آیت‌الله محمد آصف محسنی ملایی که ۱۰۰ کتاب نوشت و اکادمیسین علوم شد

گزارشگر:دکتر شمس‌الحق آریانفر - ۱۵ اسد ۱۳۹۸

mohseni-49یادداشت: شیخ محمدآصف محسنی از علمای جید و رهبران جهادی بانفوذ افغانستان شام روز دوشنبه ۱۴ اسد ۱۳۹۸ به عمر ۸۴ سالگی در کابل درگذشت. دکتر شمس‌الحق آریانفر از پژوهشگر نام‌آشنای کشور چند سال پیش برای تنظیم ستونِ «شخصیت‌های کلان» افغانستان که در هفته‌نامۀ پیام مجاهد چاپ می‌شد به سراغ ایشان رفته بود تا ابعاد زنده‌گی مرحوم محسنی را بنویسید. این شناسه سال‌های بعد در چاپ نخست کتابِ «شخصیت‌های کلان افغانستان» منتشر شد؛ به‌زودی چاپ دوم و جلد دوم این کتاب به بازار می‌آید.

 روزنامۀ ماندگار با در نظرداشت اهمیت آن، این شناس‌نامه را منتشر می‌کند.

 

آیت‌الله محمدآصف محسنی یکی از دانشمندان بزرگ اسلامی در افغانستان است. او برخلاف سنت علمای دینی جامعه ما که فقط می‌خوانند و می‌گویند اما نمی‌نویسند، بیش از صد کتاب تألیف کرده است.

دانشمندی که با مشاهده و بررسی آثارش، اکادمی علوم افغانستان عنوان اکادمیسین را به او اعطا کرد.

سخنوری که تواناست و دین را مستدل و شیرین و درخور فهم همگان، در بلاغت تمام عرضه می‌کند. عالمی که جهاد کرد و با پایان دورۀ جهاد، بزرگترین مرکز علمی و دینی را بنیاد نهاد که می‌دانست مصیبت ما از جهل است.

پژوهشگری که در نزدیکی مذاهب شیعه و سنی سخن و اثر فراوان دارد و از این  نگاه در جهان اسلام و به‌خصوص در افغانستان خادم ارجمند اسلام است.

این عالم اسلامی را  همه آشنا اند. با سخنانش انس  دارند، اما با مقام علمی و آثار و تألیفات او،‌ معرفت مشخصی ندارند.

در جستجوی شناخت مشخص با محسنی به زیارتش در مرکز اسلامی و علمی خاتم النبیین که تازه به همت ایشان اعمار گردیده است، رفتم.

بدون تشریفات زیاد در اتاقی نشسته بود. وقتی  مرا به آن اتاق راهنمایی کردند، فکر کردم، اتاق منتظرین باشد، حینی که داخل شدم دیدم محسنی نشسته است و افرادی در گوشه و کنار اتاق منتظر فرصت و صحبت اند.

نشستم، زود مرا  پذیرفت، بعد از تعارفات گفتم: می‌خواهم شخصیت‌های کلان افغانستان را معرفی کنم.

گفت: با معرفی ما وقت خود را ضایع نمی‌کنید؟ گفتم شما دانشمند مطرح هستید مردم به صحبت‌های شما علاقه‌مند هستند؛ خوب است دوستداران با آثار شما هم آشنا شوند. از این‌رو خواستم، شما و آثارتان را معرفی و دیدگاه‌های تان را نقل کنم. از زنده‌گی‌اش پرسیدم. چنین گفت:

بسم‌الله الرحمن الرحیم: اسم من محمدآصف محسنی در سال ۱۳۱۴ در ناحیۀ اول شهر قندهار به‌دنیا آمدم و مدتی هم در قندهار تحصیلات خود را نزد پدرم آغاز  کردم بعد در اتاق تجارت مقرر شده و رسماً در همانجا وظیفه اجرا نمودم، بعداً دیدم که این راه بیهوده نیست. پدر خود را که یک نویسنده بود و در دوایر دولتی وظیفه داشت قانع ساخته به دروس دینی مدت هشت ماه در قندهار و بعداً در غزنی در ولسوالی جاغوری پرداختم. بعد از آن مدت چهارده، پانزده سال را در عراق مصروف تحصیل بوده و همین که دوباره به وطن برگشتم، در شهر قندهار مصروف خدمت شدم؛ در همین وقت در قندهار مدرسه و مسجدی تأسیس گردید که تا سال۱۳۵۷ در آنجا مصروف کار و فعالیت بودم. در همین سال عازم مکه مکرمه شده و از آنجا به ایران سفری کرده حزب حرکت اسلامی را تشکیل کردم و مدت چهارده سال جهاد کردم در نوزده ولایت جبهات داشتیم که بعد از جهاد، البته مجاهدین  پیروز گردید، در دولت آقای ربانی سخنگوی  شورای رهبری و منشی شورای رهبری شدم و مدتی را در کابل سپری نموده بعد از آنکه جنگ‌های داخلی شروع شد، این جنگ‌ها برای من قابل تحمل نبود از این جهت به پاکستان رفتم، بعد از چندی از پاکستان دوباره به ایران رفته ودر شهر (قم) عملاً به تدریس پرداختم.

