- ۱۰ قوس ۱۳۹۸
بخش چهارم/
پنجم: آنچه که اسلامگرایان در عصر حاضر به آن نیاز دارند سه چیز است:
اول: اقتصاد قوی که بتواند نیازمندیهای اساسی شهروندان در داخل شهرهای مدرن که از نگاه ساخت و ساز و خدمات از قبیل غذا و لباس و مسکن را فراهم کند.
دوم: حکومت رشیدی که عدالت را میان شهروندان تحقق بخشد و روابط میان نظام تعلیمی و پروژههای توسعهیی را به شکل درست تنظیم کند و دولت را مطابق معیارهای پاکی و شفافیت اداره کند و ریشههای فساد را بخشکاند.
سوم: دمکراسی که از آزادیهای عمومی حمایت کند و امنیت را برای تمام افراد فراهم سازد و اصل انتخاب و اصل انتقال مسالمتآمیز قدرت را تضمین و نهادینه کند.
اسلام خواهان ملتی گرسنه و خسته و درمانده نیست که برای لقمه نانی بهخاطر زنده ماندن تلاش کند بلکه ملتی میخواهد که دارای عزت و کرامت باشد که بتواند با ملتهای دنیا رقابت کند؛ چنین چیزی جز با فراهم شدن زندهگی کریمانه و زندهگی در امنیت و فضای آزاد تحقق پذیر نیست.
نیازمندیهای اسلام در عصر حاضر
نخست، جهان اسلام چرا به اقتصاد قوی نیاز دارد؟
صد سال پیش زمانی که جهان اسلام زیر چکمههای استعمار قرار داشت، کشورهای استعمارگر کنفرانسی را در لندن منعقد کردند که بعدها بهنام کنفرانس کامبل در لتمان شناخته شد، این کنفرانس را بهخاطر جلوگیری از خطرهایی که ممکن بود از مستعمرات شان سربرآورد و آنها را تهدید کند، دایر کردند. در این کنفرانس از هند و خاور دور، آفریقا و محیط اطلس و آرام سخنی به میان نیامد؛ برای اینکه این مناطق از اروپا دور اند و همواره با مشکلات دینی و نژادی و گروهی دستوپنجه نرم میکنند و با خود مشغول اند. توجه این کنفرانس بیشتر به مناطقی جلب شد که روحیه مقاومت و بازدارندهگی در برابر استعمار دارند بهویژه مناطق عربنشین دولت عثمانی. این کنفرانس به این نتیجه رسید که مناطق عربنشین خطرزا اند؛ برای اینکه روابط متعددی آنها را با هم یکجا میکند مانند: وحدت تاریخ، زبان، فرهنگ، اهداف و آرزوها و افزایش نفوس. در این کنفرانس چنین طرح ریخته شد که باید عربها در انحطاط نگه داشته شوند و از کسب علوم و معارف و تکنیک بیبهره مانند و با هرگونه دستیابی این کشورها به تکنولوژی مبارزه صورت گیرد و تلاش شود که این مناطق به کشورهای کوچک و مجزا تقسیم گردد و دولتهایی ساخته شود که تابع و دستنشاندۀ اروپا باشند. به همین لحاظ اروپاییها با ترفندهای مختلف کوشیدند تا مناطق عربنشین آفریقا را از پاره آسیایی آن جدا کنند و برای ایجاد دولت حایل تلاشهای زیادی نمودند تا دولتی که دشمن مردم این سرزمینها و دوست اروپا باشد، ایجاد نمایند که در نتیجه تلاشهایشان دولتی بهنام اسرائیل را در قلب جهان اسلام پدید آوردند. طراحان کنفرانس کامبل میدانستند که عقب نگهداشتن سرزمینهای اسلامی ضامن بقای آنها است؛ زیرا مردمی که همواره در جستجوی لقمه نانی برای زندهگی باشند و روحیۀ سست و ضعیف بر آنها حاکم باشد، هرگز فکر آزادی و یا تسخیر اروپا را در سر نخواهند پروراند. با گذشت صد سال از آن کنفرانس نتایج آن چنان دقیق و خیره کننده است که هر صاحب اندیشهیی را به شگفتی میاندازد؛ این دال بر این است که طراحان آن توانستند برنامههای خود را در این مدت به شکل دقیقی تطبیق کنند، مسلمانان در قرن گذشته مراحل مختلفی را پشت سرگذاشتند، در ابتدا دارای روحیه ضد استعماری بودند و چنین روحیهیی آنها را در برابر استعمار برانگیخت و جنگهای آزادیخواهی را به راه انداختند، اما در مرحلۀ دیگر تنها به محکوم کردن اکتفا کرده و جام غضب خود را در ایراد سخنرانی و تظاهرات بر روی جادهها خالی کردند و زمانی که روحیۀ ضد استعماری آنها از بین رفت وسستی و زبونی سراپایشان را فراگرفت، مسلمانان به مخلوق صبوری مبدل گردیدند که کولهباری از بدبختی و بیچارهگی را بر دوش کشیده و اولویتهای آنها نیز دگرگون شد و تشنه کام در پی رفع نیازهای فیسیولوژی خود که در عمق هرم نیازهای آن پنهان بود، برآمدند و تمام آرزوهای آنها در تأمین سلامت جسمی و امنیت خانوادهگی، صحی، کاری و تأمین منابع و ملکیتها خلاصه شد؛ هرگاه خواستند به سطح بالاتری فکر کنند، از تحقق چنین آرزویی باز داشته شدند و ارادۀ شان مرهون نظام سیاسییی شد که غذای آنها هم در دست آن بود.
