- ۱۶ جدی ۱۳۹۸
به نظر شما پیشگویی آینده، امکانپذیر است؟ اگر شما از آن دسته افرادی هستید که میگویند این کاری ناممکن است، احتمالاً این هشت نویسندۀ مشهورِ داستانهای علمی – تخیلی، باید شما را در این زمینه متقاعد کنند. این هشت نویسندۀ داستانهای علمی – تخیلی، از ژولورن که ظاهراً انترنت را پیشبینی کرده بود تا آرتور سی کلارک که پرینترهای سهبُعدی را پیشبینی کرده بود، ممکن است کمک کنند تا شما به چنین احتمالی بیندیشید. این نویسندهگان، به شهادت آثارشان، آیندهیی را دیدند که در واقع چهرۀ جهانِ امروزِ ما بود؛ اما واقعاً وقتی که سخن از توان مشاهدۀ آینده در میان است، این توانایی را چه مینامید؟
ژول ورن و پیشبینی فناوریهای قرن ۲۰
ژول ورن در اولین رُمان خود «پاریس در قرن بیستم» دقیقاً بخش اعظمی از قرن گذشته را پیشبینی کرده بود. ژول ورن در سال ۱۸۶۳ در این کتاب منتشر نشده، نشان داده که از زمان خود بسیار جلوتر بوده است. وی در این کتاب به درستی چیزهایی، چون زندهگی در حومۀ شهرها در مقیاس بزرگ، اشتغال زنان در خارج از خانه، موسیقی الکترونیکی سینتی سایزر و صنعت ضبط اصوات را برای فروش و همچنین شهرهای مجهز به آسانسور، روشنایی مصنوعی الکتریکی در سراسر شهر و در تمام اوقات شب، خودروهای با سوخت گاز طبیعی و بسیار موارد دیگر را پیشبینی کرده بود.
او در سال ۱۸۶۵ نیز کتاب «سفر به ماه» را نوشت و در همین کتاب، موشکهایی را توصیف کرد که میتوانند انسانها را به ماه انتقال دهند. موشکهایی که یادآور سفینه ماهپیمایی است که در سال ۱۹۶۹ در سفینه آپولو ۱۱ مورد استفاده قرار گرفت. در همین کتاب از بادبانهای خورشیدی هم صحبت کرده است. پدیدهیی که سرانجام در سال ۱۹۷۰ توسط ناسا برای بررسی ستارههای دنبالهدار طراحی شد و در سال ۲۰۱۰ برای نخستینبار مورد استفاده قرار گرفت. زیردریاییهای الکتریکی نیز از دیگر پیشبینیهای محقق شده ژول ورن است. او در یکی از مشهورترین رمانهای خود به نام «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» یک زیردریایی الکتریکی را معرفی کرد که شخصیت جذاب این رمان یعنی «کاپیتان نمو» در یک زیردریایی عظیم و الکتریکی زندهگی میکرد.
الدوس هاکسلی؛ ویرانشهر یا دیستوپیای آینده
پیشبینیهای اسرارآمیز دربارۀ آینده «الدوس هاکسلی» در کتاب «دنیای قشنگ نو» بیش از هر چیز دیگری جذابیت دارد. در این کتاب او از یک «جامعۀ پادآرمانی» نقطه مقابل جامعۀ اتوپیایی یا جامعۀ ویرانشهری در مقابل آرمانشهری سخن گفته است. آرمانشهرها جوامعی خیالی هستند که در آنها همه چیز مثبت و ایدهآل است. ترسیم یک جامعه پادآرمانی یا ویرانشهر توسط نویسندهگان آیندهنگر مطرح میشود که اغلب با نوعی بدبینی نسبت به آیندۀ توسعۀ فناوریها همراه است. دنیای قشنگ نو» در سال ۱۹۳۲ نوشته شده است، که داستان آن در قرن بیستوششم در لندن اتفاق میافتد. مقالۀ معروفِ او با نام درهای ادراک نیز در سال ۱۹۵۴ منتشر شد که به شرح تجربیات او پس از مصرف مسکالین میپردازد.
