گزارشگر:علی موسوی ۲۹ قوس ۱۳۹۸
مایک پمپئو، وزیر امور خارجۀ امریکا گفتهاست که همه طرفها در افغانستان باید بدانند که آتشبس و کاهش خشونتها تنها راه رسیدن به صلح دایمی در این کشور است.
آقای پمپئو گفته است که مقامهای دولت افغانستان، رهبران سیاسی و گروه طالبان باید بدانند که کاهش خشونتها، آتشبس و مذاکرات بینالافغانی میتواند صلح دایمی در افغانستان را تضمین کند.
او افزود زمانی که ایالات متحده از کاهش خشونتها و عدم تهدید تروریسم در این کشور اطمینان حاصل کند نیروهایش را کاهش میدهد.
این در حالی است که هنوز دولت افغانستان عملاً در مذاکرات با طالبان نقشی نداشتهاست. مذاکرات طالبان و امریکا دو هفته پیش در دوحه از سر گرفته شد؛ اما پس از چند روز متوقف شد. پس از آن زلمی خلیلزاد به اسلامآباد و کابل سفر و با مقامهای پاکستانی و افغانستانی گفتوگو کرد.
در همین حال، برخی منابع گفتهاند که امریکا ادامه مذاکرات با طالبان را مشروط به آتشبس ده روزه از سوی طالبان کردهاست.
به نظر میرسد حمله اخیر بگرام نگاه امریکا نسبت به مذاکره با طالبان را دستخوش تغییری بنیادین کرده است. پیش از این، شاید امریکاییهای تصور نمیکردند که رهبران طالبان، قادر به کنترل و مدیریت عملکرد شبه نظامیان و فرمانده جنگی تندرو خود نیستند؛ اما حمله بگرام، بازی را وارد مرحله جدیدی کرد؛ مرحلهیی که به نظر میرسد حتا مذاکره کنندهگان طالبان در قطر را هم غافلگیر کرد.
اینکه امریکا در قبال حمله عوامل انتحاری طالبان به پایگاه هوایی بگرام، واکنشی محتاطانه، حساب شده و با تأخیر و تأنی نشان داد، به معنای آن بود که به این واقعیت پی برد که یک شکاف عظیم و نگران کننده میان رهبری سیاسی و بازوی جنگی طالبان به وجود آمده است.
همین درک تازه بود که موجب توقف موقت روند قطر شد تا امریکا از طالبان بخواهد که میزان قدرت خود بر جنگجویانشان را در عمل نشان دهند و این مهم، تنها از مسیر آتشبس، میسر میشود.
طرح آتشبس ده روزه که از سوی امریکا مطرح شده نیز تنها یک هدف مشخص دارد و آن اینکه طالبان چقدر متعهد به کاهش خشونت هستند و تا چه اندازه قادر به اجرای عملی این تعهد خواهند بود.
اکنون توپ در زمین طالبان است. رهبران سیاسی آن گروه، در موقعیت دشواری قرار دارند. اثبات و احراز سیطره و رهبری آنها بر هزاران شبه نظامی جنگ افروز و فرماندهان سرکش و تندروی که فقط برای جنگ و کشته شدن، تربیت شده اند، هرگز آسان نیست.
سالها کار مدارس پاکستانی برای شستوشوی مغزی و آمادهگی ایدئولوژیک رزمندهگان طالبان برای «جهاد» و کشته شدن در راه خدا اکنون باید وارونه شود و توجیهی قدرتمند و قناعتبخش ارایه گردد مبنی بر اینکه جهاد دیگر بس است.
شاید اصرار مذاکره کنندهگان طالبان بر ادامۀ جنگ تا خروج کامل همه نظامیان امریکایی و خارجی از افغانستان نیز به همین دلیل صورت میگرفت که آنها پس از توافق صلح مشروط به خروج نظامیان خارجی، به جنگجویانشان بگویند که جهاد پیروز شده و «اشغال» پایان یافته است و دیگر نیازی به ادامه جنگ نیست؛ اما دشواری کار اینجاست که حالا امریکا هم نمی خواهد به طور کامل، افغانستان را ترک کند و بدتر از آن اینکه ادامه مذاکرات صلح، مشروط به استقرار یک آتشبس سراسری هرچند در ابعاد موقت و محدود میشود؛ چیزی که برای شبه نظامیان و جنگجویان پیاده طالبان، قابل درک نیست؛ زیرا آنها میپندارند تا زمانی که «اشغال» ادامه دارد، «جهاد» هم ادامه خواهد داشت، و این همان آموزهیی است که در مدارس مذهبی پاکستان و دستگاههای تبلیغ تروریسم به آنها القا شده است. این تصمیم در عین حال، ممکن است از سوی فرماندهان جنگی طالبان هم رد شود؛ زیرا آنها هستی و منفعت خود را در جنگ میبینند. شماری از آنها حتا شاید تصور کنند که از سوی رهبران سیاسیشان، مورد معامله قرار میگیرند و فروخته خواهند شد.
غلبه بر این چالش، آسان نیست و اگر رهبری سیاسی طالبان به کمک پاکستان، قادر به پایان این دعوا به نفع اهداف خود در روند صلح نباشد، حتا این خطر وجود دارد که روند مذاکرات، شکست بخورد و راه حل سیاسی به بنبست برسد.
Comments are closed.