چگونه اسلام میتواند برای نهضت و عزت خود انسانهای سست اراده را برانگیزد؟ اسلام نیاز به ملتهای آزاد از قید و بند فقر و جهل دارد، چنین چیزی را جز اقتصاد قوی در داخل نظام سرمایهداری تحقق نمیبخشد، برای اینکه ایجاد اقتصاد قوی بیرون از دایرۀ سرمایهداری دروازههای توطئه و انعزال اقتصادی را در پی خواهد داشت برعلاوه از اینکه تحقق چنین هدفی در وضعیت کنونی کار سهل و آسانی نیست.
دوم: اسلام در عصر حاضر چه نیازی به حکومت راشد دارد؟
در ادبیات توسعه هر گاه بخواهند کیفیت تصرف نهادهای عمومی را در ادارۀ منابع عمومی مطابق معیارهای شفاف و پاک به تصویر بکشند، آن را حکومت راشد مینامند. صندوق بینالمللی پول در سال ۱۹۹۶م اعلان کرد که پایهگذاری حکومت رشید در تمام حوزهها از جمله تعهد به حاکمیت قانون، شایستهسالاری و پاسخگویی در بخش عمومی و جلوگیری از فساد از جمله عناصر اساسییی اند که اقتصاد میتواند در سایۀ این عناصر به بالندهگی وشگوفایی برسد. بنابراین، موفقیت هر طرح توسعهیی و بالندهگی هر اقتصادی در گرو حکومت خوب و رشید است.
جهان اسلام و کشورهای اسلامی با حکومتهایی سروکار دارند که فساد را با تمام اشکالش در خود پرورش میدهند، طوری که به سرمایههای عمومی دست درازی میشود و زمینهای دولتی غصب میگردد و رشوت بیداد میکند و مزاحمتهای غیرمشروع در برابر تجارت صورت میگیرد و معاملات تجارتی و غیره از طریق واسطه بازی انجام میپذیرد. در اثر ادامۀ چنین بیماریهایی در کالبد دولت، دستگاه اداری از کار افتاده است، طوری که شهروندان برای بهدست آوردن لقمه نانی مجبور اند بروکراسی دستگاه اداری حکومت را تحمل کنند که چنین بروکراسی مردمآزار، باعث بهوجود آمدن خشم درونی میگردد که با مرور ایام فربهتر شده تا اینکه در برابر حکومت فاسد انفجار میکند چنانچه در بسیاری از کشورهای اسلامی چنین انفجاری صورت گرفت و انتظار میرود که در دیگر حکومتهای فاسد هم چنین انفجاری صورت گیرد.
تلاش برای ایجاد اقتصاد نیرومند جز در سایۀ حاکمیت خوب امکانپذیر نیست و شاید بتوان جمهوری سنگاپور را مثال بارز و موفق حکومت خوب خواند، با وجود اینکه سنگاپور دولت کاملاً دمکراتیک نیست و مردمش هم از آزادی کامل برخوردار نیستند و سرمایههای طبیعی و سرزمینهای پهناور هم ندارد که آن را از جمله کشورهای ثروتمند سازد، اما مردم با حکومت خوب خود توانستند اقتصاد نیرومندی بسازند که از بهترین مدلهای اقتصادی جهان بهویژه آسیا به حساب میآید.
