امنیتِ آزادی اندیشه و بیان

گزارشگر:محمد شکیب اندیشه - ۲۳ قوس ۱۳۹۸

بخش نخست/

mandegarچکیده
در این مقاله کوشش شده است تا رابطۀ میان امنیت با اندیشه و بیان بررسی شود. اندیشه و بیان به عنوان پدیده‌های انسانی از ظرفیت‌های تأثیرگذاری و تأثیرپذیری در حوزه‌های گوناگون اجتماعی برخوردار بوده و برای تأثیرگذاری و موثریت آن در جامعه نیاز به فضای امن و مساعد احساس می‌شود و همچنان برای فربه و همه‌گیر شدن آنها نیاز به حمایت‌های مختلف وجود دارد. بناءً در این مختصر کوشش شده است تا نشان داده شود که اندیشه و بیان در صورت فقدان وضعیت امن دچار انجماد و تنگنا شده و از توانایی‌های مضاعف چون بستر سازی و تأثیرگذاری که می‌تواند آسیب‌شناسی‌های اجتماعی را نیز به دنبال داشته باشد، محروم می‌گردد. در صورت فضای حیاتی برای آن که از طریق دموکراسی و ارزش‌های دموکراتیک می‌تواند صورت بگیرد، جامعه می‌تواند مراحل توسعه را با موفقیت پی گیرد. بزرگترینرین دشمن و خطر برای اندیشه و بیان و موجد ناامنی آنها همانا نظام‌های توتالیتر و خود کامه شناخته شده که همواره برای تداوم و بقایش از ابزار سرکوب و فشار استفاده می‌کند.

کلید واژه‌ها: امنیت، آزادی، اندیشه، بیان، چالش‌ها
مقدمه
آزادی سیاسی و دموکراسی که امروزه در کشور ما به دلایل گوناگون به‌وجود آمده و فضا را برای حداقلی از ابراز نظرها و بازتاب اندیشه‌ها باز کرده است، موضوع بسیار مهم و در عین حال سرنوشت‌ساز برای اکنون و آیندۀ ملت ما می‌باشد. شناخت درست و همه‌جانبه از آن، فهم و در عین حال، تحلیل آنها در صورت نادرست موجب سردرگُمی‌ها و گرفتاری‌های کثیری در ابعاد گوناگون برای ما خواهد شد. چنانکه در طی قریب به دو دهه از مباحث گوناگون در مورد این مقولات بر می‌آید شماری به دلیل متأثر بودن از گفتمان‌های خصمانه و گرفتار پیش‌فرض‌های ستبر قبلی با برداشت‌های معوج و نادرست از آنها و فهم ناقص مجموعه‌یی از آزادی‌های مدنی و حقوقی که در واقع، همان آزادی‌های معنوی، عقلانی، اختیاری وارادی انسان و برخاسته از نوعی تجربۀ تاریخی و تجربۀ زیستۀ انسان می‌باشد را نقض اصول اخلاقی، بی‌احترامی به ارزش‌های معنوی و تاریخی معنا می‌کنند. در حالی که این مردم یکی از دوره‌های مهم و سرنوشت‌سازی را تجربه می‌کنند؛ ایجاب می‌کند همچو موضوعات مورد کم‌توجهی و تحلیل ساده و پُرخطا قرار نگیرد. بنابراین، لزوم این امر احساس می‌شود که اهل قلم با درک مسوولیت‌ها و مکلفیت‌های ملی و دینی‌شان در این موارد مباحث جدی و منقحی را باز کنند و صاحب‌نظران، اصحاب قلم و متفکران را ملزم به پرداختن به این موضوعات نمایند. داشته‌ها و ارزش‌هایی که امروز مطرح شده است ریشه در دموکراسی نظام‌های سیاسی مبتنی بر آرای مردم دارد. دموکراسی در دنیای امروز یک شکل و شیوۀ حکومت است در مقابل شیوۀ حکومت‌های دیکتاتوری. به این معنا که در جامعه‌های امروزی که مردمان گوناگون، با باورها، اعتقادات، علایق و منافع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت زنده‌گی می‌کنند همه در انتخاب حکومت کننده‌گان شرکت کنند و به کارهای مختلف حکومت نظارت داشته باشند. بناءً موجودیت همچو حکومتی رابطۀ قوی با سلسله آزادی‌های مدنی و اخلاقی در جامعه دارد و بر مبانی مستحکم حقوق بشر استوار می‌باشد. چون در جوامع امروزه مردمان با عقاید و باورهای متفاوت و گوناگون براساس اصل احترام متقابل با هم زنده‌گی می‌کنند و از هر گونه اعمال فشار بر همدیگر به شدت اجتناب می‌ورزند.

