احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۲۳ قوس ۱۳۹۸
نتیجۀ انتخابات ششم میزان به همان گره کوری رسید که متأسفانه انتظار آن میرفت. یک بارِ دیگر کمیسیون انتخاباتِ افغانستان با نشان دادن ضعفِ مدیریت و جانبداریِ خود از دستۀ انتخاباتیِ بر سرِ قدرت، خیانتِ بسیار بزرگی را در حقِ مردم و دموکراسی نوپایِ کشور روا داشت. در سه انتخابات ریاستجمهوری و در انتخابات پارلمانیِ سال گذشته کمیسیون انتخابات واقعاً افتضاح بزرگِ ملی را رقم زد. اینبار اما از جهاتِ مختلف افتضاح کمیسیون که بهصورتِ آگاهانه و طراحیشده صورت میگیرد، «خیانت ملی» است و نمیتوان بهآسانی از کنار آن عبور کرد.
اگر در انتخاباتهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ ریاستجمهوری بنا به برخی مصلحتها و از روی ناچاری و با وساطتِ امریکا به عنوان مهمترین حامی مالی و امنیتی کشور، یک دستۀ انتخاباتی مجبور شد که به نفع نامزد ارگ که به صورتِ آشکار تقلبهای سازمانیافته را انجام داده بود، کنار برود؛ این بار مردم از دموکراسی نوپایِ خود حمایت خواهند کرد. در دو انتخابات گذشته نیز مردم میخواستند که موضوعِ تقلب را یکسره کنند اما دخالت و میانجیگریِ دیگران سبب شد که مردم از رایِ خود چشمپوشی کنند، به این اُمید که در فضای آرام مشکلات به گونۀ بنیادی حل گردد.
حالا هم همان سناریو در حال انجام شدن است. بازهم دستۀ انتخاباتیِ ارگ که آرای تقلبی را به نفعِ خود با پولهای گزافِ مردم افغانستان که از کودهای مشخص به مصرف رسیده، رقم زده؛ میخواهد خود را از طریق کمیسیونِ دستنشاندۀ انتخابات پیـروز اعلام کند. شاید در انتخاب مسوولانِ بلندپایۀ کمیسیون، رای و نظر نامزدان انتخابات گرفته شده باشد، ولی طی مدتی که این افراد در کمیسیون مشغول کار بوده اند، عملاً به اجیرانِ ارگ مبدل شده اند. برخی آگاهان میگویند که ارگ میلیونها دالر را در اختیار اعضای کمیسیونِ انتخابات گذشته و در ضمن ضمانتهایی به آنها داده که پس از اعلام نتایج، هیچ مشکلی متوجه آنها نخواهد بود.
کمیسیون چنان جانبدارانه و غیرمسوولانه عمل میکند که حالا یک کودکِ خردسال نیز میفهمد که این کمیسیون با تمام عرض و طولِ خود غیرجانبدار و مستقل نیست. نشست فرمایشی روز جمعۀ کمیسیون شکایات انتخاباتی که در آن اعضای ارشد کمیسیون انتخابات و نمایندهگان دستههای انتخاباتی هم حضور داشتند، زمانی به تشنج گرایید که اعضای کمیسیون انتخابات در برابر استدلالهای قانونیِ دستههای انتخاباتیِ معترض حرفی برای توضیح و گفتن نداشتند. این نشست اگر به آرامی ادامه مییافت و رییس کمیسیون انتخابات در برابر سخنان اعتراضکنندهگان دندان بر جگر میگذاشت، بدون شک جوانب مختلفِ تقلبهای انتخاباتی بیشتر آشکار میشد. ولی نشست از سوی رییس کمیسیون انتخابات به تشنج گرایید و طوری زمینهسازی شد که بدون نتیجۀ مشخص پایان پیـدا کند. جالب اینجاست که دستۀ انتخاباتی دولتساز که بزرگترین تقلبهای انتخاباتی را در تبانی با اعضای کمیسیون انجام داده، خاموشانه در این نشست و نشستهای مشابه آن حضور مییابد و بر اعلام فوری نتایج انتخابات تأکیـد میورزد؛ در حالی که از سروسیمای نمایندهگانِ آن هویداست که دروغ میگویند و خودشان میدانند که با انتخابات و رای مردم چه کرده اند.
دیوید رانسیمون کتابی نوشته به نام «پایان دموکراسی» که اصلاً به افول دموکراسیها در جهان صنعتی و بهویژه با روی کارآمدن دونالد ترامپ رییسجمهوری امریکا میپردازد. رانسیمون معتقد است که دموکراسیهای فعلی جهان از راه کودتا و یا حرکتهای نظامی به پایان نمیرسند، بل کسانی زمام امور را از طریق انتخابات به دست میگیرند که آمدنشان بر اریکۀ قدرت به معنای مرگ دموکراسی است. به اعتقاد نویسندۀ کتاب که خود از تحلیلگران برجستۀ مسایل سیاسی در امریکاست، حالا با چهرههای ملیگرا و بیباور به ارزشهای دموکراسی، دموکراسیهای جهان در معرض تهـدیدِ بزرگ قرار گرفتهاند.
دموکراسی افغانستان که عمری بسیار کوتاه دارد، با چنین تهدید روبهرو است. هرچند که در دو انتخابات گذشته نیز اقتدارگرایان و چهرههای متقلب موفق شدند که بر اریکۀ قدرت جای بگیرند، اما با آنهم هنوز رد و نشانی از دموکراسی به جا مانده بود. ولی این بار که افغانستان در انتظار تحولاتِ دیگری نیز از جمله در عرصۀ صلح هست، اقتدارگرایان عملاً با کودتا میخواهند در قدرت باقی بمانند. باقی ماندنِ اقتدارگرایانی چون اشرفغنی در قدرت که بهآسانی میتوانند همه چیز را در محور قدرتِ فردی خود متمرکز کنند، دموکراسی را در افغانستان به پایان میبرد. این بار متأسفانه کشورهای حامیِ دموکراسی نیز چندان تمایلی به تحولاتِ افغانستان از خود نشان نمیدهند. امریکا عملاً در میدان گفتوگوهای صلح با طالبان مصروف است و بسیاری از کشورهای اروپایی که از دموکراسی نوپای افغانستان حمایت میکردند، دیگر رغبتی در آنها باقی نمانده است. اگر اینبار در برابر تقلب و مهندسی آرا بهدرستی مقاومت صورت نگیرد و آقای غنی دوباره به قدرت برسد، او میتواند به عنصری خطرناک و کُشنده برای ارزشهای دموکراتیک در کشور مبدل شود. او شخصی قدرتطلب با افکارِ شوونیستی است که اینبار با بهدست گرفتنِ قدرت میخواهد با نیروهای افراطگرایی چون طالبان به توافق برسد. یک افراطگرا آن طرف و یک افراطگرا این طرف، بهخوبی میتوانند در کنارِ یکدیگر قرار گیرند و همدیگر را تکمیل کننـد. آقای غنی با طالبان تکمیل میشود و او برای همین هم میخواهد قدرتِ سیاسی را در اختیار بگیرد که بعداً هر معاملهیی که خواست، با آنها انجام دهد.
Comments are closed.