در عصر حاضر اسلام پیش و بیش از همه چیز نیاز به حکومت خوب دارد که وجود چنین حکومتی در قدم اول به مصلحت اقتصاد و مصلحت مردم میانجامد، مردمی که در پهلوی زندهگی آبرومندانه به خدمات عمومی نیاز دارند که به شکل آسان و آبرومندانه به آنها برسد، پس اقتصاد نیرومند و حکومت خوب، ملتی نیرومند و توانا میسازند، ملتی که میتواند معنای عزت و کرامت را درک و در راه آن مبارزه کند. اسلام و دعوت اسلامی در عصر کنونی به چنین چیزی نیاز مبرم دارد.
سوم: چرا اسلام به دمکراسی نیاز دارد؟
پس از اینکه اسلامگرایان مورد ضربات کوبنده و پی در پی در دهههای اخیر قرار گرفتند به این واقعیت دست یافتند که دشمن نخستین دعوت اسلامی به طور عام نظامهای شمولی اند و بدترین نظامهای شمولی نظامهایی اند که از طریق انقلاب نظامی روی کار آمدهاند. به این واقعیت نیز دست یافتند که دعوت اسلامی در سایه نظامهای دمکراتیک غربی بیشتر از هر نظام دیگری میتواند بال بکشاید و آزادانه پرواز کرده و احساس امنیت نماید. به همین لحاظ، هرگاه اسلامگرایان در سرزمینهای خود در مضیقه و تنگنا قرار میگرفتند اجتماعات و ملاقاتها و کنفرانسهای خود را در کشورهای غربی دمکراتیک راهاندازی میکردند و هرگاه حکومتهایشان بر آنها فشار وارد میکرد، برای زندهگی به کشورهای غربی پناه میبردند. برای اسلامگرایان روشن شد که نظامهای دمکراتیک ضمانت بزرگ و مورد اعتماد دعوت اسلامی در سایۀ نظام بینالمللی معاصر به حساب میآیند و اینک تلاش میکنند تا پایههای دمکراسی را در کشورهایشان مستحکم سازند و با این کار تنها به مردم خدمت نمیکنند بلکه در حقیقت به حمایت دعوت اسلامی نیز میپردازند. تمام تلاشهایی را که دعوتگران در طول سده گذشته در زمینۀ آمادهسازی دعوتگران و مجاهدان انجام دادند که از طریق آنها دعوت اسلامی در شهرها و دهکدهها گسترش یافت و نهادهای خیریه اجتماعی و اقتصادی ایجاد شد و دست به تولید فکر و فرهنگ زدند که امروز کتابخانۀ اسلامی مملو از آن است؛ اگر این همه تلاشها در سایه نظام دمکراتیک صورت میگرفت هرگز با فرمان حاکم و یا قاضی در اثر تهمتهای ساختگی از بین نمیرفت، پس دمکراسی خط مقدم دفاع از تمام دعوتها اندیشهها از جمله اسلام است، اگر اسلامگرایان معتقد اند که حجتشان قوی و اندیشۀ شان غالب است و میتوانند اندیشههای دیگر را با استدلال و حجت شکست دهند، پس نیازی نیست که از فرصت دادن برای افکار و اندیشههای دیگران بترسند کما اینکه خودشان هم خواهان چنین فرصتهایی هستند. علی ایحال در داخل نظام بینالمللی موجود جولانگاهی برای اسلام که بتواند در آن به آزادی و امنیت حرکت کند جز در کشورهای دمکراتیک وجود ندارد و قاعدۀ فقهی میگوید: “آنچه که واجب جز به آن تمام نمیشود، آن هم واجب است”. هرگاه حمایت دعوت اسلامی جز از راه دمکراسی از طرق دیگر امکانپذیر نیست، پس ایجاد نظامهای دمکراتیک برای حمایت دعوت اسلامی از واجبات شرعی مسلمانان است.
رسیدن اسلامگرایان به حکومت از طریق دمکراتیک باید بر اساس نیاز واقعی به دمکراسی پایهگذاری شود تا از این طریق بتوان ملتی دارای اقتصاد قوی از طریق حکومت خوب و در سایه نظام دمکراتیک بهوجود آورد که با چنین اهدافی هیچ انسان عاقلی در یک کشور مخالفت نخواهد داشت.
Comments are closed.