چیستی اندیشه و بیان
یکی از بنیادی‌ترین حقوق انسان که می‌تواند از طرق گوناگونی چون رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، رفتار و عملکرد اجتماعی، بازتاب پیدا کند و به عنوان مهمترین مولفۀ دنیای مدرن معرفی شود، حق بیان آزاد و اندیشۀ آزاد و سرانجام، حق مصونیت و امنیت اینها می‌باشد که در کنار حقوق دیگری چون: حق آزادی مطبوعات، حق دسترسی به اطلاعات، حق انتقاد، حق استقلال و رهایی از سانسور که به نحوی ریشه در آزادی بیان دارد، مطرح می‌شود. منشأ و مبدأ این حقوق چه می‌تواند باشد؟ این حقوق بر کدام مبانی نظری و نوع نظامی دانایی می‌تواند استوار باشد؟ چون هیچ اندیشه و حتا عملکردهای اجتماعی نمی‌تواند در فقدان پشتوانۀ نظری و یا مبانی تئوریک از معقولیت و در عین حال، کارایی برخوردار باشد.

مفهوم‌شناسی و گونه‌های اندیشه و بیان
اینکه بیان نوعی از کنش است امروزه زیاد جای بحث ندارد. چون اظهار یک بیان در واقع اجرای یک کنش است و نه صرفاً گزارش یا توصیف وضیعت. بناءً کنش‌ها با تفاوت در نگرش‌ها و مبانی نظری آن ظاهر می‌شوند. در مورد اندیشه و بیان نیز برداشت‌ها و دیدگاه‌های گوناگونی برمبنای نگرش‌های خاصی از پیش موجود وجود دارد. برخی‌ها بر آزادی مطلق بیان تأکید دارند که می‌توان گفت، فیلسوفان و علمای سیاست با این رویکرد ابراز نظر می‌کنند که در مقابل اینها حقوق‌دانان قرار داشته که از حق آزادی بیان و اندیشه سخن به میان می‌آورند. یکی از فیلسوفانی سیاسی که در این مورد نظر دارد جان استوارت میل است که در کتابِ (رساله در بارۀ آزادی بیان) از آزادی افکار و مباحثات سخن می‌گوید و به معنای اول آن توجه می‌کند. این درحالی‌ست که هنگامی که میثاق‌های بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و یا قانون اساسی یا قانون مطبوعات یک کشور، حکمی در بارۀ آزادی بیان و اندیشه مطرح می‌کند به معنای دوم آن دست می‌گذارد. در یک معنای دیگر، آزادی بیان شامل معانی عام و خاص آن می‌گردد. در کشورهای مانند امریکا، آزادی بیان نه تنها شامل آزادی در گفتار و نوشتار می‌شود بلکه شامل هر نوع رفتاری می‌شود که حاوی یک پیام باشد. بنابراین، طرز پوشش لباس، طرز برخورد در مناسبت‌های مختلف اجتماعی و تشکیل اجتماعات و انجمن‌ها و برگزاری راهپیمایی‌ها مشمول مفهوم بیان می‌گردد که به شکلی به ابراز و بیان عقاید به صورت فزیکی مطرح می‌گردد و تحت نام مفهوم عام آزادی بیان و اندیشه در ادبیات حقوق بشر و حقوق اساسی امروزه جا دارد.
اما در معنای خاص آن، آزادی بیان به نوعی آزادی و فضای باز در بیان عقیده و نظر از طریق وسایل ارتباط جمعی گفته می‌شود که در کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان طرف‌داران زیادی دارد.