 کدام موضوعات را تدریس کردید؟

فلسفه، منطق، اصول فقه، علم رجال و امثال اینها. با آمدن آقای کرزی به کابل آمدم که تا فعلاً در همینجا زنده‌گی می‌نمایم و هدف عمده‌یی که داشتم ساختن حوزه علمیه بود که اکنون اواخر کار آن  است. باید بگویم در این حوزه علمیه، موسسه تحصیلات عالی که مضامین فقه، حقوق و علوم انسانی  در آن تدریس می‌گردد، شامل می‌باشد.

– از سن خُردسالی به نوشتن کتاب علاقه‌مند بودم که تقریباً بیشتر از صد جلد کتاب نوشته کردده‌ام که در حدود شصت، شصت‌وپنج جلد آن چاپ گردیده و متباقی هنوز چاپ نشده اند.

نصاب درسی آموزشی در حوزه‌ها چه نوع است، زمانی که شما در عراق بودید چه آموختید؟

زمانی که من در عراق بودم درس‌های ما ادبیات عربی، فقه و اصول بود، فعلاً هم در حوزه‌ها ادبیات فارسی، عربی، فلسفه، منطق، رجال، اصول فقه، اطلاعات در بارۀ ادیان دیگر، تاریخ، اقتصاد و غیره تدریس می‌گردد.

به نظر شما همین نصاب، کامل است یا اینکه چیزهای دیگر هم باید افزود گردد.

نخیر! به نظر من چون در قرن ۲۱ زنده‌گی می‌کنیم، سیستم تدریسی در دانشگاه‌ها، لیسه‌ها، مدارس دینی چه مدارس اهل (تشیع) و چه مدارس اهل تسنن، همه شان پوسیده و کهنه شده و باید یک انقلاب فرهنگی صورت گیرد باید مضامین درسی عوض شود.

مثلاً زمانی که انقلاب هفت ثور شد تمام اعضای حزب شاید ۵۰۰۰ نفر بود و ممکن از این جمله ۵۰ نفر شان اصول مارکسیزم را می‌دانستند. صرف با شعار (کور، دودی، کالی) مردم را جذب کرده بودند، چون مردم فقیر بودند و از بی‌عدالتی‌ها ناراحت بودند.

همین شعار برای شان خوشایند بود. ولی اگر از «ارزش اضافی» در نظریه مارکس را سوال می‌کردید، کسی نمی‌دانست. به نظر من اینکه کمونیزم در اینجا پیروز شد تقصیر آن به گردن مدارس دینی است. ما در دروس دینی کتاب‌هایی را می‌خوانیم که هزار سال پیش چاپ گردیده، این اشتباه است. در حالی که اسلام همان یک اسلام است ولی عرضه کردن مطالب، اولویت‌بندی مطالب نسبت به زمان باید عیار گردد.

شاید در افغانستان تا حال کسی بیمه را درس نداده باشد در حالی که بیمه یکی از معاملات بزرگی است که تمام دنیا به آن گرفتار است و از نظر فقه مسأله چهارم می‌باشد. عقب‌گرایی در عرصۀ علم و دانش البته در ضعف مدارس است. در مدارس باید اقتصاد تدریس گردد. نمی‌خواهم بگویم علم اقتصاد؛ اشتباه نشود، دو موضوع در اینجا مورد بحث می‌باشد(علم اقتصاد و سیستم اقتصادی) علم اقتصاد بین مسلمان و غیرمسلمان فرق نمی‌کند؛ از بازارو عرضه و تقاضا صحبت می‌کند.

ولی سیستم  اقتصادی تفاوت دارد. علم اقتصاد صحبت می‌کند که چگونه است و سیستم اقتصادی صحبت می‌کند که چگونه باید باشد. در اینجا ما چهار سیستم داریم (کاپیتالیزم، سوسیالیزم، کمونیزم و اقتصاد اسلامی). به نظر من در حال حاضر عادلانه‌ترین و بهترین سیستم که عدالت اجتماعی و کرامت انسانی را حفظ نماید و بدور از استثمار باشد سیستم اقتصاد اسلامی است که باید این سیستم عرضه گردد تا نسل جوان از آن استفاده کنند.

