گزارشگر:محمد مرادی - ۰۴ اسد ۱۳۹۸
من در تیتر فقط از فیسبوک نام بردم، اما میتوان این سؤال را ریزتر مطرح کرد که آیا به شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام، واتساپ، تلگرام و یا هر وسیلۀ ارتباطی دیگری معتاد هستیم یا خیر؟ اکنون سؤال را کلیتر میپرسم؛ آیا به انترنت، کامپیوتر، گوشیهای اندرویدی و هوشمند وابستگی داریم یا نداریم؟
متأسفانه پاسخ مثبت است. بله تقریباً همۀ ما که فناوری دیجیتالی در اختیار داریم، به نحوی وابسته به انترنت و موبایل هستیم. مصداقهای این وابستهگی یا شبکههای اجتماعی و یا هم سایر فناوریهای روز مثل بازیها و انیمیشنهای رایانهیی است. با اینکه تعریف جامع از اعتیاد به انترنت و گوشی وجود ندارد، اما اگر در روز بیش از دو ساعت وقت خود را غیرکاری و غیرضروری، صرف موبایل و انترنت کنیم، وابسته هستیم. مصداقهای وابستهگی را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱- اگر پس از بیدار شدن از خواب، اول گوشیمان را چک کنیم.
۲- اگر وقتی گوشی همراهمان نیست، احساس تنهایی و کمبود کنیم.
۳- اگر موقع کار کردن با گوشی متوجه گذر زمان نشویم.
۴- اگر گوشی تلفنمان اولویت اول را برای ما داشته باشد.
۵- اگر احوالپرسی از طریق شبکههای اجتماعی را به احوالپرسی حضوری ترجیح دهیم.
۶- اگر زمان استفاده از تلفن همراه به تدریج افزایش یابد.
۷- اگر از هر فرصتی برای چک کردن تلفنمان استفاده کنیم.
۸- اگر موقع غذا خوردن و یا کارهای ضروری دیگر، ذهنمان درگیر شبکههای اجتماعی باشد.
۹- اگر علاقه داریم خیلی سریع به پیامها پاسخ دهیم.
۱۰- اگر موقع خوابیدن، گوشی را با خود به رختخواب ببریم.
من خودم تقریباً چهار سال به گوشی و شبکههای اجتماعی اعتیاد داشتم و مواردی را که ذکر کردم، دچار آنها بودم، اما اکنون توانستهام تا حدود زیادی خودم را برهانم. نخست ضررها و آسیبهای وابستهگی به انترنت و موبایل را مرور میکنیمَ، سپس تجربۀ خودم را برای آغاز ترک این پدیده، خدمت عزیزان عرض میکنم.
متأسفانه پس از همهگانی شدن گوشیهای هوشمند و سپس ایجاد شبکههای اجتماعی، زندهگیمان به شدت تحت تأثیر آن قرار گرفت؛ تاجایی که سبک زندهگی بسیاری از ما تغییر کرد. اگر اهل درس بودیم، زمان درس خواندن ما کاهش پیدا کرد. اگر اهل مطالعه بودیم، زمان مطالعۀمان کم شد و یا اصلاً مطالعه را ترک کردیم. اگر اهل معاشرت بودیم و فعالیتهای اجتماعی داشتیم، به مرور گوشهگیری اختیار کردیم و تا حدودی منزوی شدیم. یک زمانی «تریستان هریس» از طراحان و مدیران گوگل گفته بود که «گوشیهای هوشمند طوری ساخته شدهاند که اعتیادآور باشند.» با توجه به آسیبهایی که این وابستهگی به روح و روان کاربران وارد کرده، شائبهیی به وجود آورده است که گویا هدف طراحان فناوری دیجیتال، مشغول کردن بشر بوده تا سیاستمداران بهتر بر مردم حکومت کنند و ابرقدرتها راحتتر بتوانند حریفانشان را به زمین بزنند.
