گزارشگر:علی موسوی - ۰۵ سنبله ۱۳۹۸
زلمی خلیلزاد اعلام کرده که حمایت امریکا از نیروهای امنیتی افغانستان بعد از هر توافقی با طالبان ادامه خواهد یافت.
این در حالی است که خبرگزاری رویترز به نقل از منابع طالبان گزارش داده بود که جنگ این گروه با دولت مورد حمایت امریکا بعد از توافق صلح پایان نخواهد یافت و قطع حمایت امریکا از نیروهای امنیتی افغانستان بخشی از توافق است.
در این خبر از دو فرمانده طالبان نقل شده که گفتهاند: «طالبان به جنگ علیه دولت افغانستان و گرفتن قدرت با زور ادامه خواهد داد».
آقای خلیلزاد این خبر را تکذیب کرده و گفته است: «گزارش رویترز به نقل از دو فرمانده طالب که نامش ذکر نشده، مبنی بر قطع حمایت امریکا از نیروهای امنیتی افغان بعد از توافق با طالبان، حقیقت ندارد».
نمایندۀ امریکا اضافه کرده: «…تمام طرفها موافقت کردهاند که آینده افغانستان در گفتوگوهای بینالافغانی مشخص خواهد شد».
تأکید خلیلزاد بر استمرار حمایت امریکا از نیروهای امنیتی افغانستان حتا پس از امضای توافق صلح با طالبان، صریحتر و محکمتر از آن است که بتوان نسبت به آن تردید کرد؛ اما آیا به راستی این سیاست اصولی ایالات متحده در افغانستان پساطالبان هم است؟
نکتۀ مهمی که این پرسش را جدیت میبخشد، تأکید تکراری خلیلزاد بر مشخص شدن آینده افغانستان در گفتوگوهای بینالافغانی است. این تأکید، تردید در بارۀ ماهیت و مفاد گفتوگوهای پشت پرده امریکا و طالبان در خصوص مسایل مهم و حیاتی مانند تشکیل دولت موقت و سرنوشت نیروهای امنیتی را افزایش میدهد؛ زیرا نشانگر آن است که امریکا اگرچه در ظاهر امر از علنی شدن جزییات تبانی خود با طالبان در بارۀ این مسایل را به دلایل سیاسی، کتمان میکند؛ اما ظن آن میرود که در گفتوگوهای بینالافغانی این موارد را بر طرفهای دخیل بقبولاند. بهویژه در حالی که سابقه اعمال نظر امریکا بر طرفهای افغانستان، مسبوق به سابقه است و پیش از این، یکی از موارد آن در کنفرانس بن رخ داد که بربنیاد آن، حامد کرزی جای ستار سیرت را گرفت. بنابراین، تحمیل دیدگاههای واشنگتن بر گفتوگوهای بینالافغانی، کار سختی نیست.
در دو روز اخیر، زلمی خلیلزاد دو بار مجبور شده است، ادعاهای منابع طالبان در گفتوگو با رسانههای معتبری مانند الجزیره که نزدیک به دولت قطر است و خبرگزاری امریکایی رویترز را تکذیب کند؛ اما آیا به راستی این تکذیبها، بازتابدهنده واقعیتهای جاری در پشت پرده مذاکرات هم است؟
این پرسش را بیاعتنا به این شایبه مطرح میکنیم که حتا ممکن است طرح و تکذیب این ادعاها بخشی از یک توافق پشت پرده به منظور ذهنیتسازی و آماده کردن افکار عمومی برای پذیرش این رویدادها به مثابۀ بخشی از پیامدهای توافق صلح باشد.
برای پاسخ به این سوال، نیازی نیست پنهانکاری و دوگانه رفتاری ریاکارانه و عمدی مقامهای امریکایی در مذاکره با طالبان را راززدایی کنیم. در خصوص سرنوشت ارتش ملی و دیگر نیروهای امنیتی، همین اکنون نیز رویکرد طالبان کاملاً واضح است. آنها در حالی که در قطر، سرگرم گفتوگوهای دوستانۀ صلح با امریکا هستند، همچنان با کشتار و خونریزی و تحمیل تلفات سنگین بر نیروهای امنیتی و حتی مردم افغانستان، خصومت سبعانه و کین توزانه شان را با این نیروها نشان میدهند. از سوی دیگر، مقامهای مذاکره کننده طالبان از جمله عباس استانکزی؛ پیش از این هم ایده این گروه برای انحلال و انهدام ارتش ملی، سخن گفته بودند که البته آقای استانکزی تحت فشارهای شدید، ناچار به تعدیل دیدگاهش شد. بنابراین، دور از انتظار نیست که پس از صلح با امریکا هم جنگ طالبان با دولت به منظور نابودی کامل نیروهای امنیتی و در اختیار گرفتن قدرت از طریق زور و خشونت، ادامه پیدا کند.
از سوی دیگر، اگر منظور از تأکید محکم و صریح آقای خلیلزاد بر ادامۀ «حمایت» امریکا از نیروهای امنیتی افغانستان حتا پس از صلح با طالبان، همان چیزی باشد که اکنون جریان دارد، پس باید منتظر روزهای دشوار و مرگبار این نیروها در نبرد با طالبان بعد از توافق صلح آن گروه با امریکا هم باشیم؛ نیروهایی که نه سلاح سنگین دارند، نه موشک دارند، نه از پشتوانه هوایی مدرن و پیشرفته برخوردار اند و نه هنگامی که در میدان جنگ، محاصره میشوند، کسی صدایشان را میشنود.
این در حالی است که از دید آگاهان، حتا ادامه «حمایت» امریکا از نیروهای امنیتی و ساختارهای سیاسی و دولتداری در افغانستان در حدی که اکنون جریان دارد، پس از توافق صلح واشنگتن با طالبان، مورد تردید جدی است؛ زیرا یکی از اهداف اصلی امریکا از صلح با طالبان، کاهش هزینههای سنگین اقتصادی این مأموریت است که مشمول میلیاردها دالر کمک مالی امریکا به نهادهای امنیتی و ملکی افغانستان هم میشود.
موضوع دیگر اینکه اگر آنگونه که منابع ناشناس طالبان در گفتوگو با رویترز ادعا کرده اند، قطع همکاری امریکا با بخشهای امنیتی افغانستان نیز همانند تشکیل دولت موقت، از بندهای مخفی توافقنامۀ دو طرف باشد، در آن صورت، تردیدهای مطرح شده در بالا حتا جدیتر خواهد شد و بر این اساس، آینده مبهم و ترسناکی در انتظار نیروهای امنیتی و نظام سیاسی افغانستان خواهد بود.
Comments are closed.