 مشکل  اساسی اینجاست که ملاهای ما اقتصاد را نمی‌دانند و آنانی که اقتصاد را می‌دانند از اسلام چیزی نمی‌دانند، راه حل چیست؟

جواب اصلی و منطقی همین است که شما بیان می‌کنید، اگر در مدارس دینی سیستم اقتصادی ذکر می‌شد که قواعد آن در کتاب‌های فقهی تذکر داده شده، همۀ آنها ترتیب و چاپ می‌شد طبعاً مورد قبول واقع می‌گردید.

 شما در عرصۀ اقتصاد اسلامی چیزی نوشته اید؟

در این عرصه دو کتاب نوشته کرده‌ام یکی به‌نام «اقتصاد معتدل» و دیگری به‌نام «دین و اقتصاد».

در نوشتن آثار بیشتر کدام اولویت‌ها را در نظر داشته اید؟

برای من در قدم اول مسایل بنیادی، عقاید است که چند کتاب در این عرصه نوشته‌ام. این عقاید گاهی در مقابل کمونیست‌ها و فلسفه دیالکتیک بوده و گاهی در مقابل نظریات غربی‌ها که باید از نظر منطقی هر دو مکتب را فکر کنیم هم ایدیالیزم که وجود دارد و هم مالتریالیزم غربی. مالتریالیزم ذاتاً غربی است به شرق یعنی به شوروی هم که رفت از غرب رفت، مسیحیت به بن‌بست مواجه شد، یک مساوی سه، تثلیت معنی‌اش همین است. این مسأله را کسی قبول نکرد در اصول دین شان. در هر موضوع (مسأله) شریعت گناه ندارد، اینکه آهسته، آهسته لائیک‌ها بیدار شدند به کفرگرایی رجوع کردند، این نقص شریعت بود. اگر به اسلام صحبت نماییم عدالت اجتماعی تعریف دارد، علم، کهکشان‌ها آسمان‌ها همه و همه در اسلام تعریف خود را دارد. اما در مسیحیت وجود ندارد. بعضی از دانشمندان راوی می‌گویند پنج-شش مسأله در شریعت حضرت عیسی است، در حالی که در فقه اسلامی هزاران مسأله وجود دارد آنجا دین در مقابل دانشمندان قرار گرفت.

اگر دانشمندی گفت خون در بدن انسان جریان دارد، گفتنند بکشید کافر شده، اگر دانشمندی گفت زمین حرکت دارد باز هم حکم کشتن صادر گردید. غربی‌ها عیسی را از زنده‌گی خود دور کردند، گفتند برویم در کلیسا عبادت کنیم، در اجتماع باید قوانین وضعی داشته باشیم آنها بر حق بودند در ترک کردن دین مسیحی از اجتماع خود، منتها تقصیر آنها این بود که نمی‌دانستند که دین آسمانی دیگری هم است یانه؟ خیال کردند که فقط دین همین دین مسیحی است. اسلام با مسیحیت در همه چیز فرق دارد. سرانجام ما  یک اصول دین داریم و طبعاً شبهات در بین می‌آید که باید آنها را جواب دهیم. وقتی به قرآن رجوع نمایم «افلا تعقلون» چرا تعقل نمی‌کنی؟ از تعقل و تفکر، آزادی به‌وجود می‌آید.

 آیا طالبان اسلام را به گونه مسحیت قرون وسطایی به ما عرضه نمی‌کنند؟

ممکن است دوصد یا سه صد هزار ملا در افغانستان باشند آنانی که دین را هفتاد در صد فهمیده اند شاید به سه، چهار صد تن برسند، این تقصیر اسلام نیست تقصیر جامعه عقب‌مانده و خواب رفته ماست، چند نفر داکتر داریم در سراسر کشور؟ فرضاً ده هزار. ولی به گمان اغلب که پنجاه نفر آن متخصص باشند و بس. جامعه در تمام سطوح عقب افتاده است. آنانی به‌نام ملا می‌آیند و از اسلام هیچ نمی‌فهمند، اشتباه می‌کنند نظر آنها که مربوط به اسلام نیست. اسلام در اصول خود بر اساس عقل استوار است: شریعتی که دارد بسیار جامع و فراگیر است. به فضل و کرم خداوند چهار ده قرن پیش، سیستم اقتصاد اسلامی که در لابه‌لای سنت و قرآن پی ریزی شده در فقه آمده بهترین سیستم اقتصادی است اگر در رابطه به سیاست و حکومت‌داری صحبت کنم، نظریه اسلام بهترین نظریه است اگر دموکراسی را از نظر اسلام مطالعه کنیم، در اسلام آزادی‌های معقول به عنوان وسیله تکامل انسان‌ها وجود دارد که روش خلفای راشدین نیز به آزادی بوده است بنابرین، اولیت‌های کاری ما اول عقاید ما، بعد فقه ما و بعد اخلاقیت ما است که باید اینها را ترویج کنیم و قسمی ترویج کنیم که با زنده‌گی فعلی جامعه مطابقت داشته باشد به عقیده من چون این دین، دین خالد است، نه از نظر شعار دادن که در مسایل دین شعار دادن و مبالغه کردن بسیار کار زشت است. از نظر منطق و استدلال صحبت کنیم و نظریه اسلام را در جهات مختلف زنده‌گی بیان کنیم.

