احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۸ اسد ۱۳۹۸
سازمان ملل اعلام کرده است که دستکم ۳۸۱۰ شهروند افغانستانی در ششماهِ اولِ سال ۲۰۱۹ در جریان جنگ علیه گروههای تروریستیِ طالبان و داعش در افغانستان کشته و زخمی شدهاند. یوناما یا دفتر مأموریتِ سازمان ملل متحد در افغانستان در این گزارشِ تازهانتشاریافتۀ خود افزوده است که از میان این مقدار تلفات، نیروهای دولتی افغانستان ۷۱۷ نفر غیرنظامی را کشته و ۶۸۰ نفرِ دیگر را در این ششماه زخمی کردهاند که نسبت به سال ۲۰۱۸، ۳۰ درصد رشد را نشان میدهد.
از فحوای گزارۀ بالا این نکات به دست میآید که: اولاً این میزان از تلفات مربوط به غیرنظامیان است؛ ثانیاً این کمیت تا رسیدن به پایان سال جاری میلادی، دوبرابر و یا حتا بیشتر خواهد شد؛ و ثالثاً مقدار کُلیِ تلفات که شامل نظامیان و غیرنظامیان در کشور شود، رقمهای بسیاردرشتتری را میتواند بازنمایی کند.
اگر از پیچیدن رویِ این اعداد و ارقام بگذریم و نگاهی بزرگتر به موضوع بیندازیم، میبینیم که وضعیت عمومی کشور خبر از وقوع فاجعۀ انسانیِ ناشی از جنگ را میدهد. اگر برای این فاجعه یک بُردار یا مختصات رسم کنیم، میبینیم که در خط افقیِ آن حکومت و نیروهای دولتی، در خط عمودیِ آن طالبان و داعشیان، و در بخش میانی و مرکزیِ این مختصات، مردمی قرار دارند که از هر دو طرف متأثر و آسیبپذیرند.
مسلم است که اکثریتِ جامعۀ افغانستان مدافع نظمِ دولتیِ مُدرن هستند و اقلیتی هم از نظام دولتی مُدرن روگرداناند و به ارزشها و سنتهای طالبانی تمایل نشان میدهند. این دو بخشِ اکثریت و اقلیت، هر دو غیرنظامیاند و در برابر یکدیگر سلاح نگرفتهاند؛ اما واقعیتِ تلخ ایناست که از ترکیبِ این دو بخش، جامعۀ غیرنظامیِ افغانستان ساخته میشود که همه در محلِ تصادمِ نظامیِ حکومت و تروریستان قرار گرفتهاند و مظلومانه قربانی میشوند.
در گزارش یوناما ذکر شده بود که «حملات زمینی، استفاده از بمبهای دستساز و حملات هوایی» موجب افزایش تلفات غیرنظامیان شده است. یقیناً هر سۀ این موارد از نیروهای دولتی و طالبان و داعشیان میتواند سر بزند. حتا در مورد «حملات هوایی» که از توانِ گروههای تروریستی خارج است، باید گفت که زمینهسازیِ این حملات توسط تروریستان صورت میگیرد. طالبان و داعشیان در خانههای مردم در قریهها و ولسوالیها غالباً از راهِ زور و اجبار سنگر میگیرند و از آنجا به نیروهای دولتی حمله میکنند و در آتش متقابلِ آنها، جان و مالِ غیرنظامیان دود میشود. این یک معادلۀ بسیار ساده است که در آن، طالبان هم نبرد فیزیکیِ خود را پیش میبرند و هم با مقصرثابتکردنِ حکومت در کشتار مردم و ویرانی خانهها، از نبرد معناییِ خود علیه نظم دولتیِ مُدرن غافل نمیمانند. به عبارت دیگر، طالبان و داعشیان با همۀ ضعفهای ممکنشان، دو جنگ را همزمان پیش میبرند: جنگِ اسلحهها و جنگِ روایتها.
فراموش نباید کرد که طالبان و داعشیان حتا اگر جملهگی تبعۀ افغانستان باشند، نیروهای نیابتیِ بیگانهگاناند که مغزهای استخباراتیِ جهان آنها را سمتوسو میدهند. از اینرو دستکمگرفتنِ آنان به معنای دستکمگرفتن قدرتهای ذینفع در جنگ افغانستان است. یکی از نقاطعطف برای پیروزی آنها در جنگ در نظر حمایتگرانِ بیرونیشان چون پاکستان، افزایش در شمار تلفات و دامنۀ ویرانیهاست. این تلفات هرقدر در میان غیرنظامیان و این ویرانیها هرقدر در مناطقِ مسکونی بیشتر باشد، مورد استقبالِ دولتهایِ حمایتگر قرار میگیرد؛ چرا که چنین تلفاتی یأس و نفرتِ بیشتری را در برابر حکومت بسیج میکند. با این اوصاف، رسالتِ حکومت میباید کاستن از شمار تلفات در همۀ جهتهایِ جنگ به طُرقِ ممکن باشد. اما نقطۀ یأسآور اینکه: حکومتی که نمیداند ۳۲ کماندویِ خود را در کجا فرود آورد تا همه در یک لحظه طعمۀ تیراندازانِ طالب نشوند، چگونه میتواند مدافعِ جان و مالِ خانوادههایی شود که طالبان در قریهها و خانههایشان به زور سنگر گرفتهاند؟
متأسفانه دیده میشود که حکومت و رهبری وزارتهای دفاع و داخله، اصولِ سختونرمِ جنگ و تعاملِ آن دو با یکدیگر را نمیفهمند، به افزایش آمار تلفات و عواقبِ آن اعتنایی ندارند و حتا به جانِ سربازان و افسرانی که برای محافظت از وقارِ حکومت به میدانِ نبرد میروند، ارزشی قایل نیستند. تغییر این وضعیت، مسلماً به تغییرِ آن جنرالها و دگروالها و فرماندهانِ فاسدِ درسایهنشستهیی وابسته است که غیر از دزدی از حقوق سربازان، نه «هنر جنگ» را آموختهاند و نه ارزشِ انسانیت را درک کردهاند.
Comments are closed.