احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۵ اسد ۱۳۹۸
یکی از ویژهگیهایِ بسیارخاص و تلخِ افغانستان ایناست که پیرامون هر برگ از تاریخِ آن، حرفها و روایتهایِ فراوانی برای گفتوشنید و رد و تأیید وجود دارد و یکی از این برگهای تاریخی، استقلالِ این کشور است. امسال از صدمین سالروزِ استرداد استقلالِ این کشور از استعمار هندبریتانوی در قالبِ ۱۳۲ برنامۀ مختلف با هزینۀ ۳۸۴ میلیون و ۲۲۱ هزار افغانی تجلیل میشود. گویا ارگ تصمیم گرفته که در صدمین سالگرد استقلال افغانستان «سنگ تمام» بگذارد و به تمام جهانیان، خصلتِ استقلالطلبی و استقلالدوستیِ ساکنانِ این کشور را نشان دهد.
اما در این ستونِ کوچک ما ابداً به دنبال نفیِ ارزشی به نام «استقلال» نیستیم و خداینکرده هم نمیخواهیم رشادتهایِ پدرانمان را در جنگ با انگلیس حقیر بشماریم، بلکه قصدمان ایناست دو نکته را تذکر بدهیم: اولاً اینکه جشن استقلال در گروِ نمایشهای انتخاباتیِ آقای غنی برای مصادرۀ قدرت قرار گرفته و ثانیاً این گروکشی و قدرتطلبی، درحالیست که عواملِ زیادی وجود دارند که استقلالِ افغانستان را به چالش میکشند و آن را زیر علامتِ سوال میبرند.
جهانی که ما در آن بهسر میبریم، جهان وابستهگیهایِ متقابلِ پیچیده است که در آن مفاهیمِ سیاسییی چون استقلال و حاکمیت ملی، معنای مطلق و صد درصدیِ خود را از دست دادهاند. اما با اینهمه در یک فضای نسبی نیز درجۀ استقلال و حاکمیت ملیِ کشورها به تناسب قدرتِ اقتصادیِ آنها تعیین میگردد. چرا که قدرت اقتصادی منجر به کاهش دامنۀ وابستهگیها و افزایش تواناییِ دولتها در عرصههای صنعتی، نظامی و متعاقباً فرهنگی میشود. مسلماً از این منظر، وضعیت افغانستان و دامنۀ وابستهگیهایش به دولتهای خارجی و جامعۀ جهانی بر همهگان معلوم است، به نحوی که این گزاره که «حکومت افغانستان یک ماه هم بدون حمایت جامعۀ جهانی تاب نمیآورد»، به یک گزارۀ شکناپذیر تبدیل شده است. افزون بر این، قضایای بسیار سرنوشتسازی چون جنگ، صلح و انتخاباتِ افغانستان که همه به انحایِ مختلف به مفهومِ استقلال و حاکمیت ملیِ ما گره خوردهاند، تا به امروز با هزینۀ خارجیها و رای و سلیقۀ آنها به پیش رفتهاند؛ چنانکه در ماهها و هفتههای اخیر عملاً دیده میشود که در مذاکراتِ امریکا با گروه طالبان، مردم و دولتِ افغانستان محلی از اعراب ندارند و حکومت پاکستان به شریک اصلی و واقعیِ واشنگتن در پیشبرد برنامۀ صلح تبدیل شده است.
درست در یک چنین شرایطی، آقای غنی یک مبلغِ بسیار گزاف را به جشن استقلال اختصاص داده است؛ جشنی که هرقدرهم با شأن و شوکت برگزار شود، نمیتواند واقعیتِ فقر و وابستهگی در افغانستان را تغییر دهد. به عبارت دیگر، در شرایطی که میلیونها نفر در افغانستان نمیتوانند شبها با شکمِ سیر سر بر بالین بگذارند، مصرف ۳۸۴ میلیون افغانی به نام استقلال، در بهترین حالت میتواند با لبخندِ تلخِ داخلیها و تمسخرِ خارجیها استقبال شود. از همینرو این تحلیل برجسته میشود که جشن استقلال به بهانهیی برای بازیهای انتخاباتی و معطوف به قدرتِ آقای غنی بدل شده تا از این سکو بتواند خودش را به چشمها بزند و اعتبار کمایی کند.
آقای غنی در هراس از نتیجۀ صلح امریکا – طالبان، تمام هموغمش را روی انتخابات متمرکز کرده و امیدوار است که از این رهگذر بتواند حاصلِ بازی را به سودِ خود تغییر دهد و در این میان او گمان برده که میتواند به نام استقلال، هم بر وزنۀ انتخاباتیِ خود بیفزاید و هم بر میزان اثرگذاریِ خود بر پروسۀ صلح. اما واقعیتِ ماجرا این است که آقای غنی و نمایشهایِ او در هر دو میدان (انتخابات و صلح) در نزد مردم افغانستان و سیاستمدارانِ امریکایی هیچ اصالتی ندارد. او بیش و پیش از اینها اعتبارِ خود را در محافلِ ملی و بینالمللی درهمشکسته و این ورشکستهگی در جشنِ استقلال قابل اعاده نخواهد بود.
جامعۀ جهانی و جامعۀ افغانستان میدانند که بر اساس قانون انتخابات، نامزدان ریاستجمهوری نمیتوانند در مبارزات انتخاباتی بیش از ده میلیون افغانی مصرف کنند؛ اما شخصی همانندِ آقای غنی میخواهد با صرف میلیونها دالر از راههای گوناگون، صرفاً بقایِ خود را تضمین کند. این خودخواهی اگرچه جشنِ استقلال را به متاعی مغتنم برای غنی تبدیل کرده، ولی مسلماً نمیتواند جلو حوادثِ ناگواری را بگیرد که بهزودی نسخۀ تیم دولتساز را درهم خواهد پیچید.
Comments are closed.