 روشنفکران جامعه ما رفتند و در غرب خوابیدند و در رابطه به سرنوشت ملت هیچ مسوولیت از خود نشان ندادند، چرا دوباره مسوولیت و اداره کشور بهدست آنها افتید؟

می‌دانید که غربی‌ها آمدند. حادثۀ یازده سپتمبر واقع شد، دولت را آنها تشکیل دادند، آنها طرف‌دار ملاها نبودند، غربی‌ها حتا تا امروز نمی‌خواستند که پیروزی جهاد را به اسلام نسبت بدهند، بسیار منافقت‌ها شد در اواخر سال ۱۳۷۰ که پیروزی جهاد به مجاهدین نسبت داده نشود. به مصالحه سازمان ملل نسبت داده شود. ولی نتوانستند، سرانجام مجاهدین به پیروزی رسیدند، اما وقتی که حوادثی واقع شد، دوباره دیگران آمدند داخل شدند، آنها این ترکیب ناهمگون را آوردند که همه چیز روز به‌روز به عقب می‌رود.

 کدام کتاب‌های خود را برای مطالعه و استفاده به علاقهمندان توصیه می‌کنید؟

اکنون شاید در حدود بیست کتاب من در کتاب فروشی همین حوزه به‌نام های: فواید دین در زنده‌گی، دین و زنده‌گانی، نقش اسلام، مباحث علمی دینی وجود دارد که همه به درد امروز می‌خورد و اتفاق بین شعیه و سنی با تفاهمات خودشان و رفع سوءتفاهمات بین مذاهب اسلامی تا به وحدت ملی ما کمک نماید، وجود دارد.

اگر قرار باشد در چند جمله نصایح تان را برای مسلمانان و نسل جوان بگویید چه خواهد گفتید؟

ما در دنیای ماده زنده‌گی می‌کنیم. روح ما مجرد است مادی نیست ولی در این دنیا در شرایطی زنده‌گی می‌کنیم که غفلت کردن  همه چیز را از هم می‌پاشاند این دنیای اسباب است اولین چیزی که برای دنیای خود، برای حفظ استقلال سیاسی، برای حاکمیت ملی، به آن احتیاج داریم رو بنا و زیر بنای آن علم است. کشوری که دارای علم  نباشد، اسیر می‌شود. سنت خداوند ج جاری شده که حتا اگر از نظر عقیده برحق باشد، وقتی یک جاهل با عالم مبارزه کند، علم پیروز است. نصیحت اولی من اینست که تمام دختران با حفظ حجاب اسلامی، پسران با حفظ شخصیت در کشور، در یکی از این سه رشته (علوم انسانی، علوم تجربی، علوم دینی) باید درس بخوانند یعنی دیگر نباید بیسواد داشته باشیم در غیر آن، معلوم است که ایمان شان ضعیف است. ما باید یکی دو هزار نفر  فوق تخصص داشته باشیم. وقتی می‌بینیم یک درصد جوانان در کتابخانه‌ها کتاب می‌خوانند و نود ونه درصد فیلم می‌بینند، معنایش اینست که کشور رو به سقوط است و ما بدون هیچ عملی، تماشاگر هستیم تجارب گذشته نشان داده که هر قدر از دین و از علوم دینی دور باشید، ضعف و شکست بیشتر است. به هر اندازه‌یی که به دین خود عمل نماییم در دنیا بیشتر عزت پیدا می‌کنیم، چه در حقوق بشر، چه در حقوق زن، چه در قوانین اساسی کشورها، اسلام موقف برتر را دارد، تمام اوایج مادی معنوی و همه شئونات زنده‌گی ما را دین ما جواب می‌دهد.

