گزارشگر:دوکتور حبیب پنجشیری-استاد تاریخ در دانشگاه کابل - ۱۲ میزان ۱۳۹۸
برخی از پژوهشگران، تاریخ را متکرر و عدهیی دیگر هم تاریخ را متوالی میخوانند و متکی به آن، مورخان را معلمین متجدد بشر میدانند.
اجتماعات بشری، تکرر تاریخ را رد و طرفدار توالی آن میباشند. این مسألۀ بسیار کوچک، مفهوم مهمترین فصل تاریخ را افاده میدهد.
درک علل رویدادها و ربط علت با معلول ـ همه از مباحثی است که پُر معضلترین و پیچیدهترین مشغله فلسفه تاریخ و علمای اجتماعی را احتوا مینماید.
موضوعاتی که مباحث تاریخ را میسازند یا علل و عوامل دایمی دارند مانند: خاک، اقلیم و نژاد و یا عوامل جانبی آنها مطرح میباشند مانند: باورها، مذاهب، اعتقادات، استیلا و تسلط.
شناسایی علل اصلی که مسبب ظهور حوادث تاریخی میگردد برای یک مورخ بصیر شرط ضروری تلقی میشود. برای یک تاریخدان لازم است که جهت وسعت بخشیدن و موثق ساختن مطالعات و افکار تاریخی به علوم دیگر نیز دسترسی داشته باشد که بهنام علوم معاونه تاریخ یاد میشود. به عبارت دیگر، تحلیلگر و کارشناس باید صاحب اطلاع کافی باشد.
ناگفته نماند که بسا حلقههایی است که در تاریخ مفقود میباشد و این رسالت تاریخنویس است تا آن را ریشهیابی نماید؛ بنابرآن فراگیری تاریخ و دانستن آن به طرز کتابت، سیاست، اقتصاد و اجتماع چیزهایی است که فهم و مطالعه تاریخ را مشکل میکند.
عبدالباقی لطیفی در ترجمۀ مقالهیی به این باور است که: «تاریخ؛ فن، علم و فلسفه است و مورخ را نقاشی میپندارد که حیات اجتماعی را به تصویر میکشد.» اما تاریخ را از این حیث، علم میخواند که مبتنی بر حقایق و مدارک معتبر میباشد.
خارجیها دلچسپی دارند در بارۀ ما چیزی بنگارند و هم مینگارند ولی آنها ما را به نظر دیگری میبینند و جلوههای عجیب و غریب زندهگانی مان را بازتاب میدهند.
جای افسوس خواهد بود که این خاطرات پُرعظمت و جلال در مرور ایام از صفحه روزگار محو گردد و این گنجینه گرانبها در زیر غبار فراموشی مستور بماند.
متأسفانه از آنجایی که به نگارش و تدوین تاریخ افغانستان کسی همت نکرده است؛ بنابراین طرح کشور نو پیدا، مولود رقابت همسایهگان تلقی میشود.
آنهایی که در آفریدهها و کاوشهای خود از حقیقت تاریخی، سیاسی و معنوی این کشور آگاهی ندارند معتقد اند که مردم این سرزمین تاریخ ندارند و به غرور نسل جوان ما لطمه وارد میسازند.
به منظور جلوگیری و خنثاسازی چنین افکار میان تهی، ضرورت نگارش تاریخ معاصر افغانستان به وسیلۀ نسل جوان و مستعد احساس میشود.
راهی که به نوک خامۀ جمعی از متفکرین و نویسندهگان بزرگ مملکت بازشده، راهیست که نسل جوان کشور را به شناسایی خویش و عظمت باستانی آن رهبری میکند و جرأت میبخشد که مصممتر و جدیتر به بیش روند و برای روشن سازی افتخارات، پردههای تاریکی را که تداوم تاریخ به آن گسترانیده است از میان بردارند.
Comments are closed.