- ۰۶ میزان ۱۳۹۸
انتخابات ریاستجمهوریِ ۱۳۹۸ سرانجام در میانِ انبوهی از نگرانیها و تردیدها برگزار شد و گزارشها تا کنون حاکی از دو نکتۀ عمـده و مهم است: نخست اینکه انتخابات در فضایی نسبتاً امن برگزار شده و خوشبختانه حوادثِ امنیتییی رخ نداده که بتواند انجامِ انتخابات را بهصورتِ کُل ناممکن سازد و دوم اینکه متأسفانه حضور مردم در مراکزِ رایدهی کمرنگ بوده و به نظر میرسد که کمتر از یکسومِ واجدین شرایط از حقِ رایشان استفاده کردهاند.
از نکتۀ اول میتوان انرژی کسب کرد و به آیندۀ انتخابات خوشبین شد، اما در نکتۀ دوم جای افسوس و دریغ بسـیار است و باید پرسید: این حضورِ کمرنگ ناشی از چه عواملی بوده و چه تبعاتی میتواند بر سلامتِ انتخابات برجای بگذارد.
انتخابات؛ جنجالیترین و پُرچالشترین پروسه در حیاتِ سیاسی ـ اجتماعیِ افغانستان شمرده میشود، بهنحوی که نمیتوان پایانِ کارِ آن را بر اساسِ گزارشهایِ اولیه پیشبینی کرد. در انتخابات روز گذشته، مشکلاتِ فنی و تخنیکییی نظیر نبودنِ فهرست اسامیِ رایدهندهگان و کار نکردنِ دستگاههای بایومتریک بهکرات گزارش شده که خود بهتنهایی میتواند از سلامت و شفافیتِ انتخابات بکاهد و گمانهها مبنی بر تقلب را قوت ببخشد.
با اینهمه، اگر نفس برگزاری انتخابات را در فضای نسبتاً امن و آرام یک دستاوردِ قابل افتخار و مستحکم بشماریم و نخواهیم با نواقص و کاستیهایِ آن مانور بدهیم، ختمبهخیر شدنِ چنین انتخاباتی منوط به یک دستورالعملِ کلیـدی و بنیادی است و آن، «عدم خیانت به آرای مردم در روزهای پس از انتخابات» یعنی مراحلِ شمارش و تصفیۀ آراست. یقیناً رسالتِ مردم حضور در پای صندوقهای رای بود. این حضور، اجباری نبوده و نمیتواند باشد. فقط اشتیاق و آرزو و اعتماد است که میتواند آنها را در صفهایِ انتخاباتی بسیج سازد. از همینرو باید کمیتِ حقیقی ولو اندکِ رایدهندهگان را به عنوان یک واقعیت به رسمیت شناخت و ماهیتِ آن را معیار قرار داد. اکنون که صندوقهای رای به کمیسیونهای انتخاباتیِ ولایات منتقل شده، رسالت اصلی و بزرگِ کمیسیون انتخابات، حراست از آرای مردم است؛ به گونهیی که هیچ رایِ پاکی تلف نشود و هیچ رایِ ناپاکی جانشینِ رایِ پاکِ مردم نگردد. چرا که وضعیتِ کمیسیونهای انتخاباتی در ولایات و بهویژه مرکز در گذشته حاکی از این نکتۀ اسفبار بود که بر این نهادها بهجای شمارش و تصفیۀ آرا، منطقِ معاملهگری و جعلکاری حُکم راند و افتضاحِ آن را نیز مردم در صورتها و داستانهایِ گوناگون شاهد بودند. افزون بر این، کسانی با تماسها و اعمالِ نفوذهای ارگ ریاستجمهوری، آرایشان بالا رفت و از رتبههای بسیار پایین به یکباره به ردههایِ بالا صعود کردند.
احتمالِ وقوعِ چنین اتفاقاتی برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۸، تبدیل به یک کابوس شده است. یک چنین اتفاقاتی، همه در یک عبارتِ کوتاه خلاصه میشوند: «خیانت به آرای مردم!» و از دلِ یک چنین عبارتی، یک حادثۀ تلخ بیرون میگردد: «بحران بیبازگشت!».
در انتخابات ریاستجمهوری گذشته، تقلبهای میلیونی اگرچه به بحـران منجر شد، اما علاقۀ جامعۀ جهانی به انتخاباتِ افغانستان و یک نامزدِ خاص اجـازه نداد این بحران امتـداد پیدا کند و تشکیل دولت وحدت ملی نوعی چارهجویی برای عاقبتِِ نسبتاً نیکِ انتخابات بود. اما در انتخاباتی که گذشت، اولاً آستانۀ تحملِ نامزدان نسبت به تقلبِ رقیب بسیار پایین است و ثانیاً جامعۀ جهانی سمپاتی و تعلقخاطرِ خاصی نسبت به هیچ یک از نامزدان ندارد و وقوع بحـران و منازعه میتواند جامعۀ جهانی را به منتفیشمردنِ گزینۀ انتخابات و روی دست گرفتنِ راهکار و برنامۀ دیگری برای حلِ مسالۀ قدرتِ سیاسی و حکومتداری سوق دهد؛ راهکار و برنامهیی که در حالتِ اضطرار میتواند شرایط ناخوشایندی را بر مردم و جامعه و حتا نخبهگانِ مدعیِ قدرت تحمیل کند.
چنین یک اتفـاقی، خیلی دور از ذهن نمینماید اگر کمیسیونهای انتخاباتی با درک شرایط خطیرِ افغانستان نتوانند متعهدانه به رسالتِ بزرگِ خویش عمل کنند. این رسالت بزرگ، چیزی جز حراست از آرای پاکِ مردم نخواهد بود.
Comments are closed.