چرا غنی محاکمه نمی‌شود؟!

گزارشگر:احمد عمران - ۲۶ قوس ۱۳۹۸

اگر کمترین صلاحیت برای یک فرد می‌تواند وجود داشته باشد که خود را محق بداند تا در قدرت باقی بماند، آفتابی‌شدنِ افتضاحاتِ اخیر این کمترین صلاحیت را نیز از اشرف‌غنی گرفته‌اند. حالا حتا نمی‌توان او را رییس و یا فرد اولِ مملکت خطاب کرد؛ چون هیچ توجیه قانونی، عرفی و شرعی برای چنین خطابی نمی‌توان یافت.
mandegarبخشی از ناکارآمدی‌های آقای غنی طی پنج سالی که او بر اریکۀ قدرتِ کشور تکیه زده بود، بر همه آشکار شدند؛ اما رویدادهای روزهای اخیر نشان دادند که او نه تنها فرد غیرمسوول و فاقد صلاحیتِ مدیریتی است، بل در اتهام‌ها و جرایمی که افراد نزدیک به او دست داشته‌اند نیز به صورتِ مستقیم و غیرمستقیم شریک بوده است. از فعالیت‌های مشکوک و فراقانونیِ همایون قیومی سرپرست وزارت مالیه شروع تا فرار غیرقانونیِ زمری پیکان تا دستگیری یوسف نورستانی در امریکا، همه و همه نشان‌دهندۀ روابط مافیایی و غیرقانونیِ آقای غنی با جنایت‌پیشه‌ترین چهره‌های تاریخِ چند سالِ گذشتۀ افغانستان بوده می‌توانند. اگر چنین فردی زمام امور کشورِ دیگری را در دست می‌داشت، حالا یا باید در دادگاه حضور می‌یافت و یا در پشتِ میله‌های زندان قرار می‌گرفت. ولی در افغانستان مجریِ قانون عملاً به دزدی مشغول است و به زیردستانش نیز از این خوانِ یغما بهره می‌رساند.
از چنین کشور و مدیرانی چه انتظاری می‌توان داشت؟ آیا امید این‌که افغانستان در دستِ این افراد و گروه‌های جنایتکار به شاهراه سعادت و تعالی برسد، انتظاری بیهوده و عبث نیست؟ آیا ما در برابرِ غارت‌گران و چپاول‌پیشه‌گان بیش از اندازه صبر و تحمل به خرج نداده‌ایم؟… از یک طرف، دزدان حکومتی بدون آن‌که نگران آیندۀ خود باشند، دارایی‌های عامه را به سرقت می‌برند و از طرف دیگر، کمیسیون انتخاباتِ وابسته به تیم ارگ در حال مهندسیِ آرا به نفع یک دستۀ دزد و متقلب است و از سوی دیگر، برخی اعضای ارشد این دسته در فضای مجازی به تهدید و ارعاب مخالفانِ سیاسی و منتقدانِ خود مشغول اند.
فضای سیاسی کشور، این روزها بدتر از فضای اختناق‌آمیز دهۀ شصت خورشیدی شده است. اشرف‌غنی همان شیوه‌هایی را برای رسیدن و ماندن در قدرت انتخاب کرده که پیش از او بارها توسط سران کودتای ۷ ثور در افغانستان آزموده شده است. فقط هنوز پولیگون‌های نظامی و گورستان‌های دسته‌جمعیِ آقای غنی بر ملا نشده‌اند، ولی دیگر اعمال غیرقانونیِ او یکی پشتِ دیگر هر روز آشکار می‌شوند. حالا حتا اگر کمیسیون انتخاباتِ وابسته به ارگ نتایجی را اعلام کنـد که به نفع دستۀ انتخاباتی «دولت‌ساز» باشد، با توجه به آنچه که از کارنامه و افراد شماره‌یکِ این حکومت برملا شده، دیگر نمی‌توان آقای غنی را فردی واجد صلاحیت برای رهبریِ کشور دانست.
آقای غنی به جای این‌که در ارگ باشد و یا برای پنج سالِ دیگر در ارگ باقی بماند، باید توسط یک دادگاه بی‌طرف و عادلانه (چیزی که در افغانستان یافت نمی‌شود) محاکمه شود. او دیگر به عنوان فرد شماره‌یکِ کشور یک روز دیگر هم حق ندارد که قدرت را در دست داشته باشد. اما متأسفانه در افغانستان همان‌گونه که با مجرمینِ برحال هیچ برخوردی صورت نگرفت و نمی‌گیرد، با رییسِ دزدان نیز ممکن نیست که برخورد شود. به همین دلیل، امید بسـتن به نهـادهای قضایی و عدلی کشور که عملاً در خدمت تیمِ جنایت‌پیشه قرار دارند و اجرای عدالت در این کشور عدالت‌کش، امری دور از ذهن و منطق به نظر می‌رسد.
در این کشور دیگر نمی‌توان به قانون و مجریانِ قانون که خود از خلاف‌کاران اند، اعتماد کرد. وقتی سخنان جان‌بس سفیر امریکا در افغانستان را در روز ملی مبارزه با فساد خطاب به مدیرانِ کشور به یاد بیاوریم، واقعاً موی بر اندامِ انسان راست می‌شود. آقای بس آن سخنان را با کمال یأس و عصبانیت به مدیرانِ کشور گفت. این سخنان اتمامِ حجت به کسانی بود که طی هجده سالِ گذشته از کمک‌های جامعۀ جهانی برای هدف‌های شخصیِ خود استفاده کرده‌اند و جالب این‌که بیشترین سوءاستفاده را آقای غنی و اطرافیانِ او انجام داده‌اند. آقای غنی میلیون‌ها دالر امریکایی را در راه‌های غیرقانونی و برای ماندن در قدرت به مصرف رسانده است. دزدی‌های انتخاباتیِ او از بودجۀ ملی افغانستان، ارقام نجومی را به خود اختصاص داده که به وسیلۀ همایون قیومی سرپرست وزارت مالیه صورت گرفته است.
آقای غنی افزون بر حیف‌ومیلِ دارایی‌های عامه، در صدها مورد باعث نقض قوانینِ کشور و حتا قانون اساسی شده است. فقط یک بار جریانِ فرمانده قیصاری را در ذهن مرور کنید تا اعمالِ قانون‌شکنانه و تفرقه‌افکنانۀ آقای غنی و دستیارانش به‌خوبی آشکار شوند. یک روز این آدم را به بهانۀ اعمال غیرقانونی و وحشیانه دستگیر کردند، روز دیگر با ساز و برگِ نظامی آن را به شمالِ کشور فرستادند و حالا دوباره در پی دستگیریِ او هستند. این چه قانون و اجراآتِ قانونی است که در این کشور صورت می‌گیرد؟ اگر قیصاری جنایتکار و قانون‌شکن بود، چرا از حبس رها شد و اگر نبود، چرا به خانه‌اش با هلیکوپتر حمله می‌شود؟
در این کشور بی‌صاحب واقعاً چه جریان دارد؟ مدیرانِ این کشور کی‌ها اند و چه می‌خواهند انجام دهند؟ آیا واقعاً کسی از هدف‌ها و اعمال‌شان چیزی می‌داند؟

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.