گزارشگر:نثاراحمـد فیضی غوریانی - ۲۹ میزان ۱۳۹۸
اشرفغنی از همان روزِ نخست که دستۀ انتخاباتی «دولتساز» را با معاونت اولِ امرالله صالح و معاونت دومِ سرور دانش ساخت، مثل روز برایش روشن بود که در انتخابات سال ۹۸ رای نمیآورد. او میدانست که اینبار حتا همان ده یا بیست درصد رایی را که در انتخاباتِ گذشته بهدست آورده بود نیز نخواهد داشت. او میدانست که مردم دیگرِ فریب زبانِ چرب و وعدههایِ میانتهیِ او را نمیخورند. دیگر مردم به اینکه او افغانستان را چهارراه اقتصادیِ منطقه بسازد و یا محصولاتشان را از راه دهلیز هوایی به کشورهای دیگر صادر کند، باور نمیکنند. او میدید که در پنج سال حکومتداریاش، فقر و بدبختی و ناامنی در کشور گستردهتر شده و در چنین وضعیتی، توقع رایِ مردم را داشتن، توقعی نابهجا و بیهوده است. حتا دیگر بحثهای قومی و زبانی هم برای پیروزیِ او کارساز به شمار نمیرفتند و مردم فهمیدند که او با چنین سیاستهایی، کُل جامعه را دچار تباهی و شکست میسازد. به همین دلیل، آقای غنی روی سه محورِ دیگر سرمایهگذاری کرد بلکه بتواند از آنطریق راهِ خود را بارِ دیگر به سوی ارگ همـوار نماید. هرچند او تبلیغاتِ پُرهزینهیی را آغاز و محافلِ پُرسروصدایی برگزار کرد، ولی میدانست که این ترفندها دیگر شکمهای خالیِ مردم را پُر نمیکنند و شرایط را به نفعِ او تغییر نمیدهند. اینبار غنی نااُمید از واقعیتهای جامعه، تلاش کرد که با تمرکز روی سه محورِ ذیل بتواند مقدارِ معتنابهی رای و اعتبار به دست آورد:
محورِ نخست، مصرف پولهایِ نجومی بود. او به این صورت توقع داشت که بتواند آرایِ مردم را خریداری کند. او در هر ولایت دهها دفتر انتخاباتی باز کرد و به هر کسی که نزدش رفت، پولهای گزافی داد. اگر کسی میگفت که پنجاه هزار دالر میخواهد، او برایش چک ۱۰۰ هزار دالری صادر میکرد. کمپاینرهایِ زیادی را در ولایتها با معاشهایِ گزاف استخدام کرد و حتا به همتیمیهایش متذکر شده بود که: مردم افغانستان در برابرِ پول ضعیف اند و زود کوتاه میآیند؛ پس به هر وسیلۀ ممکن آنها را بخرید. کمپاین آقای غنی، پُرهزینهترین کمپاینِ انتخاباتی بود و شاید در ثروتمندترین کشورها نیز چنین کمپاینهایی انجام نشود. ولی او طی پنج سالِ گذشته که پولهای زیادی را به این منظور ذخیره کرده بود، همه را به مصرف رساند. همایون قیومی در پیدا کردنِ چنین پولهایی همکار اصلی و نزدیکش بود. شاید حالا برخی منابع بگویند که او تقریباً ۱۷۰ میلیون دالر را در کمپاینهایش مصرف کرده است ولی این به هیچ صورت رقم اصلیِ مصارفِ او نیست و چندینبرابرِ رقم یاد شده در کمپاینهای آقای غنی به مصرف رسیده است. مردم پولهایش را گرفتند، نانش را خوردند ولی وجدانِ خود را نفروختند و به او رای ندادند. اینجاست که عصبانیتِ او اوج میگیرد و همتیمیهایش را زیر تازیانۀ دشنام و شماتت میکوبد.
محورِ دومی که آقای غنی روی آن هزینه کرده بود، مهندسی آرا و تقلب بود. او به همین منظور، ضیاء امرخیل رییس پیشینِ دارالانشای کمیسیون انتخابات را به عنوان مشاور ارشدِ خود انتخاب کرد تا در چنین روزی به دردش بخورد. آقای غنی صدها و هزاران کارمند انتخابات را به گونههای مختلف در خدمت گرفت تا از طریقِ آنها در برگههای رایدهی تقلب کند. در داخل کمیسیون نیز افرادی هستند و بودند که در خدمت هدفهایِ آقای غنی قرار دارند و داشتند. ولی موضع کمیسیون انتخابات در برابر آرای غیربایومتریکشده و تفکیک آرای پاک از ناپاک، توجه جامعۀ جهانی به موضوع شفافیت انتخابات و حضور ناظرانِ گوناگون و با تجربه، این برنامۀ آقای غنی را تا حدود بسیار زیادی به ناکامی منجر کرد. او موفق نشد که آرای غیربایومتریکشده و تقلبی را وارد سیستم سازد و احتمال دارد که در روزهای آینده آرایِ بیشتری از او از سوی کمیسیون به دلیلِ تقلب و جعلکاری باطل اعلام شوند.
محور سـوم، لابیگری در امریکا و کشورهای غربی به نفعِ خود بود. آقای غنی میدانست که امریکا و غرب دیگر نظرِ خوشبینانه به او و کارنامهاش طی پنج سالِ گذشته ندارند و او را سیاستمداری ناکام و منزوی از جامعه میدانند. امریکاییها درک کردند که با حمایت و روی کار آوردن او، یک اشتباه بزرگِ تاریخی را مرتکب شدهاند. این موضوع از چشمِ آقای غنی پنهان نمانده بود و به همین دلیل در ماههای اخیر تلاشهای زیادی را به خرچ داد که بتواند رابطۀ تیره و تارِ خود با امریکا و اتحادیۀ اروپا را ترمیم کند. اما دیگر دیر شده بود و غربیها حاضر نبودند که به حرفهایِ بیمایه و فریبکارانۀ او گوش دهند. به همین دلیل، تلاشهای او و همایون قیومی در امریکا به ناکامی انجامید و دیگر تیم ترامپ، غنی را متحد قابلِ اعتماد و اعتنا برای خود نمیداند. در ضمن، افشای دزدیهای مالی و خوردوبُردهای فسادآلودش، وجهۀ او را بهکلی در نزد جهانیان خدشهدار کرده است. قبلاً اگر کسانی او را فردی پاک و عاری از فساد میدانستند ولی با افشای سندهای انستیتوت موثریت حکومتها در امریکا مشخص شد که چه پولهای هنگفتی از کشور به نامِ این انستیتوت خارج شده است.
بر این اساس، آقای غنی در انتخابات سال روان هیچ شانسی برای پیـروزی ندارد. او ناکامیاش را از حالا حس کرده و به همین دلیل تلاشهایِ مذبوحانهیی را بهراه انداخته تا موفق شود که کُلِ انتخابات را برهم زند؛ احتمالی که دیگر وجود ندارد و باید او ارگ را برای همیشه ترک کنـد.
Comments are closed.