عـوامل پیدا و پنـهانِ شـکستِ نخستین مناظـرۀ انتخـاباتی

گزارشگر:احمـد عمران - ۲۶ سنبله ۱۳۹۸

نخستین مناظرۀ تلویزیونی میان نامزدان انتخابات ریاست‌جمهوری کشور، با فرار یکی و جَوگیر شدنِ دیگری عملاً به افتضاح انتخاباتی بدل شد.
اشرف‌غنی و عبدالله عبدالله دو تن از نامزدان انتخابات ریاست‌جمهوریِ سال روان که سکانِ حکومت را در پنج سالِ گذشته در اختیار داشتند و در هجده سالِ گذشته همواره یا در حکومت موقعیتی کلیدی داشته‌اند و یا هم اپوزیسیونِ آن به شمار ‌رفته‌اند، در نخستین مناظرۀ تلویزیونی mandegarشکستِ خود را به نمایش گذاشتند. یکی در دقیقۀ نود از حضور در مناظره سر باز زد و در واقعیت از رو در رو شدن با رقیبِ خود و مردم فـرار کرد و دیگری که فرصتی طلایی در اختیارش قرار گرفته بود، کُلِ ساعاتِ وقف‌شده به خویش را با متلک‌پرانی، کنایه‌گویی و حرف‌هایِ بی‌ربط هدر داد.
آقای غنی که خود را همواره «عقل کُل» می‌داند و فکر می‌کند که هنوز مادرِ دهر چون او فرزندی خردمند و باهوش نزاییده و افلاتون و ارستو شاگردانِ مدرسۀ او هم حساب نمی‌شوند، در مناظره با عبدالله عبدالله شریکِ قدرت و رقیبِ انتخاباتی‎اش حاضر نشد. ارگ در آخرین دقیقۀ باقی‎‌مانده به آغاز مناظره، اعـلام کرد که آقای غنی مناظره را به تعویق می‌اندازد؛ چون در مناظرۀ انتخاباتی باید روی برنامه‌ها صحبت شود و از آن‌جایی که به زعم ایشان آقای عبدالله برنامه ندارد و تنها به متلک‌گویی و اتهام‌زنی می‌پردازد، حضور در چنین برنامه‌یی وقت تلف کردن است.
واقعاً از دومین مغز متفکرِ جهان، باید چنین حرکت‌های ترامپی را انتظار داشت. آیا آقای غنی در دقیقۀ نود متوجه شد که آقای عبدالله برنامۀ انتخاباتی ندارد و ضمناً متلک‌گو و تهمت‌زن است؟ چون پیش از آن، او در مورد برگزاری مناظره با تلویزیونی که می‌خواست این مناظره را برگزار کند، به توافق رسیده بود و حتا به گفتۀ مجری برنامه، لشکر محافظانِ آقای غنی ساعت‎ها پیش از آغاز مناظره به این تلویزیون رفته بودند و از نظر امنیتی کاملاً خود را مطمین ساخته بودند. پس نباید فریبِ این ادعا را خورد که آقای غنی از چنین مناظره‌یی خبر نداشته است. در ضمن، این حرف نیز دروغ‌وفریبی بیش نیست که دلیلِ فرار از مناظره این بوده که آقای عبدالله برنامه ندارد. چرا که اگر آقای عبدالله برنامه نداشت و ندارد، این می‌توانست فرصتِ خوبی برای غنی تلقی شود تا با ارایۀ برنامه‌های خود و به چالش کشیدنِ تیم رقیب، آن‌ها را رسوا کند. اما این‌که آقای غنی در مناظره شرکت نکرد، نشان می‌دهد که او نیز همچون رقیبِ خود برنامه ندارد.
در این‌که هر دو نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری هیچ برنامۀ دقیق و علمی برای افغانستان ندارند، هیچ جای تردید نیست. آن‌ها در طول پنج سال حکومت‌داریِ خود نشان دادند که چه‌قدر سیاست‌گرانِ بی‌برنامه و فاقد اندیشه اند. البته یکی خاموش است و هیچ چیزی از برنامه نمی‎گوید، ولی دیگری مدام از برنامه‌های مهمِ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، محیط زیستی، جهانی، منطقه‌یی و ملیِ خود دم می‌زند، درحالی‌که چانته‌اش کاملاً از برنامه خالی ِ خالی است. سخنرانی‌های به‌ظاهر علمیِ آقای غنی، عوام‌فریبی‌هایی بیش نیستند که هیچ منشای علمی و مستند ندارند. تنها چیزی را که آقای غنی یاد دارد در سخنرانی‌هایِ خود ارایه کند، بازی با ارقام و کلمه‌هاست. بیش از آن، او هیچ حرفی برای گفتن ندارد.
