گزارشگر:پوهاند دوکتور حبیب پنجشیری-استاد دانشگاه کابل ۴ اسد ۱۳۹۸
چهل سال دورۀ سلطنت محمد ظاهر از نظر فرهنگی، فراز و نشیب داشت. در اوایل سلطنت از آزادی و دموکراسی خبری نبود. در دهۀ اخیر حکومات شاهی با تصویب قانون اساسی، راه آزادیهای فردی، اجتماعی و مطبوعاتی هموار و به دگرگونیها در زمینۀ فرهنگی و مدنی جولان داده شد.
فضای باز سیاسی سبب بُروز انتشارات، مطبوعات و گرایش شعرا به سمت اشعار سیاسی شد. یکی از مزایای این دهه، توجه به اصل تحکیم حقوق و آزادیهای وسیع شهروندان بود؛ چون افغانستان در مقایسه به کشورهای دور و نزدیک در سطح پایین از رشد اقتصادی قرار داشت، به همان پیمانه از توسعۀ فرهنگی و اقتصادی عقب افتاده بود.
پایان جنگ جهانی دوم در بیداری جنبشها اثرگذار بود. در این مقطع تاریخ در روند تحول و تجدد، شاعران و پژوهشگرانی چون: عبدالرؤوف بینوا، گل پاچا الفت، قیامالدین خادم و دیگران عرض وجود کردند و به آن حرکت، تکانۀ جدی وارد آوردند.
شکلگیری اندیشههای مختلف و تحرکات سیاسی و اجتماعی در زمینههای گوناگون موجب تحول در حاکمیت ۱۰ سال اخیر سلطنت محمد ظاهر گردید. میان نوگرایان و واپسگرایان، جدال شدت گرفت. در این زمان به بیان تصویر و فضای که لازمۀ شعر بود، شاعران توجه کردند. از همان ابتدای ورود ماشین چاپ، شاهان تاریخ معاصر کشور در زمینۀ چاپ کتابها، اندکترین احساس مسوولیت نمیکردند و در این امر خطیر، برخورد دلسوزانهیی نیز نداشتند.
نود درصد احتیاجات جامعه از خارج وارد میگردید. مردم از سوزن تا کفن، نیازمند مساعدتهای جهانی بودند. ورشکستهگی پیشهوری، اربابان صنایع دستی را از دهات به شهرها رانده بود. مبتنی به دریافت تاریخنگاران و محققان، جمعیت شهرها، روزافزون بود. ۲۹٫۳ درصد جمعیت جهان در نواحی شهری زندهگی داشتند. وارد آمدن این تغییرات ما را به این نتیجه میرساند که جابهجایی انبوه مردم از مناطق روستایی به شهرکها و شهرها وابسته به رشد طبیعی جمعیت و کشورهای ثروتمند بود.
اینگونه شهرهای بزرگ در آسیا رو به افزایش بود؛ چون سرمایه و اطلاعات، ویژهگی سیاسی دارند و کارشناسان را به این نتیجه میرساند که پایان شهرها فرا رسیدنی است و شهرها در حال شکوفایی هستند. شهرها نهتنها به لحاظ جغرافیا، بلکه از نظر اقتصادی نیز از اهمیت لازم برخوردار میباشند.
رمز موقعیت شهرها در ابعاد بزرگ اقتصادی آن نهفته بوده و رابطۀ تنگاتنگ با خدمات مالی دارد. اگر فرهنگ، شیوۀ زندهگی معنا شود، شهرنشینی و رشد شهرها چشمگیرترین دگرگونی قرن معاصر است. شهرها فرهنگ خود را ایجاد میکنند و پرورش میدهند. فرهنگ شهری، پویایی را به همراه دارد.
موجودیت فساد در دستگاه دولتی، قضایی و پولیس در پادشاهی ظاهر شاه، سبب گردیدند تا روشنفکران تحولطلب، فعالیتهایشان را تشدید ببخشند. در چنین شرایطی، قرعۀ فال به نام صدارت سردار محمدداوود خان هنگامی زده شد که مخالفان حکومت سرکوب، فعالیت احزاب سیاسی ممنوع و مطبوعات دولتی به شدت سانسور میشد.
موصوف در چنین فضای سیاسی به اصلاحات مالی، اقتصادی و فرهنگی دست زد که اساسنامۀ بانکها، قوانین مالیات بر عایدات تدوین و در تربیت کادرهای مالی و حسابی توجه مبذول و تدابیر لازم اتخاذ شد. برای بهبود وضع ترانسپورتی و خطوط مواصلات، مخابرات با طرح قوانین، مطالعات مقدماتی انجام گرفت.
خلاصه طی ده سال صدارت محمد داوود، ۱۸۵ مؤسسه و نهاد ۱۹۰۰ تاجر در راستای واردات، صادرات و ترانسپورت فعالیتهای تجارتی داشتند. سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی تا حدودی ماهیت ملی داشت. تاجران تا آن حد در معاملاتشان آزادی داشتند که تشبثاتشان با برنامهها و خطوط اساسی نظام سازگار بود. بخش اقتصاد دولتی تقویت شد و کمکهای اقتصادی و تخنیکی خارجی به افغانستان جلب گردید.
برنامههای اول و دوم پنج ساله، طرح و تطبیق گردید. در این مرحله به تربیۀ کادرهای جوان، توجه نسبی انجام شد. دامنۀ مکاتب مسلکی، دارالمعلمینها، لیسهها، مکاتب ابتدایی و دهاتی در محلات و ولایات کشور توسعه یافت. تعداد دانشجویان طی این مرحله ده چند افزایش یافت.