آلدوس هاکسلی استفاده از قرصهایی که خلقوخوی افراد را بهبود میبخشند و فناوریهای مولد و مشکلات ازدیاد جمعیت را پیشبینی کرده بود. او دربارۀ دنیای آینده تصویری دیستوپیایی خود در عین حال چشمانداز جالب و پیشگوییهای شگفتانگیزی ارایه کرده که در واقع تصویری از زندهگی در ۵۰ سال بعد از دهه ۱۹۵۰ است. او در این کتاب حتا از شرایط پساانسانی؛ روبات یا حتا انساننماهایی کاملاً روباتیک سخن گفته و برخی پیشبینیها از آیندۀ جهان کرد که چیزی شبیه به جهان در سال ۲۰۰۰ به اینسوست. او میگوید: «جهان در ۵۰ سال آینده با سه مشکل بزرگ مواجه است. مشکل اجتناب از جنگ، مشکل تغذیه و تأمین پوشاک دو یا چهار میلیون جمعیت انسان که تا سال ۲۰۰۰ به بیش از سه میلیارد افزایش مییابد و سومین مشکل، تأمین مواد مورد نیاز این جمعیت انبوه انسانی است بدون اینکه منابع و ذخایر غیرقابل جایگزین سیاره به پایان برسد.»
در حالی که پیشبینیهای او کاملاً درست بوده، برآورد او از رشد جمعیت انسانی نیز با اغماض، البته برآورد بدی نبوده است.
مارک تواین؛ پیشبینی انترنت و رسانههای اجتماعی
در داستانی که در سال ۱۸۹۸ نوشته شده، نویسندهاش، «مارک تواین» ظاهراً موفق شده بود نهتنها تلویزیون بلکه ظهور انترنت و شبکههای اجتماعی را هم پیشبینی کند. این داستان بهنام «از دوران لندن در ۱۹۰۴»، خبر از ظهور چنین پدیدههایی داده است. در حالی که اولین تلویزیون در دهۀ ۱۹۲۰ میلادی ساخته شد، او در این کتاب از فناوری عجیبی در دنیای آینده سخن میگوید که به گونۀ حیرتآوری به تلویزیون و حتا اسکایپ شباهت دارد. همچنین در این داستان زندهگی یک مخترع جوان در میان است که توانسته دستگاهی را بسازد به نام Telectroscope. این دستگاه، اولین مدل مفهومی یک سیستم تلویزیون یا ویدیوفون بود. این اصطلاح در قرن نوزدهم برای توصیف سیستمهای علمی مبتنی بر دیدن از دور مورد استفاده قرار گرفت. نام و مفهوم این دستگاه تا پس از اختراع تلیفون در سال ۱۸۷۶ مطرح نشد و مفهوم اصلی آن، پس از اختراع ابزارهایی، چون فکس روی کاغذ و شنیدن و مشاهده تصاویر زنده از راه دور تکامل یافت. گفته میشود که تخیلات مارک تواین در این کتاب یادآور شبکههای اجتماعی همانند توییتر است. او گفته بود که تلکتروسکوپ میتواند امور روزمرۀ جهان را برای همهگان بهگونهیی آزاد و بهصورت تصویری نشان دهد.
آیزاک آسیموف؛ زندهگی با روباتها
راکت «فالکون هوی» کمپانی اسپیس اکس، سال گذشته (۲۰۱۸) در سفر فضایی خود، نسخهیی از کتاب مبانی سهگانۀ آسیموف را هم به همراه داشت. این نشان از نفوذ و اهمیت آثار آسیموف، در جهانِ امروز دارد. آیزاک آسیموف، مهاجر روس در امریکا، در سال ۱۹۸۳ پیشبینیهای جالبی دربارۀ دنیای آینده ارایه داد. این موارد شامل گسترش کمپیوتر و نفوذ آن در زندهگی روزمره، گسترش روابط و همکاریهای جهانی، اوقات فراغت بیشتر و معدنکاوی در ماه است.
