احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:کاوه آهنگر - ۲۶ سنبله ۱۳۹۸
قرار بود بهزودی توافق میان امریکا و گروه تروریستی طالبان به امضا برسد، توافقی که امضای آن به کابوسی برای مردم افغانستان مبدل گردیده بود. مردم از برگشت طالبان به قدرت سخت در هراس بودند و این هراسشان چندین برابر میشد. وقتی میدیدند که پس از شهادت قهرمان ملی کشور هیچ نیرو یا جریانی که بتواند در برابر تمامیتخواهی، جهل و تعصب طالبانی ایستادهگی و مقاومت نماید، در کشور وجود ندارد. به قول اخوان:
مشتهای آسمان کوب قوی
وا شده است و گونه گون رسوا شده است
یا نهان سیلی زنان یا آشکار
کاسۀ پشت گداییها شده است.
جریانی که زمانی با ابر قدرتی مانند اتحاد جماهیر شوروی مبارزه کرده و ارتش شکست ناپذیر سرخ را به زانو در آورد بوده، آنانی که زمانی طالبان، پاکستان و تروریسم بینالمللی را در دو قدمی پیروزیشان زمینگیر کردند و نگذاشتند که افغانستان را به سکوی پرتاب تروریسم به کشورهای آسیای میانه و روسیه و عمق استراتژیک پاکستان در رویارویی با هند مبدل کنند؛ پس از شهادت آمرصاحب دستخوش پراکندهگی رهبری گردیده چنان که حتا در محافل عمومی و در حضور رسانهها از نکوهش همدیگر دریغ نمینمودند و هر کدام با ایجاد گروهی از هواداران متملق فیسبوکی دچار خود بزرگبینی بدخیم گردیده فکر میکردند آن که میتواند ناخدای کشتی سرگردان افغانستان در اقیانوس پُرتلاطم معاملات و دسیسههای پیدا و پنهان کشورهای خارجی باشد، اوست.
ناامیدی و یأس دامنگیر مردم و مجاهدینی که در طول سالها پاسدار این سرزمین بودند، گردیده بود؛ مردم از آنانی که ادعای رهبریشان را داشتند ناامید گردیده بودند و مجاهدین محوریتی را که بتوانند دور آن گردهم بیایند و برای پاسداری از سرزمین آبایی یکبار دیگر کمر ببندند، از دست داده بودند.
در یک چنین اوضاع و احوالی بود که «ستارهیی بدرخشید و ماه مجلس شد» و «یوسف گُم گشتۀ» ما به کنعانِ آرزوهای ما برگشت تا «کلبۀ احزان» باورهای ما را یکبار دیگر با عشق و امید روشن بسازد.
ورود آگاهانه و هدفمند احمد مسعود فرزند برومند قهرمان ملی کشور شهید احمدشاه مسعود به آوردگاه مبارزات رهاییبخش ملی نوید و بشارتیست عظیم برای تمام مردم آزادۀ سرزمین من. ما (آنهایی که در تمام دوران پس از شهادت آمرصاحب نتوانستیم و نپذیرفتیم تا احدی را بر مسند عزت و اقتدار آمرصاحب شهید ببینیم) همیشه چشم به راه و به امید ورود جناب شما به عرصۀ مبارزات سیاسی بودیم و اینک خرسندیم این آرزو تحقق یافته است.
جناب احمد مسعود در سخنرانیشان در محفلی که به منظور تجدید پیمان به آرمانهای قهرمان ملی ایراد کردند، نشان دادند که از فراز و فرود تاریخ سرزمین ما به خوبی آگاه هستند، سخنرانیشان در کمال فصاحت و با ادبیات عصری و جدید؛ ادبیاتی که زبان نسل جوان و تحولطلب امروز افغانستان است، ایراد شد که این خود نشاندهندۀ توجه شان به ظرافتها و ریزهکاریهای امر مبارزه در کشور ما است.