 

آثار  

آیت‌الله محسنی برخلاف سنت علمای دین که فقط می‌خواند و‌می گویند اما به نوشتن و تألیف نمی‌پردازند. به قول خودش حدود ۱۰۰ کتاب نوشته است که ۶۵ کتاب آن به چاب رسیده است. به استناد بررسی همین آثار بود که اکادمی علوم افغانستان، عنوان کادمیسن را برای محسنی اعطا کرد. عناوین برخی آثار ایشان اینهاست:

مسایل کابل جواب یک‌صد سوال دینی مذهبی اجتماعی و سیاسی، چاپ دوم ۱۳۷۵

تصویری از حکومت اسلامی در افغانستان،  نشر حرکت اسلامی افغانستان  ثور ۱۳۷۱

توحید اسلامی و نظری بر وهابیت.

دین و زنده‌گانی، کابل ۱۳۸۵

تصویب قانون اساسی در لویه جرگه جدی ۱۳۸۲

فواید دمشقیه، کابل ۱۳۸۴

عقاید اسلام از نظر علم و فلسفه، چاپ چهارم، نشر انجمن فرهنگی حرکت اسلامی افغانستان

فواید دین در زنده‌گانی، کابل چاپ دوم ۱۳۸۵

گوناگون قصه‌های کوتاه و امروزه جلد ۱و۲ ، ۱۳۷۷

وظیفه علمای دینی ما، به ضمیمه رساله روابط اجتماعی در اسلام، کابل ۱۳۸۱

نظم مفید؛ نظر اصلاحی کوتاه بر حوزه‌های علمی ما در عصر حاضر و آینده، کابل ۱۳۸۱

همبستگی اسلامی و دشمنان آن، کابل، اسد ۱۳۷۲

توضیح‌المسایل طبی یا وظیفه شرعی داکتران و بیماران، ۱۳۷۵

وظایف اعضای بدن، اسلام‌آباد، ۱۳۷۴

عقاید و اخلاق و فقه

مقالات

قرآن یا سند اسلام

متافزیک از نظر ریالیزم

حل ۶۶ سوال دینی

مسایل پار اچنار

عقاید برای همه، اسلام‌آباد، حوت ۱۳۷۲

روح از نظر علم و دین و علم روحی جدید علم التفسیر

تسنیم

خود را بسازیم

روش جدید اخلاق اسلام

اقتصاد معتدل

دین واقتصاد «مذاهب و تفاهم»

شیعه سنی چه فرقی دارند

سیری در صحاح

روابط انسان

حوادث شیعیان افغانستان

خاطرات زنده‌گی (عده الاجزا)

توضیح المسایل جنگی

دفاع و حرکت

زن در شریعت اسلامی

جهاد اسلامی (جزء آن)

حاشیه مناسک

شرح کتاب دیات

فواید رجالیه

قرآن یا سند اسلام

حجت

دفاع وحرکت

اخلاق اسلامی

نظریات

ستارۀ اسلام

گفتگوی دو رفیق

در پناه دین

راه ترقی

جوان و دورۀ جوانی

توحید نظری

همبستگی اسلامی

نظم مفید

تفسیر سورۀ شمس

مهدی موعود

خداشناسی منهای دین

روح از نظر دین وعقل و…

روش جدید اخلاق اسلامی

مشرعه بحار الانوار (۲جز)

جنگ در تاریکی (شیعه و سنی چه فرقی دارند)

وحدت اخوت

مسایل لندن

صراط الحق ۳ جز

حوادث افغانستان

به زبان عربی:

حدود الشریعه (۳جلد) مطبعه امیر المومنین

بحوث فی علم الرجال قم ،۱۳۷۹

القضاء والشهاده ، مطبعه سید الشهدا ،۱۳۶۳

الارض فی الفقه ۱۳۷۷

المعارف والعقاید

صراط الحق ( ۳جز)

عداله الصحابه /علم اخلاق

معجم الاحادیث المعتبره ۶جز

شرح کفایه الاصول

القضا والشهادات

الفقه ومسایل طبیعه جزأن

شرح کتاب  الحرکاه من العروه

شرح کتاب الصوم من العروه

الضمانات الفقهیه واسبابها ، قم ۱۳۸۲

تقریر دروس سیدنا الاستاد متفرقه

فواید رجالیه

القواعد علی الاصولیه والفقهیه

کتاب‌های چاپ نشده:

مبا حث علمی دینی

عجایب و مطالب

یاداشت‌های تاریخی و برداشت‌های تحلیلی

تعلیقه بر کتاب حدود

تعلیقه بر مناسک حج

تعلیقه برجامع الاحادیث

هدایه المومنین

دیوان محسنی

مواضع و دیدگاه‌ها

تلخیص مغز متفکر

 

 

 

 

 

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.