آیزاک آسیموف، شاید بیش از هر چیز بهخاطر قوانین سهگانۀ روباتیکش شناخته میشود که طبق آن اعلام کرده است که اولاً کار یک روبات چه مستقیم و چه غیرمستقیم، نباید موجب آسیب به انسان شود. دوم آن که یک روبات باید تابع دستوران انسان باشد مگر در مواردی که مغایر با دستور اول باشند. سوم آن که یک روبات باید از خود تا زمانی که با قوانین اول و دوم در تناقض نباشد، حفاظت کند. «منِ روبات»؛ مجموعه داستان کوتاهی است که در سال ۱۹۵۰ میلادی منتشر شد و یکی از مشهورترین آثار آسیموف بهشمار میرود. آسیموف همچنین دربارۀ روباتیک و آثار آن بر وضعیت اشتغال و نیروی انسانی و نحوۀ کار کردن انسان، پدیده (اتوماسیون) و حذف برخی مشاغل و بروز بیکاری پیشبینیهایی کرده است که اکنون جهان به عنوان واقعیتی جدی، با آن رویارو شده است.
پیشبینیهای آیزاک آسیموف دربارۀ افزایش جمعیت دنیا و افزایش آلودهگی نیز محقق شده است. با این تفاوت که او امیدوار بود فناوریهای نو راهی را برای حل این مشکلات برای بشر باز کند. او پیشبینی کرده بود که انسانها با ساخت ایستگاههای فضایی، امکان معدنکاوی در ماه را نیز خواهند داشت. در حال حاضر تلاشها برای اجرای پروژههای معدنکاوی در سیارات در جریان است. آیزاک آسیموف همچنین در آثارش بهدرستی خبر از جامعۀ انسانی پیچیدهیی داده بود که حاصل آن وابستهگی انسان به ماشین است. روزی که جدا کردن کمپیوترها از سادهترین امور زندهگی انسان ناممکن خواهد شد. همان تصویر آشنایی که اکنون کمابیش برای همه ما محقق شده است.
رابرت آنسون هاینلاین و سالهای نیامده
«رابرت هاین لاین» (Robert Anson Heinlein)، نویسندۀ امریکایی سبک علمی – تخیلی و یکی از سه نویسندۀ برتر این ژانر است. او در کنار آیزاک آسیموف و آرتور سی کلارک یکی از سه غول علمی ـ تخیلی دنیا محسوب میشود. هاین لاین، یکی از اثرگذارترین و در عین حال جنجالبرانگیزترین نویسندهگان علمی ـ تخیلی سخت بود. از آنجا که در جوانی در نیروی دریایی ایالات متحدۀ امریکا خدمت کرده بود، پیشبینیهایش جنبۀ نظامی و سیاسی دارد. پیشبینی جنگ سرد یکی از مهمترین پیشبینیهای اوست. در مجموعۀ «تاریخ آینده»، «رابرت هاین لاین»، جهان آینده را ترسیم میکند. در کتاب «شورش در سال ۲۱۰۰»، به وضوح شهروندانی را نشان میدهد که برخلاف یک سیستم استبدادی ظهور میکنند که ریشه در امریکا داشته است. «موشکی بهنام گالیله»، «حفرههای تاریک لونا»و «ستارۀ خاموش» از کتابهای معروف اوست. هاین لاین در آثار خود، رویای اکتشاف در فضا را به قرنها پس از عصر ما پیش برده است. مثلاً در کتاب «ستارۀ خاموش» سخن از زمانی است که انسان سالهاست به وجود موجودات زنده در کرات دیگر پی برده و حتا با آنها ارتباط برقرار کرده است، به حدی که رفتوآمد به مریخ، تقریباً کاری بسیار پیشپاافتاده محسوب میشود. همچنین از سالهایی سخن میگوید که بشر قوانینی نیز برای این تعاملات وضع کرده و بهطورکلی روابط انسانی با موجودات فرازمینی از اصول مهم دولتها با هدف حفظ صلح و پیشگیری از جنگ با فرازمینیهاست.
