایم تا مشورت کنیم که چه گامهای عملی را میتوان برای رفع این مشکلات برداریم. ما و شما پنجسال است که تحت حاکمیت رژیمی زندهگی میکنیم که غرق در فساد سیاسی، قومی، اخلاقی، مالی و سایر فسادها است. رژیمی که نتوانسته خود را از این منجلابها بیرون بکشد و تبرئه کند و بعد کشور را اصلاح کند. در یکسال گذشته تمام تلاش رژیم بر این است که از پول بیتالمال استفادۀ سوء کند و کمپاین راه بیندازد و کمپاین خود را به گوشهگوشۀ افغانستان برساند. رژیم حاکم غرق در این است که چگونه بتواند تقلب کند و انتخابات ریاستجمهوری را مهندسی نماید. سران حکومت مشکلات مردم افغانستان را یکطرف گذاشته و آمده تا مقداری کمپاین کند و یک دور دیگر در قدرت باقی بماند.
شما شاهد هستید که سران حکومت به ولایتها و گوشهگوشۀ دوردست افغانستان سفر میکنند و به مردم پول توزیع مینمایند. ستیکر میدهند و از مردم امضا و تعهد میگیرند. افرادی را به پستهای دولتی در ولایتها مقرر میکنند که وابستۀ خودشان است و تعهد تقلب در انتخابات را برایشان میدهند. در واقع، تمام آنچه غیرقانونی است را انجام دادهاند و همچنان انجام میدهند. اینها در ولایتها به بهانۀ افتتاح پروژهها میروند و در واقع کمپاین میکنند. پروژههایی که باربار افتتاح کردهاند و میخواهند به چشم مردم خاک بزنند. بفرمایید یک پروژهیی که در سالهای اخیر تولید داشته بوده باشد و به نفع مردم بوده باشد را برای مردم نشان بدهید. نشان بدهید پروژهیی را که شکم مردم را سیر کرده باشد. مگر شما نگفتید که سر دسترخوان مردم نان میآوریم؛ چه شد نان مردم؟ پروژههای هوایی که معلوم نیست کی آن را اجراآت میکند و چگونه میتواند بازتولید داشته باشد.
گفتیم که روی دو موضوع صحبت میکنیم. یکی صلح و دیگر انتخابات.
خواهران و برادران!
صلح و انتخابات هر دو برای ما و شما شفاف نیست. ما و مردم افغانستان در جریان نیستیم که صلح را کی با کی میکند. در پشت درهای بسته صلح میکنند. کی و به نیابت از کی؟ با کی تفاهم کردهاند؟ قربانی اصلی جنگ کی است؟ میگویند فلانی با فلانی صلح میکند؛ آن فلانی با فلانی که جنگی با هم نداشتند؛ صلح را آدم با دشمن خود میکند. پس صلحی که پشت سر مردم افغانستان روان است، از آن کی است و در کجا است؟
همینگونه مسألۀ انتخابات هیچ معلوم نیست. هر روز میشنویم که انتخابات اول است یا صلح؟ هیچ کسی نمیفهمد؛ چرا؛ چون نه انتخابات متعلق به من و شما است و نه هم صلح. هیچ میدانی در افغانستان متعلق به ما نیست؛ نه میدان صلح، نه میدان جنگ، نه میدان اقتصاد، نه میدان انتخابات و نه هم میدان سیاست. خوشحال هم هستیم که حکومت داریم. یک روز اگر به حکومت بگویند انتخابات برگزار شود، خوشحال میشود که میتواند تقلب کند و قدرت را همچنان در اختیار داشته باشد، اما اگر بگویند صلح بازهم میگوید صلح، چون حکومت و تصمیمگیری حکومت متعلق به ما نیست. به همین نسبت مردم گیج شدهاند که صلح اولویت است یا انتخابات. هیچکسی حاضر نیست مسوولانه برای مردم افغانستان پاسخ بدهد.
