احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۷ میزان ۱۳۹۸
انفجاری در مسجدی در ولایت ننگرهار، نزدیک به هفتاد کشته برجا گذاشت اما هیچ نهادی در افغانستان خم به ابرو نیـاورد. البته برخی از چهرههای سیاسی و برخی از سفارتخانهها به آن واکنش نشان دادهاند؛ اما نه مـردم، نه هم نهادهای مدنی و نه نهادهای دینی در برابر آن اعتراضی از خود تبارز ندادهاند. اگرچه هنوز معلوم نیست که این حمله را چه گروهی انجام داده است، ولی در گذشته بارها طالبان و داعش چنین حملاتی را انجام دادهاند و با توجه به حضور طالبان و داعشیان در ننگرهار، به نظر میرسد که این حمله کارِ یکی از این دو گروه باشد.
متأسفانه سالهاست که افغانستان درگیرِ جنگیست که نخستین شعار هر دو طرفِ جنگ در آن، «اسلام و مسلمانی» است. طرفها در برابرِ همدیگر با نعرۀ تکبیر حرکت میکنند و همدیگرشان را تکبیرگویان به قتل میرسانند و مراکز دینی و عامالمنفعه را تکبیرگویان ویران میکنند. سالهاست که جنگِ افغانستان از طرفهایِ درگیر قربانی میگیرد و همۀ طرفها خویشتن را شهید و غازی میدانند. گروههایی مثلِ طالبان و داعش که ادعایِ برپاییِ امارت و خلافتِ اسلامی دارند، همواره دست به اقداماتی زدهاند که توجیه اسلامیِ آن نهتنها برای مردم، که برای هر عالمِ دینی ناممکن بوده است. قتلِ مجاهدان کبیر و ترور افضلترین عالمانِ این سرزمین، یکی از این موارد است. بارها طالبان و داعشیان به مساجد حمله کردهاند و بهکرات نمازگزاران را آماجِ گلوله و انفجار قرار دادهاند. گاهی مساجدِ شیعیان مورد حمله قرار گرفته و گاهی هم مساجد اهل سنت. طی حداقل بیست سال اخیر، هزاران عالمِ دین توسط گروههایی کشته شدهاند که خودشان را طالبِ دین و مجاهد اسلام میخوانند. به همین گونه، هزاران عالم دینِ دیگر نیز فتوای قتلِ طالبان و داعشیانی را دادهاند که شعارشان دست یافتن به امارت و خلافتِ اسلامی بوده است. در یک چنین اوضاع آشفتهیی، چه کسی میتواند دربارۀ نسخۀ اصیلِ مسلمانی فیصله کند؟ وقتی یک مسلمانِ مدعی و آمادۀ شهادت، مواد انفجاری را در مسجد ـ خانۀ خدا ـ و حتا در لایِ قرآن ـ کتابِ الله ـ جاسازی میکند و با انفجار دادنِ آن در جمعیتِ مؤمنینِ در حالِ مناجات با خدا، انتظارِ ورود به بهشت و رسیدن به لقاءالله را دارد، چگونه میتوان به مسلمانیِ خود یا دیگران شک نکرد؟
مسلماً هستیشناسیِ جنگِ طولانیِ افغانستان در این مقالِ کوتاه نمیگنجد، اما تکرارِ این اتفاقات باید تلنگری بر تمام مسلمانانِ جهان بهویژه جامعۀ اسلامی افغانستان باشد تا باورهای دینی و مذهبیشان را جداً مورد بازنگری قرار دهند. تا زمانی که مسلمانان در خمود و جمود فکری و غرورِ کاذب قرار داشته باشند، تنور جنگ در جهان اسلام و از جمله افغانستان گرم خواهد ماند. اما دستیابی به یک نسخۀ اصیلِ مسلمانی ـ که صدالبته با خود اخلاقِ اسلامی و کرامتِ انسانی را حمل میکند ـ میتواند سایۀ صلح و سازندهگی را بر تمام جغرافیای اسلام بگستراند.
متأسفانه پشتِ سرِ جنگ افغانستان و سایر منازعات در دنیای اسلام، بازیهای بسیار پیچیدۀ بیرونی و استخباراتی وجود دارد که رمزِ ورود یا تکیهگاه همۀ آنها، جهالت و خامیِ مسلمانان در کنشها و واکنشهایشان است؛ همان جهالتی که در حمله به مساجد و نمازگزاران، نقطۀ اوجِ خود را به نمایش میگذارد. این جهالت و خامی چنان است که هیچ مکان و مأوایی را مصون و هیچ نفسی را محترم نمیشمارد، ولو آن مکان خانۀ خدا و آن نفس، نفسِ محترمه باشد.
جنگ افغانستان، نمایشگاهی رقتبار از تعصب، جهالت، خامی و زیستن در مرحلۀ جنینی و خونآشامی است؛ مرحلهیی که میباید از آن گذار کرد تا بتوان انفاسِ خوشِ صلح را به مشام کشید و دنیایِ آبادتر و بزرگتر را به تجربه گرفت. برای عبور از این مرحله، یقیناً مسوولیتِ نخست و اساسی برعهدۀ علمایِ دینیِ جهاندیدهییاست که پی به جوهرِ اسلام و مغزِ قرآن بردهاند و با قبولِ رنج و زحمت میتوانند بیـداری اسلامی را همهگیر سازند.
Comments are closed.