احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





چشم‌انداز دولت‌نمایِ طالبـان از مسکو تا تهـران

- ۱۷ قوس ۱۳۹۸

ارگ ریاست‌جمهوری اعلام کرده که محمدابراهیم طاهریان، نمایندۀ ویژۀ ایران در امور افغانستان، با محمد اشرف‌غنی دیدار کرده و دربارۀ سفر اخیرِ هیأت طالبان به تهران معلومات داده است. مطابق اظهارات ارگ، آقای طاهریان گفته که موقف اصولیِ ایران «احترام به قانون اساسی افغانستان» و «حمایت از روند صلح به مالکیت و رهبری حکومت» است.
اما چنین اخباری، فارغ از آنچه حکومت افغانستان با بزرگ‌نمایی نقشِ خویش در برنامۀ صلح می‌خواهد به افکار عمومی تزریق کند، بیش از همه نشان می‌دهد که تعیینِ آیندۀ افغانستان به ‌دستِ کشورهای بیرونی افتاده و هر کشوری می‌کوشد در این رابطه از رقبا عقب نماند. آنچه آقای طاهریان به آقای غنی گفته، بیشتر در دایرۀ نزاکت‌های سیاسی قابل درک و تفسیر است و بیرون از این دایره، ایران نیز مانند امریکا، پاکستان، روسیه، چین و برخی کشورهای عرب، در درجۀ نخست منافع ملی و راهبردیِ خویش را در برنامۀ صلح افغانستان جست‌وجو می‌کند و در مراحلِ بعدی می‌تواند به مالکیتِ حکومتِ غنی و قانون اساسیِ مورد اتکایِ آن اعتنـا قایل شود.
میزبانیِ کشورهای مختلف از یک گروه معارضه‌جو علیه نظامِ افغانستان منطقاً نمی‌تواند خوشایندِ دولت افغانستان باشد، اما تنگناهای سیاستِ داخلی و واقعیت‌های تلخِ سیاستِ بین‌الملل است که می‌تواند این حوادث را قابلِ تحمل سازد. حکومتِ موجود اگر دست‌کم در داخلِ نظام موفق به ایجاد وحدت سیاسی و وفـاق ملی می‌شد و در عرصۀ بین‌الملل می‌توانست کارآیی و ظرفیتِ خود را به نمایش بگذارد، ابداً برنامۀ صلح با طالبان این‌قدر از دایرۀ حاکمیت ملیِ مردم افغانستان به بیرون پرت نمی‌شد و این‌قدر گروه طالبان مورد پذیراییِ محافل منطقه‌یی و بین‌المللی قرار نمی‌گرفت. به عبارت دیگر، «رهبری و مالکیت گفت‌وگوهای صلح» فقط می‌تواند یک شیرین‌کنندۀ مصنوعی برای دهانِ حکومت باشد و در واقعیت امر، گفت‌وگوهای صلح به صحنۀ چانه‌زنیِ قدرت‌های بیرونی ـ از امریکا آغاز تا ایران ـ تبدیل شده است. بازار این چانه‌زنی چنان داغ است که حکومتِ آقای غنی در گرمایِ آن ذوب خواهد شد.
از این‌که بگذریم، نحوۀ تعاملِ قدرت‌های درگیر در برنامۀ صلحِ افغانستان با طالبان به گونه‌یی است که از چشم‌اندازِ دولت‌نمایِ طالبان خبر می‌دهد. امریکا چگونه‌گی تأمین منافعِ امنیتی‌اش در افغانستان را با هیأتِ طالبان به بحث می‌نشیند و تهران نیز دربارۀ مشکلات مهاجرین افغانستانیِ مقیم ایران، به هیأتِ طالبان گزارش می‌دهد و برای گسترش روابط اقتصادی با افغانستان بر اساس منافع مشترکِ همسایه‌گی اعلامِ آماده‌گی‌ می‌کنـد. چنان‌که سهیل شاهین، سخنگوی دفتر سیاسی گروه طالبان در قطر اعلام کرده که هیأت گروه طالبان در سفر به تهران با مقام‌های ارشدِ ایران از جمله جواد ظریف، وزیر خارجۀ ایران، دیدار کرده و پیرامون موضوعاتی همانند روند صلح و مشکلات مهاجرینِ افغانِ مقیم ایران به‌طور مفصل بحث کرده‌اند. اگر از برنامۀ صلح و واقعیت‌‌های ناخوشایندِ آن بگذریم، آقای غنی باید به این فکر کند که حلِ مشکلات مهاجرین وظیفۀ حکومتِ افغانستان است یا طالبان؟!
حاکمیتِ دولت‌ها در معنای وستفالیایی آن مطلق بوده ولی تحولات مادی و معنایی جهان، آن را نسبی ساخته است؛ اما حکومت‌هایی که بد عمل کنند و نتوانند محوری مطمین برای تبارزِ حاکمیت به گونۀ ملی باشند، این حاکمیتِ نسبی را نیز فرسوده و پراکنده می‌سازند. حکومتِ آقای غنی مجری بارزِ فرسوده‌سازی حاکمیت ملیِ افغانستان با تمرکز بر سیاست‌های قومی و تباری بوده و برنامۀ صلح با طالبان هم صحنۀ نمایشِ بزرگِ این فرسوده‌گی است. با این حساب، سخن گفتن از مالکیت حکومت بر پروسۀ صلح، یک لاف و گزاف است.
نماینده‌گان طالبان از مسکو تا تهران بر اثرِ اشتباهات حکومت، همانند نماینده‌گان رسمیِ یک دولت مورد احتـرام قرار می‌گیرند و چنین احترامی، ارادۀ آن‌ها را برای تشکیل دولت یا امارتی تازه در افغانستان به رهبریِ خودشان قایم کرده است. با این حساب، فقط جریان‌های سیاسیِ ملی و مردمی هستند که می‌توانند با اجماع پیرامون برنامۀ صلح، ابتکار عمل را به‌دست گیرند و اجازه ندهند که سازشِ قدرت‌ها و کشورهای بیرونی پیرامون صلح، به ساختِ دولتی تک‌یاخته و تاریخ‌گذشته در افغانستان منتهی شود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.