چه چیزی موجب اینهمه مشکلات شدهاست؟ اگر در انتخابات قبلی به گونۀ احتیاط در مسألۀ انتخابات جدی میبودیم، تقلب را اجازه نمیدادیم و از رأی مردم دفاع میکردیم و نیز اگر در مدت پنجسال گذشته کمیسیونهای انتخاباتی را اصلاح میکردیم و مصلحتاندیشی نمیکردیم، مطمیناً به مشکلات امروز سردچار نمیبودیم و سرنوشت مردم افغانستان میان دو گروه افراطی یکی گروه افراطی قومی و دیگر، گروه افراطی مذهبی در گروگان نمیبود. فعلاً که بگویند صلح یا انتخابات، مردم افغانستان نگران میشوند که اگر صلح بگوییم امارت طالبان روی کار نیاید و اگر انتخابات بگوییم، نشود که حکومت مستبد پنجسال دیگر بر سرنوشت ما حاکم شود. مردم کدام سو بروند و چه باید بکنند. مردم افغانستان در مضیقه قرار گرفته اند. موجب تمام این مشکلات کیست؟ کسی که در درون نظام دعوای نمایندهگی از مردم افغانستان را دارد، کی است؟ ای کاش مدعیان نمایندهگی از مردم افغانستان نمیگذاشتند مردم افغانستان در گروه افراطیهای قومی میافتیدند تا مردم با جبین گشاده به سوی صندوقهای رأی میرفتند.
نگاه مردم ما صلح، صلحآمیز است، اما نگاه سیاستمداران ما به صلح، سیاسی است. هر کسی به پیمانۀ منافع خود صلح را تعبیر میکند. آنچه در میدان صلح وجود ندارد، مردم افغانستان اند. با هیأتی که به دوحه رفته بود، به عنوان هیأت حُسننیت رفتار شد. کسانی که طرف اصلی قضیه اند، قربانی داده و از کشور دفاع کردهاند و کسانی که در برابر تروریسم ایستاد شدند، در گفتوگوهای صلح نقش ندارند. کسانی که دعوای صلح پایهدار دارند بگویند که مولفههای اصلی صلح پایدار در کشور کدامهای اند؟ مشکل افغانستان چیست و چرا در این کشور جنگ جریان دارد؟ همه میدانیم که مشکل در افغانستان مشکل قدرت است. کسی انکار هم نمیکند. مگر رهبران حکومت برمبنای قدرت و منازعۀ قدرت با طالبان دعوا ندارند. اگر طالبان توافق کند که در قدرت باقی میمانی، تمام ارزشهای طالبان را میپذیرند، اما اگر طالبان اینها را در قدرت نپذیرند، صلح هم نمیکنند.
ما در این کشور بحران قدرت و بحران مشروعیت داریم. ما حکومت مشروع نداریم. بحران هویت هم داریم و همه روزه بهخاطر هویت جنگ است. این مسایل در ارتباط به صلح باید گفته شود. مسألۀ ساختار نظام. یک نفر آمده و دعوای کل افغانستان را دارد و به هیچ کس دیگری هم اجازه نمیدهد. فساد از ساختار نظام سرچشمه میگیرد. ساختار نظام طوری است که فقط یک نفر تمام صلاحیت را دارد و به همین دلیل مردم در حکومت شریک نیستند. اگر خواهان تأمین صلح هستیم، باید در ساختار نظام تعادل به میان بیاوریم. حکومت کنونی حتا با مردم و شریک حکومتش نتوانست صلح را تأمین کند. یک حکومت
فروپاشیده به قول آقای امرالله صالح که گفته بود: یک کتلۀ حریصِ بیریشۀ متعصب آمده قدرت را غصب کرده است. مگر غیر از این است؟ ما به مسایل اصلی هیچ نپرداختهایم. موضوع طوری است که فقط ما میشنویم که فلانی با فلانی دیدار کرد و بناً صلح میآید. مردم افغانستان مگر چه وقت باهم دیدند؟ مگر صلح بهخاطر همین مردم و همین کشور نیست؟
موضوع انتخابات باید شفاف باشد. گفتیم که انتخابات تنها راهی است که میتواند سرنوشت مردم و کشور را تعین کند. گفتیم که باید انتخابات شفاف برگزار شود. ماهها پیش نامزدان آمادهگیشان برای انتخابات را گرفته اند و تمام فکرشان این است که انتخابات باید شفاف برگزار شود. اما تاهنوز تضمین شفافیت انتخابات برای نامزدان داده نشده است. ماهها پیش گفتیم که اول جوزا ختم حکومت است و باید حکومت سرپرست روی کار بیاید. حکومت اما نه پیش از اول جوزا و نههم پس از آن، قدرت را رها نکرد و عمر حکومت را به صورت غیرقانونی تمدید کرد. پیشنهاد ما این بود و است که حکومت سرپرست روی کار بیاید تا انتخابات آزاد، عادلانه و شفاف برگزار شود. نگرانی ما این است که بحران سال ۲۰۱۴ بار دیگر تکرار نشود و کشور به مضیقه قرار نگیرد. شماری برای ما میگویند که به خاطر قدرت صدا بلند میکنیم، اما اگر برای ما مسألۀ قدرت مطرح میبود، در هجده سال گذشته این کار را میکردیم. مسألۀ قدرت برای ما مطرح نیست؛ برای ما عزت و سلامت افغانستان مطرح است. مسألۀ ما این است که اقوام مختلف افغانستان خود را در آینۀ حکومت و دولت ببینند. حرف ما این است که نتیجۀ انتخابات، روی کار آمدن یک دولت ملی، پاسخگو و با قاعده باشد. در افغانستان چه باقی مانده است که بخواهیم در قدرت باشیم. قدرت همین است که با لندکروزر به مردم خود را نمایش بدهیم؟ نخیر این قدرت نیست. نگرانی نامزدان انتخابات ریاستجمهوری برگزاری انتخابات خود است تا کشور از بحران بیرون شود.
