گزارشگر:احمد عمران - ۱۲ سنبله ۱۳۹۸
مسألۀ صلح در افغانستان همواره پیچیده و دشوار بوده و حداقل تجربۀ چهل سال بحران نشان داده که تلاشها در این راستا به نتیجه نرسیدهاند. زمانی که شورویها میخواستند افغانستان را ترک کنند، میخایل گورباچف آخرین رییسجمهوری اتحاد شوروی بسیار تلاش کرد که راه حلی جهانی و منطقهیی برای مشکل افغانستان پیدا کند و دوباره امنیت و ثبات را به این کشور برگرداند. گورباچف دیدارهای زیادی به رونالد ریگان رییسجمهور وقت امریکا انجام داد و در پایان نیز موفق شد که توافقنامهیی را میان افغانستان و پاکستان با ضمانت شوروی و امریکا به امضا رساند. شورویها به دنبال امضای این توافقنامه به صورت کامل افغانستان را ترک کردند، ولی کمکهای نظامی و مالی خود را به حکومت نجیب قطع نکردند. توافقنامۀ ژنو نه تنها عملی نشد که ابعاد تازهتری به جنگ بخشید و عملاً آن را از روستاهای افغانستان به شهرها آورد. توافقنامۀ ژنو بدون آنکه رنگ عملی شدن به خود بگیرد، با سقوط ابهامآمیز حکومت داکتر نجیبالله لغو شد. در دورۀ مجاهدین هم که جنگها وارد شهرها شد، هیچ وقت توافقنامههای صلح به مرحلۀ اجرا در نیامد. صلح امریکا با طالبان که حالا در دور نهم گفتوگوها وارد مرحلۀ تقریباً نهایی خود شده، چیزی بیشتر از توافقنامههای صلح قبلی نخواهد بود. متاسفانه امریکا به صورت عجولانه گفتوگوهایش را با طالبان انجام داد. طالبان را از گروه دهشتافکن به گروهی مبارزه و همتا با امریکا به جهان معرفی کرد. طالبان آنگونه که برخی منابع میگویند، امتیازهای زیادی از امریکا به دست آورده است. این گروه حالا میخواهد که این توافقنامه را با امریکا در حالی که کشورهای زیادی از امضای آن نظارت خواهند کرد، به امضا برساند. سوال این جاست که آیا امریکا افغانستان را در یک وضعیت نامعلوم و گنگ رها نمیکند؟ از دستآوردهای هجده ساله که این همه برای آنها تبلیغ میشود، چگونه حمایت خواهد کرد؟ چه ضمانتی وجود دارد که طالبان دست از کشتار غیرنظامیان و حملههای انتحاری دست بکشند؟ طالبان چند لحظه پس از گفتوگوی آقای خلیلزاد با یکی از رسانههای کشور، کابل را با بم لرزاندند. این حمله تلفات جانی و مالی زیادی را برجا گذاشت. آیا صلح امریکا با طالبان چنین صلحی است؟ از طرف دیگر، حکومت افغانستان و بهویژه محمداشرف غنی که میخواهد به هر شکل ممکن انتخابات را برگزار کند و در آن خود را به ریاستجمهوری کشور برساند، چقدر با توافقنامۀ امریکا با طالبان سازگاری نشان خواهد داد. او در چندین سخنرانی خود از عدم آمادهگیاش برای پذیریش توافقنامهیی که طالبان در آن به عنوان امارت اسلامی خوانده شوند، خبر داده است، آیا با توجه به چنین برخوردی او پس از دیدار با خلیلزاد آمادۀ پذیریش چنین توافقنامهیی خواهد شد؟ به نظر میرسد یک مشکل توافقنامۀ امریکا با طالبان است که میتواند معضل کلان برای مردم افغانستان به وجود آورد و مشکل دوم، شخص آقای غنی است که میخواهد گفتوگوهای امریکا با طالبان را دور زند و کشور را به سوی بحران و جنگ فراگیر سوق دهد. بحث بر سر این نیست که از طالبان استقبال صورت گیرد، ولی حالا که کار تا به اینجا رسیده است، باید منطقی و عقلانی با مسأله برخورد کرد و شرایطی را به وجود آورد که دیگر مردم قربانی بازیهای سیاسی نشوند. آقای غنی برای چنین امری آماده نیست و نه توان مدیریت برنامۀ صلح را دارد. برای او مهمترین مسأله ادامه قدرتش است و این که در ارگ در امنیت زندهگی کند. برای او اهمیت ندارد که در جنگی چنین بیرحم و بیمفهوم کیها کشته میشوند و کیها قربانی میدهند. مهمترین بحث در شرایط فعلی جلوگیری از تلفات در جنگی است که حالا معنای خود را نیز از دست داده و از جانب دیگر، رسیدن به صلحی است که در آن نظام سیاسی کشور خدشهدار نشود. متاسفانه لحن آقای خلیلزاد در مورد آیندۀ سیاسی افغانستان توأم با نگرانی بود. او نیز نمیداند که طالبان با مردم و افغانستان چه خواهند کرد. بهترین پاسخ او این بود که امیدوار است بحثها درمذاکرات میان افغانها بر سر این باشد، که کی وزیر باشد و کی رییس. اما مسأله به این سادهگی که آقای خلیلزاد میگوید و خودش نیز نگران آن است، نیست. طالبان آنگونه که معلوم میشود، بحث خود را از مشارکت سیاسی خارج کردهاند. آنها کل نظام را میخواهند تا با آن هر قسمی که خواستند، برخورد کنند. این جاست که مسأله بغرنج میشود و رسیدن به توافق را دشوار میسازد. باید نسبت به آینده افغانستان نگران بود اما در ضمن آن به هیچ صورت نباید دست روی دست گذاشت تا تاریخ تکرار شود. آقای غنی از تکرار تاریخ برداشت درستی ندارد. او تکرار تاریخ را به زمان امانالله خان عقب میبرد و از آن تعبیر قومی میسازد. در حالی که برای جامعه افغانستان تکرار تاریخ لجاجت بر سر قدرت سیاسی و ادامه جنگ به هر قیمت ممکن است. از چنین وضعیتی باید سیاسیون و خبرهگان کشور جلوگیری کنند. شورای نامزدان ریاستجمهوری یک بخش مهم از دغدغههای خود را باید معطوف به مسایل گفتوگوهای صلح بسازد، تا بهتر بتوان شرایط را برای پایان جنگ آماده کرد.
Comments are closed.