در چارچوب دانشگاه کابل، دانشکدههای جدید افتتاح شد. برای استادان نهادهای تحصیلی القاب علمی معیین گردید. در سیاست خارجی محمد داوود، صلح، دوستی و همکاری میان کشورهای دارای نظامهای مختلف در عرصههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی قوام یافت.
در سیاست خارجی این مرحله، گرایشهای روشن و بیطرفی فعال آشکار شد. در برابر امر و نهی استعمار و نفوذ نیروهای ارتجاعی، مقاومت شدید مشاهده میشد. روابط فرهنگی کشور نیز روز تا روز گسترده مییافت. هیأت اعزامی افغانستان در کنفرانسها و سمینارهای بینالمللی از اعتبار لازم برخوردار میشدند.
مؤسسه تعلیم و تربیه ایالات متحدۀ امریکا، تربیۀ معلم و کارمندان فرهنگی کشور را در انحصار خویش درآورده بود. دروازۀ افغانستان به روی روزنامهنگاران خارجی، هیأتهای فرهنگی هنری و ورزشی کشورهای دوست گشوده شد.
موزیم ملی پُر از شگفتی افغانستان به روی جهانگردان باز گردید. افغانستان عضویت مؤسسات بینالمللی را کسب کرد. با اکثر کشورهای دوست، قراردادهای همکاریهای فرهنگی در نشستهای تاریخی باندونگ و بلگراد عقد گردید. به طور خلاصه، تحولات سریع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در بیداری فرهنگی، منطقه و جهان ما و در بیداری شعور اساسی مردم زحمتکش افغانستان تاثیر معیین به جا گذاشت.
رفع حجاب یکی از دستآوردهای حکومت محمد داوود صدراعظم به شمار میرفت که این موضوع زمینه اشتراک زنان را در حیات اجتماعی مساعد گردانید. به باور تاریخنگاران و دانشمندان، اقتصاد و فرهنگ تأثیرات متناقض بر تجربه و تحلیل مسایل جنسیتی در خصوص زنان داشته است. اینگونه که از یکسو شاهد جنبش نیرومند برای تأکید به نقش مهم زن در مسیر توسعه بود و کوشش میشد فاصله میان زن و مرد در عرصۀ آموزش، مشارکت در نیروی کار، بهداشت، رفاه، حقوق سیاسی و مدنی هرچه بیشتر از میان برود و از جهت دیگر، در تئوری مُدرنسازی برای بار نخست این باور جا افتاد که از بین بردن نابرابریها میان مردان و زنان هدف سیاسی دارد و کاملاً مشروع است.
همه کشورها برای افزایش توانمندی بانوان تلاشهای مثبتی انجام میدهند، اما تا هنوز زنان و مردان در جهان کنونی در سطوح نابرابر حیات به سر میبرند. یکی از پرسشهای بحثبرانگیز این است که آیا فقر، پدیدهیی است که هرچه بیشتر دامنگیر زنان میشود؟ زنان به صورت اخص قربانیان اصلی تبعیض و فقر هستند که علتالعلل آن را میتوان چنین برشمرد:
• ساعات کار زنان بیشتر از مردان است. زنان به فرصتهای شغلی پُردرآمد کمتر دسترسی دارند، امکان رسیدن زنان به قدرت سیاسی ناچیز است و در برابر کار مساوی، دستمزد کمتر به دست میآورند.
• امکان دسترسی زنان به آموزش کمتر است و زنان بیوه نظر به ویژهگیهای فرهنگی کشورها در امر کاریابی با انتخاب همسر در برابر مشکلات فراوان قرار داشته و محکوم به فقر میباشند.
دستگاه اداری حکومت سردار داوود، درونمایۀ ضد مردمی داشت. به آرای مردم و خواست عادلانۀ تودهها، کوچکترین توجهی مبذول نمیگردید. نامبرده در چوکات منافع درازمدت خویش و ضرورت زمان در برابر ارادۀ مردم زانو زد و آن را پذیرفت و برای مدت کوتاهی، ارادۀ اقشار دموکراتیک را تمثیل کرد.
در حکومت داوود خان بیش از دو میلیارد افغانی به مقاصد توسعه شبکههای آبیاری، احداث پروژهها و در راه تکثیر نسل خوب حیوانات و افزون بر آن در ترویج تخمهای اصلاح شده به مصرف رسید و گامهای سازنده در راه اصلاحات زراعتی، تولیدی و انرژی برق در آن مرحله برداشته شد.
محمد داوود صدراعظم برای پیشبرد مقاصد سیاسی به انرژی تحصیلکردهگان جوان نیاز مبرم احساس میکرد. به منظور برآورده شدن این هدف از همکاران نزدیک خویش استمداد جُست و آنها عبارت بودند از: حسن شرق، غلام حیدر عدالت، داکتر سهیل، سید عبدالله – وزیر داخله، تاج محمد وردگ، علی احمد پوپل، محمد رسول – رییس ضبط احوالات، ارسلان سلیمی و دیگران. همۀ شخصیتهایی که از آن تذکر رفت، کشور را در دو راهه تاریخ زندهگی اجتـماعی قرار دادند.
۱) راه رشد مستقل ملی که مبتنی به تحکیم پایههای استقلال سیاسی، تأمین حقوق و همبستهگی رزمجویانه مردم منجر میگردید.
۲) راه رشد سرمایهداری و وابستهگی انحصاری بنابر ماهیت محافل حاکمۀ کشور راه دومی را برگزیدند و برای نگهداری تاج و تخت و سلطۀ سیاسیشان به مانورهای سیاسی ادامه دادند.
Comments are closed.