هاین لاین به دلیل نفوذی که بر نسل دانشمندان قرن ۲۱ داشته، یکی از سه عضو شاخصی است که «بزرگان سهگانه علمی – تخیلی» نامیده میشوند. دو عضو دیگر این مجموعه «آرتور سی کلارک» و «آیزاک آسیموف» بودند.
فیلیپ کی دیک؛ ویرایش ژنتیک و چرنوبیل
«فیلیپ کی دیک» یکی دیگر از بزرگترین نویسندهگان علمی ـ تخیلی در تمام دوران است. بسیاری از آثار او الهامبخش نویسندهگان و طرفداران بهطور یکسان تا زمان مرگِ او در اوایل دهۀ۱۹۸۰ است. او دورانی را پیشبینی کرده است که DNA انسان بهطور مصنوعی توسط فناوریهای نو اصلاح میشود. او همچنین در آثار خود از بروز حادثهیی هستهیی خبر داد که میگفت در ۱۹۸۵ رخ خواهد داد. (چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ رخ داد.)
آرتور سی کلارک و پیشبینی چاپگر سهبُعدی
در دهۀ ۱۹۶۰ آرتور سی کلارک فیزیکدان و نویسندۀ مشهور بریتانیایی، پیشبینیهای بسیار جالبی را دربارۀ آینده مطرح کرد. او که دارندۀ هفت مدرک دکترای افتخاری در رشتههای مختلف تجربی از جمله مدال درجهیکِ فیزیک و ریاضیات بود، عمدتاً بهعنوان نویسندۀ داستانهای علمی – تخیلی شناخته شده است. او از بسیاری ابتکارات جهان مدرن خبر داد که در آن زمان حقیقتاً جز تخیل نامی نداشت. از جمله ظهور انترنت، چاپ یا همان پرینتر سهبعدی را هم پیشبینی کرد. همچنین بهگونهیی عجیب و غریب، خبر از ظهور میمونهای خدمتکار تعلیمدیده داد. اما پیشبینی اصلی آرتور سی کلارک، طرح موضوع «ایستگاههای راکتی» بود که در واقع پیشبینی فناوریهای پیشرفتهیی شبیه به ماهوارههای امروزین بود.
آرتور سی کلارک، در سال ۱۹۶۴ در جریان پخش یک مستند تلویزیونی از شبکۀ بیبیسی، شرحی از چشمانداز خود از آینده ارایه کرد. در جریان این گزارش مستند، او جزییاتی از نگرش و عقایدش دربارۀ آینده بیان کرد و از جمله اظهار داشت که در آینده مردم قادر خواهند بود بدون اینکه از مکان و موقعیتهای یکدیگر آگاه باشند، با هم تماس بگیرند و بهآسانی از هر جای جهان که هستند، کسب و کار خود را اداره کنند. آیا این اظهارات شما را به یاد انترنت نمیاندازد؟ او همچنین از اختراع آنچه که آن را «دستگاه تکثیر» مینامید، خبر داده بود. طبق پیشبینیهای او این دستگاه در واقع فناوری خاصی بود که برای کپیبرداری دقیق از هر چیزی قابل استفاده است. هرچند که بسیاری از ما احتمالاً بلافاصله بهیاد سیستم کپیبرداری در فیلم Star Trek میافتیم، اما چنین دستگاهی میتواند درعینحال یادآور پرینترهای سهبعدی باشد که با دقتی بالا هر چیزی را کپی میکنند. او همچنین دربارۀ پیشرفتهای پزشکی و موارد دیگری نیز پیشبینیهای جالب توجهی کرده است. شاید لازم نباشد که یادآوری کنیم آرتور سی کلارک نویسندۀ مشهور بریتانیایی، خالق رمان علمی – تخیلی بسیار معروف «۲۰۰۱: اودیسه فضایی» است که بیشتر ما با فیلمی با همین نام با آن آشنایی داریم. این فیلم در اصل برمبنای این کتاب توسط «استنلی کوبریک» ساخته شد و جایزۀ اسکار را برای او و آرتور سی کلارک به ارمغان آورد.
منبـع: سیمرغ
Comments are closed.