البته این شائبه از ذهن ما شرقیها و مسلمانها تراوش نکرده، بلکه بسیاری از پژوهشگران غربی را نیز به تفکر واداشته است، تاجایی که باراک اوباما، رییسجمهور سابق امریکا، دسترسی فرزندانش را به فناوری دیجیتالی محدود کرده بود تا دچار افت تحصیلی نشوند. تاکنون تحقیقات فراوانی در خصوص آسیبهای استفاده از فناوری دیجیتال در غرب صورت گرفته است که نشان میدهد؛ کسانی که به استفاده از انترنت و گوشیهای هوشمند اعتیاد دارند، کمتر از زندهگی لذت میبرند. دیدن ظاهر زندهگی دوستانمان در شبکههای اجتماعی و مقایسۀ آن با باطن زندهگی خودمان، نارضایتی از زندهگی را به دنبال دارد. خواندن اخبار تراژدی، شایعه و دروغ و همچنین دیدن تصاویر ناخوشایند در شبکههای اجتماعی، از دیگر آسیبهایی است که به روح و روان ما وارد میشود. البته این مورد با اطلاعرسانی درست از اوضاع پیرامونمان، اشتباه گرفته نشود. ایجاد استرس، اضطراب، خشم، عصبانیت و پرخاشگری از دیگر مصداقهای آسیبهای اعتیاد به شبکههای اجتماعی و بازیهای اندرویدی و کامپیوتری است. زمانی که مطالب دوستانمان طبق سلیقۀ ما نیست و یا دوستان ما، مطالبمان را نقد میکنند، دچار خشم درونی میشویم که شادی و خوشی را از ما میگیرد و این بدترین آسیبی است که به روانمان وارد میکنیم.
اکنون سؤال این است که چه کنیم تا حضورمان را در شبکههای اجتماعی کاهش دهیم؟ به مرحلۀ ترک یا کاهش فعالیت در فضای مجازی، «سمزدایی دیجیتالی» میگویند. بدیهی است که عادتهای بدی که در طول زمان ایجاد شدهاند، یکشبه به عادتهای خوب تبدیل نمیشوند. کاهش وابستهگی به موبایل هوشمند و شبکههای اجتماعی نیز نیازمند آگاهی و پذیرفتن مسأله در گام اول و در مرحلۀ بعد، برنامهریزی متناسب و معقول با توجه به شرایط هر فرد، است. همانطور که گفتم، خودم یکی از افرادی بودم که به استفاده از شبکههای اجتماعی به خصوص فیسبوک، اعتیاد داشتم، اما در یکونیم ماه اخیر، وابستهگیام را به این شبکه کاهش دادهام؛ تاجایی که طی این مدت فقط پنج پُست گذاشتهام و بقیه مطالب، بهروزرسانی بودهاند. با این حساب، یکی از راههای دوری از فیسبوک و یا هر شبکۀ دیگر اجتماعی، کاهش تعداد پُستها و یا اصلاً نگذاشتن پُست است. وقتی پُست میگذارید، لزوماً منتظر بازخوردهای آن مثل لایک و کامنت هستید و این خود وابستهگی ایجاد میکند. بقیه تجارب خودم را که توانستم با انجام آنها، سمزدایی دیجیتالی کنم، با دوستانم به شرح زیر شریک میکنم:
۱- برای استفاده از گوشی محدودیت بگذاریم:
برنامهیی برای خودمان تنظیم کنیم که براساس آن، میزان استفاده از گوشی و شبکههای اجتماعی را مدیریت کنیم. مثلاً تا یک ساعت بعد از بیدار شدن، از گوشیمان استفاده نکنیم. یا پس از بازگشت به خانه تا یک ساعت، گوشی را خاموش کنیم.
۲- در خواندن و پاسخ دادن به پیامها تأخیر بیندازیم:
خود را موظف ندانیم که به همه پیامها، فوراً جواب بدهیم. من برای این کار، مسنجرم را از موبایل پاک کردم تا موظف به پاسخدهی نباشم. تجربۀ چهار سالهام نشان داده است که ۹۹ درصد پیامهای ردوبدل شده از طریق پیامرسانها، غیرضروری و بیاهمیت هستند.
۳- برای گوشی جایگزین پیدا کنیم:
اگر دریافتیم که دلیل استفاده از گوشی همراه برای ما نوعی آرامش ایجاد میکند، به راههای جایگزین دیگری برای ایجاد آرامش فکر کنیم. من بازی با دخترم را بهترین جایگزین برای گوشیام انتخاب کردهام. شما هم میتوانید از داشتههای زندهگیتان برای جایگزین کردن گوشی استفاده کنید. مثلاً خود را سرگرم تماشای تلویزیون کنید.
۴- روزانه چند ساعت گوشی هوشمند و شبکۀ انترنتمان را کاملاً خاموش کنیم.
۵- هرازگاهی، به مدت چند روز، از دنیای مجازی دوری کنیم تا به تدریج، زمان دوری افزایش پیدا کند.
۶- دست به محاسبه و مراقبه بزنیم:
با خود بیندیشیم که از فعالیت در شبکههای اجتماعی، چه سودی بردهایم. به تدریج درمییابیم که بیشتر وقتمان را هدر دادهایم و این انگیزهیی برای کاهش استفاده از شبکههای اجتماعی میشود.
امیدوارم که این یادداشت، برای آن عده از دوستانم که به دنبال کاهش فعالیت در شبکههای اجتماعی و در پی آرامش هستند، مفید واقع شود.
Comments are closed.