دلیلِ دیگری که می‌توان برای فرارِ آقای غنی ذکر کرد، هراس از افشاگری‌هایِ آقای عبدالله است. آقای عبدالله در پنج سالِ گذشته شریکِ قدرتِ آقای غنی بوده و از تمام جزییاتِ کشور و زدوبندهای پشتِ پرده خبر دارد. او اگر یک حُسن در سیاست داشته باشد، این است که سیاست‌مداری باحوصله است و می‌تواند خیلی حرف‌ها را در سینه نگه دارد و دم نزند. این ویژه‎گی از او گنجینۀ اسرار ساخته که هر وقت بخواهد، می‌تواند علیه رقبایش از آن‌ها استفاده کند. شاید آقای غنی به این دلیل در دقیقۀ نودم از حضور در مناظره صرف‌نظر کرد که ترسید مبادا شریکِ قدرتش انبانِ اشتباهات و گندکاری‌هایِ پنهانِ او را در برابرِ میلیون‌ها بیننده باز کند و او را سکۀ یک پول سازد.
البته اشتباهاتِ آقای غنی در سیاست و حکومت‌داری آن‌قدر آشکار استند که نیازی به دانستن اشتباهاتِ پنهانِ او نشود. او مصداقِ همان ضرب‌المثلِ مشهور است که می‌گوید «از زیر پلو مولی برآمد.» وقتی آقای غنی حرف می‎زند، فکر می‎کنی چه آدمِ با فکر و درایتی است؛ اما وقتی صحنۀ عمل می‌رسد، او هم مثل دیگر زمام‌داران کشور، فردی کم‌مایه و بدونِ دیدگاه ثابت می‌شود.
دلیل دیگر، عدم حضورِ آقای غنی در مناظرۀ تلویزیونی می‎تواند کاملاً آگاهانه باشد؛ یعنی او با این ترفند تلاش کرد که فرصت را در اختیارِ رقیب قرار دهد تا او با متلک‌پرانی و پریشان‌گویی،‌ مردم را برای بارِ سوم از خود نااُمید سازد. البته آقای غنی به این هدفِ خود تا حدودی دست یافت ولی آن توقعی را که احتمالاً انتظار داشت، برآورده نشد و بیشتر از رقیب، خودش ضربۀ این عدمِ حضور را خورد.
عدم حضورِ آقای غنی با این هدف، به تُفِ سربالا شباهت داشت که مستقیماً به صورتِ خودش فرود آمد. آقای عبدالله هم که از فرارِ رقیبش در مناظره خُرسند و جوگیر شده بود، نتوانست از فرصتی که در اختیارش قرار گرفته بود، استفادۀ بهینه را ببرد و نشان دهد خلافِ اعلامیۀ ارگ و ادعای رقیبش، سیاست‌مداری صاحب‌برنامه و نامزدی توان‌مند است. اما از جانب دیگر، کارنامۀ این دو تن در پنج سالِ گذشته آن‌قدر روشن و اظهرمن‌الشمس شده که اصلاً نیازی به مناظره ندارند. مناظره وقتی معنـا پیدا می‌کند که دو نامزد ضمن برخورداری از سابقۀ نیک و درخشان نزد مردم، بخواهند برتریِ برنامه‌های‌شان برای آینده را به تبیین بگیرند. حال آن‌که آقایان غنی و عبدالله از هر دو مورد تهی و معاف اند. آن‌ها به یک اندازه در حکومت‎داری ناکام بوده‎‌اند. اگر یکی به دلیلِ خودکامه‌گی و استبدادِ رای نتوانست کاری برای بهبود وضعیتِ کشور انجام دهد، دیگری نیز به‌دلیلِ انفعال و بی‌دردی التراناتیفِ او شده نتوانست.
آقای عبدالله در برابرِ ناکامی‌ها و اشتباهاتِ آقای غنی در پنج سالِ گذشته فقط نق زد و گله کرد و متلک پراند. آیندۀ افغانستان در موجودیتِ این دو تن، به هیچ صورت به ثبات و امنیت و رفاه ختم نمی‌شود. این دو تن آزموده‌هایی استند که آزمودنِ دوبارۀشان خطا نه، بل خودکشی است!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.