آمرصاحب شهید مبارزۀ خود را از دانشگاه آغاز کرد، آن را در روستا به پختگی و کمال رساند و از آنجا وارد شهر گردید، چون اقتضای آن دوران همین بود. اما اینک شهر است که محل اصلی مبارزات سیاسی است، مبارزه باید در شهر به قوام برسد و از آنجا به روستا برود؛ امروزه شهرها آوردگاه نبردهای سیاسی اند که باید سنگرهای محکمی در آن داشت و این نسل جوان و تحصیل کردۀ ما است که پهلوانان و سربداران این نبرد هستند. نسل جوان ما با دادن قربانیها و فداکاریهای بیشمار (چه آن زمان که در خط مقدم نبرد در صفوف نیروهای مسلح کشور در برابر طالبان میرزمند و چه آنگاه که در جادهها برای تحقق عدالت اجتماعی گام میگذارند) نشان دادند که آنان همان «رندان بلاکش» مبارزه هستند که با اتکا بر نیرو و توانایی فکری و معنویشان میشود ابراهیم وار بتهای استبداد و ظلم را به زانو در آورد، شکست و نابود کرد.
در افغانستان متاسفانه همیشه میان روشنفکر (منظورم اینجا روشنفکر اصیل است، نه آنانی که ادای روشنفکری در میآورند و اما خود جیرهخوار خوان اصحاب زر و زور اند که سارتر به آنها روشنفکر قلابی خطاب میکند) و تودۀ مردم شگاف عمیقی وجود داشته است؛ این شگاف به دلیل این که زبان روشنفکر برای مردم عمدتاً بیسواد این سرزمین بیگانه و نامفهوم بوده است، بهوجود آمده است. این امر سبب شده است تا حرکتهای روشنفکری در کشور از حمایت میلیونی مردم برخوردار نباشند، آمرصاحب تا جایی که برایش مقدور بود و تا جایی که شرایط جنگی کشور اجازه میداد در قسمت وصل روشنفکران با مردم و نزدیک ساختن این دو تلاش فراوان نمود که نمونههای زیادی از آن را میتوان در تاریخ مبارزات آن شهید بزرگوار دریافت، یکی از مهمترین کارهایی که شما میتوانید به انجام آن مبادرت بورزید، ادامۀ همین سنت پسندیدۀ آمرصاحب است، شما باید روشنفکر و تودۀ مردم را با هم وصل نماید، پدیدۀ روشنفکری در سرزمین ما متاسفانه همیشه یا عقیم بوده است یا در نطفه نابود گردیده است، اینک شما با ایجاد یک چتر وسیع میتوانید زمینه را برای بالندهگی و رشد دیدگاههای روشن برای فردای بهتر سرزمین ما برای روشنفکران آزاده فراهم نماید.
مردم افغانستان متاسفانه به دلیل حضور سنگین کشورهای خارجی، دخالت گستردۀ کشورهای همسایه و قدرتهای منطقهیی، نفوذ گروههای تروریستی که هرکدام در تبانی با قدرتهای منطقهیی برای اهداف استراتژیک آنها در افغانستان فعالیت میکنند و حضور سنگین سایۀ قومگرایی افراطی بر سیاست و دولتداری کشور، از روند اصلی تصمیمگیریهای کلان ملی به دور مانده اند. این دور نگهداشته شدن مردم از تصمیمگیریهای کلان ملی از یکطرف سبب شده است تا فاصله میان دولت و مردم به دورترین حد خود برسد و از جانب دیگر، به دلیل این که هیچ کدام از طرفهای دخیل در افغانستان اعم از جناحهای سیاسی داخلی، دولت و کشورهای خارجی به رأی و ارادۀ مردم وقعی نمینهند، کشور در بحران بزرگ عدم اعتماد و عدم مشروعیت نهادهای ملی و حکومتی فرو برود.