دیروز ما با نامزدان انتخابات ریاستجمهوری نشستیم و فیصله کردیم که یکبار دیگر روی تضمین انتخابات ریاست جمهوری تأکید کردیم تمام مواردی را که برای شفافیت در نظر است، ابلاغ کردیم و گفتیم که اگر شفافیت انتخابات تضمین نشود، در اول اسد ماه آتی نامزدان موقفشان را اعلام میکنند و روی گزینههای دیگر کار میکنند. حکومت به هشدارها و طرحهای نامزدان وقعی نگذاشت و به کمپینهای غیرقانونی خود همچنان ادامه داد. حکومت تمام منابع بیتالمال را از بودجه خالی کرد و به مردمی که به تیمشان وفادار بود توزیع کرد. در آخرین مرحله خواهش کردیم شفافیت انتخابات تضمین شود.
شما برای من بگویید، کسی که در افغانستان باور داشته باشد که تحت حاکمیت حکومت وحدت ملی انتخابات شفاف برگزار شود، کی است؟ مگر پایههای همین حکومت براساس تقلب ریختانده نشده؟ مگر تمام دغدغۀ حکومت به قدرت رسیدن نیست؟ گزارش اخیری که ما داریم، حتا در درون دولت تلاشها جریان دارد تا توسط کمپیوتر فیصدی آرا سنجیده شود. مردم به فکر بایومتریک و رأی دادن باشند و اینها توسط کمپیوتر به مردم بگویند که ما مثلاً اینقدر رأی آوردیم و برنده شدیم. اگر زمان موجود از دست برود، امگان دارد فردا نتوانیم چنین جلسات را نیز برگزار کنیم. امکان دارد در سالهای بعدی صدها هزار نیروهای دیگر امنیتی را از دست بدهیم. امکان دارد مشکلات مردم همچنان بیشتر شود. امکان دارد معتادان از سه میلیون به ۶ میلیون برسد. مسأله مهمتر از آن است که به نظر میرسد. به همین دلیل آمدهایم تا مشورۀ شما را داشته باشیم که چه باید بکنیم. امروز جمع شدهایم که مشکلات را بررسی کنیم و از طریق میهمانهای ما به ولایتها برسانیم.
ما عرض کردیم که در هر موقف و هر موضع با مردم هستیم. اگر مسألۀ صلح باشد با مردم هستیم و اگر مسألۀ انتخابات باشد، بازهم با مردم هستیم. پیشنهاد من این است که اگر خداوند خواست، ترتیبات خود را باید بگیریم. موضوع به گونهیی است که صلح افغانستان به یک معادلۀ چند مجهوله تبدیل شده است. سوالهای که از خود کنیم را واقعاً جواب نمییابیم اینکه در هجده سال گذشته کسانی که دهل صلح را نواختند، چرا جنگ بیشتر شد؟ چرا بعد از هجده سال افغانستان همچنان میدان رقابتهای بازیگران منطقهیی و بینالمللی است؟ چرا پس از هجده سال طالبان بار دیگر قوت گرفته اند؟ مشکل در کجاست و عامل این مشکل کیست؟ بالاخره به یک نتیجه میرسیم که تا کنون مردم افغانستان دخیل در مسایل صلح نشده اند. تا کنون دولت ملی و پاسخگو نداشتیم که در ارتباط به صلح یک برنامۀ کلان بسازد. قربانیان جنگ هنوز در موضوع صلح دخیل نبوده اند. تا حال عوامل جنگ را بررسی، شناسایی و به رسمیت نشناختیم. همیشه میخواهیم طفره رویی کنیم و روشن سخن نگوییم.
