- ۲۶ قوس ۱۳۹۸
تادامیچی یاماموتو، فرستادۀ ویژۀ دبیرکل سازمان ملل متحد برای افغانستان، در نشست شورای امنیت، ضمن ارایۀ گزارش دربارۀ اوضاع افغانستان، از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری و هوادارانشان خواسته که به کمیسیونهای انتخاباتی اجازه دهند کارشان را تمام کنند و همه آنان نتیجۀ انتخابات ریاستجمهوری را بپذیرند. او گفته است: «من از همۀ طرفهای دخیل در انتخابات میخواهم که اجازه دهند نهادهای انتخاباتی مسوولیتهایشان را به شمول رسیدهگی به شکایتهای انتخاباتی انجام دهند. از نامزدها و حامیانشان میخواهم که پس از رسیدهگی قانونی به شکایتهای انتخاباتی، نتیجه را بپذیرند.» او همچنین تأکید نموده که «نتیجۀ انتخابات هرچه باشد، صلح مهمترین مسأله برای حکومتِ بعدیِ این کشور است». اما دو پرسشِ مهمی که مطرح میشود اینکه: نظر به حوادثی که بر انتخابات ریاستجمهوری ششم میزان گذشته، سازمان ملل از کدام نتیجه سخن میگوید و آیا حکومتی که از انتخاباتی فاسد و نتیجهیی فاسدتر به میان بیاید، لیاقتِ رسیدهگی به پروسۀ ملیِ صلح را خواهد داشت؟
حوادثی که بر انتخابات ششم میزان گذشته، به گونۀ خلاصه از این قرار اند: حضور تیمهای حکومتی در کارزارهای انتخاباتی و کمپاینهایِ سنگین و بیرویه از خزانۀ دولت؛ سطح بسیار نازلِ مشارکتِ مردم هم بهدلیلِ ناامنی و هم بهدلیل انزجار از شخص نخستِ حکومتِ که قصد تمدید قدرتِ خود از دریچۀ انتخاباتِ مهندسیشده و مناسباتِ مبتنی بر پول و قدرت داشته است؛ تأخیر بیش از حد در اعلام نتایج و افشای سرسپردهگیِ کمیسیون انتخابات به تیمِ دولتساز طی این مدت؛ و اکنون سازشِ دو تیم حکومتیِ رقیب با هم برای ماستمالیِ انتخابات و اعلام نتایج. به عبارت دیگر، انتخابات با رویکرد قانونشکنانه و فسادآلودِ حکومت برگزار شد، با رقابتِ ناسالمِ تیمهای حکومتی به بحران رفت و اکنون گویا قرار است با رفاقتِ ظالمانۀ دو تیمِ حکومتی به گونۀ سرسری رفعورجوع شود تا در پایان، هر دو تیم بتوانند به حضور در قدرت ادامه دهند و لابد نیز قرار است همین دو تیم سرنوشتِ صلح را رقم بزنند!
سازمان ملل به عنوان نهادی بینالمللی با مسوولیتهایِ جهانشمول بهویژه در عرصۀ صلح و حقوق بشر باید به این نکته بیندیشد که آیا میتوان به ابقای چنین حکومتی در یک چنین انتخاباتی رضایت داد و پس از آن انتظار داشت که این حکومت برنامۀ صلح را به ثمر برساند؟! مسلماً چنین حکومتی، همان رویه و فرهنگی را که در انتخابات از خود بروز داد، در صلح نیز از خود بروز خواهد داد و همان کاری که در حقِ انتخابات کرد، در حقِ صلح نیز خواهد کرد.
مسلماً صلح، اولویتی حیاتی برای افغانستان است و در نبود آن، هیچ تحولِ مثبت و پایداری در کشور متصور نیست. اما صلح نیاز به یک قاعدۀ وسیعِ ملی یا اجماعِ داخلییی دارد که بتوان از این سکو با ابعاد منطقهیی و بینالمللیِ آن درآمیخت و این اولویتِ حیاتی را به گونۀ پایدار تضمین کرد. در این میان، حکومتی که خود آیینهدارِ نفاق و قطببندیِ قومی ـ سیاسی باشد و نگاهش به مسایلِ بزرگی چون صلح، از زاویه قوم و تبار صورت بگیرد و از همین زاویه نیز دست به فساد و اختلاس بزند، قطعاً صلح را به ابتذال و افتضاحی بزرگتر از انتخابات تبدیل خواهد کرد.
سوگمندانه باید گفت انتخابات و حکومتداری در افغانستان به افتضاح و ابتذال گراییده و اگر قرار است صلح به چنین سرنوشتی دچار نگردد و این چرخۀ باطل اصلاح شود، باید بهجای اعلام نتیجۀ غیرقابلِ پذیرش انتخابات توسط کمیسیونهای انتخاباتی، طرحی ریشهیی برای پایانِ این افتضاح و ابتذال ارایه کرد. از نظر ما، بهترین طرح، دموکراسی تفاهمیِ انتخاباتمحور است؛ یعنی تشکیل حکومتی تازه با اشتراک و تفاهمِ همۀ جریانهای سیاسی-انتخاباتی بهنحوی که نظام سیاسی بتواند همۀ نخبهگان را زیر یک چتر گرد آورد و در نهایت، هم به صلح از یک قاعدۀ وسیع بپردازد و هم بستر برگزاری انتخاباتهایِ بعدی را به گونۀ آبرومندانه فراهم آورد.
Comments are closed.