قدرتِ نامشروع فسادآور است

گزارشگر:احمـد عمران - ۳۰ میزان ۱۳۹۸

برای بارِ نخست دستۀ انتخاباتی «ثبات همگرایی» از ورود نیروهای ویژۀ پولیس به بانک اطلاعاتیِ کمیسیون انتخابات خبر داد؛ خبری که در همان دقایقِ اول از سوی وزارت داخله و دستۀ انتخاباتی «دولت‌ساز» رد شد. اما یک روز بعد، مولانا محمد عبدالله یک تن از اعضای ارشدِ کمیسیون انتخابات، شکستن قفلِ مرکز اطلاعاتِ کمیسیون انتخابات و ورود نیروهای امنیتی به این مرکز را تأیید کرد. دستۀ «ثبات و همگرایی» ادعا دارد که نیروهای امنیتی به فرمانِ ارگ وارد مرکز اطلاعات کمیسیون انتخابات شدند و هدف‎شان دستکاری در سیستم اطلاعات بوده mandegarاست.
البته بحث دستبرد به مرکز اطلاعات کمیسیون انتخابات، حرفِ تازه‌یی نیست. در دو انتخاباتِ گذشته یعنی هم در سال ۲۰۱۴ و هم در سال ۲۰۰۹ مرکز اطلاعات کمیسیون انتخابات مورد دستبرد قرار گرفت و نتایج انتخابات را تغییر داد. تفاوت دستبرد سالِ روان با سال‌هایِ گذشته در این است که در آن سال‌ها پس از اعلام نتایج، دسته‌های انتخاباتی و ناظران از چنین دستبردی اطلاع حاصل می‌کردند، اما این‌بار به محض این‌که قفل دروازۀ مرکز اطلاعات شکسته می‌شود، خبرِ آن در همه جا انتشار می‌یابد. در گذشته به دلایلِ مصلحتی در مورد دستبرد به آرای مردم چیزی گفته نمی‌شد؛ چون جامعۀ جهانی به عنوان اصلی‌ترین حامیِ انتخابات افغانستان در نهایت دسته‌های مختلفِ انتخاباتی را راضی می‌کرد که نسبت به آنچه که خبر دارند، خاموشی اختیار کنند؛ زیرا سلامتِ انتخابات و اعتماد مردم به روند مردم‌‎سالاری نباید خدشه‌دار شود. ولی امسال دیگر هیچ بهانه‌یی از این دست نمی‌تواند توجیه‌کنندۀ هجوم به بانک اطلاعاتِ کمیسیون انتخابات باشد. حتا اگر جامعۀ جهانی آن را به مصلحتِ مردم افغانستان بداند و باز بخواهد که یک چهرۀ منفور و بیمار را از این راه بر کرسی ریاست‌جمهوری بنشاند، برای مردم افغانستان دیگر این مصلحت‌نمایی‌ قابلِ تحمل نیست.
کمیسیون انتخابات و ناظرانِ ملی و بین‌المللی هر کاری که می‎کنند، باید در راستای منافع مردمِ افغانستان قرار داشته باشد. نباید به بهانه‌های مختلف و معامله با یک جناح سیاسی بدنام، کُل روند انتخابات را به بازی موش و پشک تبدیل کرد. چه گفته کسانی به خود حق می‌دهند که وارد بانک اطلاعات کمیسیون انتخابات شوند و به آرای مردم که امانتِ آن‌هاست، دستبرد بزنند؟ آیا با دستبرد زدن به آرای مردم و تحمیل یک ماشینِ پوسیده و از کار افتاده، مشکلات جامعۀ افغانستان حل می‌شود؟
این بار وضعیتِ انتخابات برای مردم چون روز آشکار است؛ آن‎‌ها از همان ساعاتِ اولیۀ انتخابات می‌دانستند که آرای کدام نامزد چقدر است. دیگر نمی‌شود با خاک زدن به چشمِ مردم بر گرده‌هایِ آن‌ها خود را تحمیل کرد. زمان به نفعِ تیم «دولت‌ساز» نیست و نه این تیم توانایی مدیریتِ کشور را دارد. هر روزی که در سایۀ حاکمیتِ آقای غنی می‌گذرد، بر مردم افغانستان درد و رنج تحمیل می‌شود. دستاوردِ آقای غنی در پنج سال گذشته، مضاعف کردنِ دردها و رنج‌هایِ مردم بوده است. در این پنج سال، به جز یک تیمِ خاص، دیگر اکثریت قریب به اتفاقِ مردم افغانستان در مصیبت و بی‎‌سرنوشتی زنده گی کرده‌اند. حتا اگر آقای غنی از امکانات دولتیِ خود استفاده کند و با تقلب و جعل‌کاری زمامِ حکومت را دوباره به دست گیرد، نمی‌تواند که حکومتِ خود را دوام دهد. حکومتِ نامشروع سرانجام به سقوط می‌انجامد.
با افزایش کشتار و ایجادِ ارعاب در جامعه نمی‌توان مردم را برده و مطیعِ خود ساخت. آنانی که از نام تیم «دولت‌ساز» رجز سیاسی می‌خوانند، چشم‌شان را پول و قدرت کور کرده است؛ ورنه همان‌ها هم می‌دانند که آقای غنی برای حکومت‌داری ساخته نشده است. بسیار خوب است پیش از آن‌که کار از کار بگذرد، مردم و نهـادهای مسوول به صورتِ متحد در برابر دستکاری و مهندسی آرا صفِ واحد ایجاد کنند. مهم برای مردم افغانستان، نتیجۀ شفاف و عادلانۀ انتخابات است و نه این و یا آن شخصِ خاص. مهم این است که کسی در نتیجۀ انتخابات پیـروز اعلام شود که واقعاً رای داشته و از راه تقلب وارد ارگ نمی‌شود. در دو انتخاباتِ گذشته شاهد بودیم که نتیجۀ مهندسی آرا، چه بر سرِ افغانستان آورد. این‌که تیمی آرایِ مردم را با خود نداشته باشد و قدرت را از راهِ تقلب و جعل‌کاری به دست گیرد، دقیقاً به این شباهت دارد که کسی از راهِ کودتا وارد قدرت سیاسی شود.
یک بار آقای کرزی در سال ۲۰۰۹ با کودتا قدرت را در افغانستان به دست گرفت که خودش نیز به آن اعتراف کرد و بارِ دوم آقای غنی با چنین ترفندی به ارگ ریاست‌جمهوری راه پیـدا کرد. هر دو بار نیز حکومت‌هایی که به وجود آمدند، حکومت‌هایِ ضعیف، ناتوان و منزوی بودند. آقای کرزی در پنج سال دومِ ریاست‌جمهوری خود، به‌سختی توانست کشور را اداره کند و سرانجام همه چیز از دستش رفت و خودش به مافیای پول و ثروت تبدیل شد و در پنج سال حکومت وحدت ملی، آقای غنی نیز به چنین سرنوشتی دچار گشت.
قدرت وقتی از راهِ مشـروع در اختیار زمام‌داران قرار نگرفته باشد، از آن‌ها فاسدانِ قدرت می‌سازد. جای تعجب نیست که کرزی ثروتمندترین سیاست‌مدارِ جهان شناخته می‌شود و به حساب‌های بانکی فرزندانِ آقای غنی پنج‌صد میلیون دالر در امریکا واریز می‌گردد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.