تحت حکومت غیرقانونی و فاسد مگر امکان دارد انتخابات شفاف برگزار شود؟ مگر امکان دارد با حکومتی که صلح و جنگ را برای استمرار قدرت خود استفاده میکنند، صلح کرد؟ مگر همین حکومت جنگ و صلحاش به خاطر قدرت نیست؟ تقلب و استفادهاش از بیتالمال به خاطر قدرت نیست؟ ما آمدهایم تا بگویم که باید یک تصمیم کلان بگیریم که به خاطر صلح و انتخابات چه باید بکنیم؟ در قسمت انتخابات با شورای محترم نامزدان انتخابات ریاست جمهوری در مشورت هستیم و در اول اسد موقف جدید مان را اعلام میکنیم. اما در قسمت صلح حرف ما این است که آماۀ صلح هستیم و میخواهیم در پروسۀ صلح شریک باشیم. ما برنامه داریم، مردم داریم و تیم مذاکره کننده داریم. ما آدرس کلان هستیم و برای این کشور قربانی دادیم و در مقابل دشمنان کشور مبارزه و مقاومت کردیم. ما برای آزادی کشور قهرمانی کردیم و کلانهای خود را از دست دادیم. هر قوم افغانستان بزرگان و کلانهای شان را در راه دفاع از کشور از دست دادند. به همین دلیل ما آدرس هستیم؛ نه رژیمی که نامشروع و غیرقانونی است. این رژیم نمیتواند از یک دولت ملی، از ارزشها و خواستهای مردم افغانستان نمایندهگی کند. رژیم کنونی، رژیم دشمن است. این رژیم با ارزشها و وحدت ملی افغانستان دشمن است. این حکومت با مردم، با خواستهای مردم و قهرمانهای مردم دشمن است. رژیمی که نه قابل اعتماد مردم است و نه هم قابل اعتماد طرف مذاکره کننده، چگونه میتواند میانجی باشد و صلح بیارد. سران حکومت وحدت ملی میخواهند صلح را به عنوان ابزار برای استمرار قدرت استفاده کند. جنگی که حکومت در برابر طالبان راه انداخته است، برای قدرت است. چرا در چهار سال گذشته در برابر طالبان جنگ نمیکرد. مگر همینها نبودند که از دفاع کشور سرباز زدند و از افغانستان بیرون رفتند. حالا آمده اند از آدرس انجیوها بر مردم حاکم شده اند. سران رژیم چون رأی مردم را ندارند، محبوبیت ندارند و چون در قلب مردم جا ندارند، میخواهند قدرت شان را با شدت بخشیدن به جنگ تداوم ببخشند.
آخرین حرفی که خدمت تان عرض میکنم این است که انشاالله به موقف خود ثابت بودیم و ثابت میمانیم. هیچ وقت در حق مردم و ارزشهای مردم معامله نمیکنیم. همانگونه که در هجده سال گذشته ثابت قدم باقی ماندیم، همچنان ثابت باقی میمانیم و با موقفگیری ثابت خویش، کشتی درماندۀ مردم افغانستان را به سرمنزل مقصود میرسانیم. فقط به حمایت و مشورت مردم نیاز داریم. افغانستان خانۀ مشترک تمام مردم و اقوام است و یک دست و یک صدا نمیگذاریم یک رژیم و یا گروههای افراطی قومی و مذهبی افغانستان را به گروگان بگیرند. فرصت فراهم شده و باید نگذاریم که به قول آقای امرالله صالح، یک کتلۀ بیریشه، حریص و متعصب بالای مردم حاکم شود. انشالله یک لحظه هم در مخالفت با منابع ملی افغانستان قرار نمیگیریم. هدف و تعهد ما این است که یکجا از سراسر افغانستان وارد میدان عمل شویم.
Comments are closed.