رهبران حوزۀ مقاومت پس از آمرصاحب و استاد شهید متاسفانه نقطۀ اصلی اتکای شان را از مردم به سفارتخانههای خارجی و معاملات پنهان و پشت پرده تغییر دادند، این تغییر از یکطرف وجهه و اعتبار اینان را از بین برد از جانب دیگر، مردم را در یک خلاء و بلاتکلیفی قرار داد. این رهبران غافل بودند از این که عزت و سربلندیشان در میان مردمشان است نه در مهمانیها و ضیافتهای سفارتخانهها یا سفرهای خارجی. تأکید شما بر برگرداندن صلاحیت تعیین سرنوشت افغانستان به مردم افغانستان در سخنرانیتان این امید را یکبار دیگر در میان مردم بهوجود آورده است که رهبر جوان و جسوری ظهور کرده است که بودن و ماندن در میان مردم برایش از ضیافتهای سفارتخانهها و سفرهای خارجی با اهمیتتر و مهمتر است و این سبب دلگرمی و قوت قلب مردم میگردد. شما بر مردم اتکا نمایید، مردم به شما اعتماد میکنند.
طرحها و برنامههایتان را با جسارت و شجاعت به پیش ببرید، مردم شما را هرگز تنها نخواهند گذاشت همانگونه که معنویت هزاران شهید این سرزمین که برای عدالت و آزادی جانهای عزیزشان را قربان کردند نیز همیشه با شما خواهند بود. دشمنان شما را بر چسبهای گوناگون خواهند زد؛ اگر از عدالت سخن بزنید شما را مخالف وحدت ملی خواهند گفت، اگر از تقسیم عادلانۀ «ثروت و قدرت»، نکتهیی که شما در سخنرانیتان بر آن چندبار تأکید نمودید، سخن بزنید خواهند گفت برخلاف منافع ملی حرف میزنید، اما شما پروای هرزهدراییهای دشمنان، معاندان و حسودان را نداشته باشید، همانند پدر بزرگوارتان با ایمان بر حقانیت راه و اندیشۀ تان و با توکل به خدای یاری دهندۀ مبارزان راه حق، استوار به پیش بروید، انشاءالله پیروزی از آن شما خواهد بود.
کس چه میداند شاید کیخسرو گُم شده در کوهساران پُربرف قلب سرزمینهای آریایی اینک برگشته است تا گلیم استبداد را برچیند و داد را بر گیتی گسترده بسازد.
دیری نخواهد گذشت؛ احتمالاً پس از ختم انتخابات پیشرو که جریان بزرگی از بستههای مرغوب پیشنهادی برای عضویت در دولت به سوی شما حرکت کنند. تطمیع رهبران و بعد به دام انداختن آنها یکی از قدیمترین روشها برای فلج ساختن رهبران مردمی است. دولت و هم کشورهای خارجی بهویژه آنانی که نقش پُررنگتر در قضایا افغانستان دارند با بستههای رنگین پیشنهادی (شامل قدرت و ثروت) در صدد کشانیدن شما به دستگاه آلوده به فساد حکومت خواهند شد و دلیلشان هم این خواهد بود که حضور شما به تقویت وحدت ملی در کشور کمک خواهد کرد. این همان جال معروفی است که دجالان عصر ما از آن برای به دام انداختن دیگران استفاده کردهاند و بدون تردید این جال را برای شما نیز پهن خواهند کرد. رهبران مقاومت پس از آمرصاحب و استاد شهید به خوشی و رغبت تمام به سوی این جال شتافتند و به درون آن افتادند تا از خوان رنگین آن سهم خویش برگیرند. شما نیز بیتردید به این جال زیبا و رنگارنگ، به این «رهزن سلوک» رو بهرو خواهید شد؛ آنگاه که این جال پُر خط و خال و فریبنده در برابر تان پهن گردید بهیاد داشته باشید که «پایان تنهایی، آغاز بازار است و آنجا که بازار آغاز میشود، همچنین آغاز هیاهوی بازیگرانِ بزرگ و وز وز مگسان زهرآگین» است، در چنین حالتی «دوست من! به خلوت خویش بگریز، به آن بلندیها، همانجایی که بادهای آرام میوزند. چرا که بهر این آفریده نشدهیی که دام گستر مگسان باشی.» چنین گفت مرشد دانای اسرار.
Comments are closed.