مبانی آزادی اندیشه و بیان
مبانی و اساس حق آزادی بیان را در انواع حقوق از جمله حق طبیعی، حق اساسی و حق بشری می‌توان جستجو کرد. برخی از اندیشمندان لزوم داشتن آزادی بیان و اندیشه را در یک جامعه برمبنای سه مفروض اساسی متکی دانسته‌اند. اول اینکه انسان باید در فضای عاری از کذب و بی‌خبری قرار داشته باشد، یعنی برای کشف و درک حقیقت نیاز جدی برای آزادی بیان و ابراز آن وجود داشته باشد که در رأس اینها جان استوارت میل بوده که آزادی بیان را برای کشف حقیقت لازم می‌داند. متعاقب آن نظریۀ دموکراسی و دفاع از دموکراسی از طریق آزادی بیان مطرح می‌شود. آزادی بیان به انسان‌ها امکان می‌دهد تا در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی و سیاسی، مشارکت و از فساد جلوگیری کنند؛ سرانجام حمایت از استقلال فردی نیز جزء مواردی است که از طریق توسل به آزادی بیان و اندیشه حاصل می‌گردد. عدم توجه به آزادی بیان و مفروضات آن می‌تواند قضاوت‌های عقلایی و منطقی را ناممکن سازد، به خودرایی‌ها دامن زند و در نهایت، مشکلات واقعی جامعه را پنهان و توجه به آنها را که یک امر حیاتی و ضروری است، از اذهان قدرت و مردم منحرف سازد. نظریۀ حقوق طبیعی به دورۀ یونان باستان بر می‌گردد که در چارچوب نظریۀ حقوق طبیعی کلاسیک که موضوع آن وجود قانون برتر و انطباق هنجارهای حقوقی با قواعد برتر است، قابل بحث می‌باشد. در عین حال، نظریۀ حقوق طبیعی نوین نیز با دغدغۀ ارایه تفسیر نوین از ماهیت حقوق مطرح می‌شود. بدون شک جان لاک یکی از موثرترین فیلسوفان دورۀ پس از عصر روشنگری است که تأثیر غیر قابل انکار بر تعمیق و گسترش گفتمان حقوق بشر نوین داشته است و مبانی آزادی‌های قانونی امریکا و فرانسه بر می‌گردد به افکار و اندیشه‌های جان لاک.
در اندیشۀ مکتب حقوق طبیعی آزادی به طور کُلی و آزادی بیان به طور خاص، به عنوان هدیه و موهبت الهی و طبیعی برای انسان در نظر گرفته شده است و انسان برای اعمال آزادی بیان خود الزامی به دستورگیری و یا اجازه از دیگری ندارد و برعکس، حتا هیچ‌کسی نمی‌تواند مانع از این چنین حق انسان به عنوان حق طبیعی‌اش شود. برمبنای این نوع نگرش به حقوق طبیعی در نظام حقوقی برخی کشورها مانند انگلستان و امریکا قانونی در مورد مطبوعات وجود ندارد و یا در برخی از آن کشورها، قانون نحوۀ اعمال آزادی بیان یا آزادی مطبوعات وضع کرده‌اند نه قانون آزادی بیان یا اندیشه. اما از دید اصحاب نگرش حقوق اساسی این حقوق(بیان و اندیشه) به حدی از اهمیت و جایگاه برخودار اند که در قوانین اساسی همه کشورها به آن تصریح شده است. چنانکه برخی از قوانین اساسی صرفاً به آزادی مطبوعات اشاره کرده‌اند، برخی دیگر به آزادی بیان و بعضی آزادی اطلاعات را نیز به آن افزوده‌اند. بر اساس دید و نگاه اینها پیامدها و آثار خیر کثیری از توجه به این حقوق در چارچوب حقوق اساسی وجود دارد. شناسایی آزادی بیان به منزلۀ یک حق اساسی به این معناست که هیچ قانون عادی نمی‌تواند آن را حذف کند. چون این حق برمبنای قانون مادر یا قانون اساسی برای بیان و اندیشه در نظر گرفته شده است.
در کنار این، یکی از مباحث مهمی که در رابطه به آزادی بیان و اندیشه مطرح می‌شود بحث حقوق بشری و مشروعیت حقوقی این حق (بیان و اندیشه) می‌باشد. یعنی این حق با پشتوانۀ بلند و اخلاقی حقوق بشر از نوعی مشروعیت بلند برخوردار است. چون انسان در نظام حقوق بشر به دلیل صرف انسان بودن و صرف نظر از جنس، نژاد، قومیت، دین و مذهب از جایگاه حقوقی برخوردار می‌باشد. اینها در سه مقوله و یا نسل دسته‌بندی می‌شوند که حق آزادی بیان و اندیشه در زمرۀ حقوق منفی شناخته می‌شوند که تکالیف منفی را به عهده دولت قرار می‌دهند. دولت برای تحقق این حق اصولاً نباید کاری انجام دهد بلکه مکلفیت و مسوولیت آن ایجاد نکردن مانع در برابر این حق می‌باشد. چنانکه در اسناد معتبر حقوقی بین‌المللی مانند: اعلامیه جهانی حقوق بشر مادۀ ۱۹ میثاق‌های بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی مادۀ ۱۹ و نیز اعلامیه قاهره راجع به حقوق بشر اسلامی مادۀ ۲۲ حق برخورداری از آزادی بیان یکی از حقوق بشر شناخته شده است. این رفتار دولت نوعی ایجاد امنیت بر فعالیت‌های رسانه‌یی در چارچوب بیان و اندیشه، ریشه در نگاه غایت بالذات بودن انسان در دنیای امروز دارد. چون حقوق بشر اصول و قواعد منظمی است که برای سامان‌بخشی رابطۀ افراد هر جامعه با یکدیگر و با دولت و روابط انسان‌ها و ملت‌ها در صحنۀ بین‌المللی با یکدیگر تدوین گردیده است؛ این به عنوان نخستین و اصلی‌ترین معیار جهت تنظیم رابطۀ انسان‌ها و ملت‌ها با یکدیگر در جهان حاضر است.

رابطۀ اندیشه و بیان
اندیشه و بیان از جمله آزادی‌های با پشتوانۀ حقوق بشری است که برای انسان امروز در فضای کنونی مطرح می‌شود. یعنی حق‌های بشر حق‌های اند که جهان‌شمول، ذاتی و غیرقابل سلب هستند که انسان‌ها به‌خاطر انسان بودن شان باید به صورت برابر از آنها بهره‌مند شوند. آزادی بیان نوعی وابستگی جامع و عمومی به آزادی اندیشه دارد. چنانکه آزادی اندیشه مقدمه و سرخط آزادی بیان تلقی می‌شود. مهم‌ترین مسأله این است تا فضا و بستر آزاد و مصون برای فکر کردن و اندیشیدن وجود داشته باشد و بعداً با آزادی‌های چون آزادی بیان ابراز گردد. چون عقیده و نظر مستقیماً محصول اندیشه و اندیشیدن است. بناءً آزادی اندیشه فرایند یا روندی است که عقیده و نظر محصول آن است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.