احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عزیز آریانفر - ۲۲ جدی ۱۳۹۸
بیگمان پیک دلخراش باژگونی هواپیمای اوکراینی همه را اندوهگین و سوگوار ساخته است. بهویژه این که شمار فراوان هممیهنان و همزبانان ما در این رویداد کشته شده اند. جا دارد به همه خانوادههای سوگوار ابراز همدردی عمیق و غمشریکی کنیم.
…و اما آن چه بسیار شایان تامل است، این است که امریکا و همپیمانانش در راستای جنگ روانی در صدد بهرهگیری ابزاری از این رویداد و زیر فشار گرفتن ایران برآمده اند که بسیار طبیعی هم میباشد. چون میان دو طرف جنگ سرد بسیار سختی روان است و هر کدام از هر ابزاری برای درهمکوبیدن حریف بهره برداری میکنند. با این هم نباید فراموش کرد که عدهیی هم تنها در اندیشۀ پُر کردن جیبهای خود اند تا بتوانند با گرفتن تاوان بزرگ از ایران از آب خت ماهی بگیرند.
ما در گذشته بارها گواه همچو رویدادها بودهایم. برای مثال سه دهه پیش از امروز، پس از انفجار یک هواپیمای امریکایی بر فراز اقیانوس اتلس، گناه آن را بر قذافی انداختند و ۲٫۵میلیارد دالر از او گرفتند. این بار هم میخواهند با زیر فشار گرفتن ایران پول هنگفتی از این کشور بچاپند. یعنی به قول معروف بز در غم جان کندن و قصاب در غم چربو. یعنی های و هوی و اشک تمساح ریختن یک گروه معلوم الحال، نه همدردی با خانوادههای جان باختگان، بل که غم پُر کردن جیبهای خودشان است. روشن است اینها کار چاقکنی خواهند کرد و با کوه نشان دادن کاه مدتها بر آتش ماجرا هیمه خواهند افکند تا شاهد مقصود را در بر گیرند. در کنار امریکا، انگلیس و اسراییل؛ اعراب نیز تلاش دارند تا از این ماجرا همچون یک دستاویز تبلیغی و باجگیری سیاسی بهرهبرداری نماید. همینگونه، اپوزیسیون برونمرزی رژیم ایران هم کارزار گستردۀ تبلیغی را به راه انداخته و میکوشد از این رویداد دلخراش به سود خود بهرهبرداری اعظمی نماید.
در این میان اما موضعگیریهای شگفتی بر انگیز گروهی از هممیهنان ما در قبال این رویداد بسیار عجیب است که در سیمای «لودۀ طوی» برآمد نموده اند. ما در گام نخست باید برای حفظ منافع علیای کشور در همچو موارد بیطرفی اختیار کنیم، تا مبادا ناخواسته در چرخۀ تبلیغاتی یکی از طرفها بیفتیم. به هر رو، گروهی بدون این که اطلاعات همهجانبهیی در بارۀ رویداد داشته باشند، همنوا و هم آواز با رسانههای اپوزیسیون برونمرزی ایران، در برابر رژیم حاکم بر ایران گام بر میدارند.
در این حال، جای یک ارزیابی و داوری بیطرفانه خالی است.
بیچون و چرا این رویداد نخستین رویداد در نوع خود نیست. زیرا در گذشته بارها شاهد رویدادهای ناگواری از این دست بودهایم. برای مثال به سال ۱۹۸۳یک هواپیمای میگ۲۳شوروی پیشین یک هواپیمای مسافربری کوریای جنوبی را بر فراز خاک خود سرنگون کرد. این هواپیمای کوریایی با انحراف از مسیر پرواز، وارد قلمرو شوروی شده بود. خلبان روسی پس از این که خلبان کوریایی به هشدارهای او واکنش نشان نداد، هواپیما را آماج یک موشک هوا به هوا کرد.
رویداد دلخراش دیگر، سرنگون کردن یک فروند هواپیمای مسافری ایران در خلیج پارس از سوی یک ناو جنگی امریکایی بود که منجر به کشته شدن ۲۹۰سرنشین آن شد. در این رویداد نه تنها امریکا از ایران پوزش نخواست و هیچ غرامتی برای بازماندهگان حادثه نپرداخت، بل که دولت امریکا برعکس فرمانده ناو جنگی را ستود و جایزه داد.
رویداد جانگذاز دیگر، هدف قرار گرفتن و سرنگونی یک فروند هواپیمای مسافربری روسی از سوی نیروهای پدافند اوکرایبن بر فراز دریای سیاه بود. این هواپیما در حالی هدف قرار گرفت که همزمان مانور نظامی نیروی هوایی و پدافند هوایی اوکراین برگزار بود. در نتیجه، هواپیمای روسی اشتباهاً هدف سامانه پدافند اوکراین قرار گرفت. آخرین رویداد دراماتیک همانند تابستان ۲۰۱۴ به وقوع پیوست. در این هنگام یک فروند هواپیمای مالیزیایی بر فراز میدان جنگ میان نیروهای اوکراینی و تجزیهطلبان منطقۀ دونباس و لوهانسک هدف یک فروند موشک پدافند هوایی ساخت شوروی پیشین قرار گرفت و سرنگون شد. اما تا کنون روشن نشده است که مقصر اصلی کدام طرف بوده است. هالند و اوکراین و غرب در کل، نیروهای هوادار روسیه را گناهکار میشمارند. در حالی که روسیه دولت اوکراین را مقصر میداند.
آنچه در ایران رخ داد، هم در ادامۀ همینگونه رویدادهای دلخراش است. این که حادثه در اثر شلیک اشتباهی موشکهای پدافند هوایی رخ داده است، یک حقیقت مسلم است. اما باید دقیق دید که حادثه در متن چه وضعیتی رخ داد است. نخست این که منتفی است که نیروهای پدافند هوایی ایران عمداً در خاک خود یک هواپیمای مسافرییی را که بخش بزرگی از سرنشینان آن شهروندان خود ایران بودند، هدف بگیرد. تازه شماری از سرنشینان هواپیما دانشمندان هستهیی ایران بودند که قرار بود از راه اوکراین به روسیه بروند.
یعنی حادثه صد در صد تصادفی و در اثر خطای شخصی صورت گرفته است.
در این حال، اوضاع اضطراری و جنگی بود. امریکا با انجام عملیات هوایی، در بغداد بر کاروان جنرال سلیمانی حمله کرده بود و ایران هم در پاسخ پایگاههای امریکایی در عراق را هدف گرفته بود. در چنین اوضاعی، نیروهای پدافند هوایی ایران در حال آماده باش کامل بهسر میبردند و امر شلیک به سوی اهداف پرنده حریف را داشتند. بسیاری از دستگاهها هم در رژیم خودکار قرار داشتند.
در چنین اوضاعی پرسنل یکی از بطریههای پدافند هوایی مستقر در تهران هواپیمای اوکراینی را به جای یک پرنده مخاصم امریکایی عوضی میگیرد و با اتخاذ تصمیم نادرست به سوی آن آتش میگشاید که منجر به تراژدی میشود. شلیک موشکها پس از دریافت سیگنالهای پرواز یک پرندۀ ناشناس در پردۀ رادار سامانه پدافند هوایی صورت میگیرد.
خوب، اکنون کاری که نباید رخ نمیداد، رخ داده است. یعنی به قول معروف کاریست گذشته و سبوییست که شکسته است؛ یعنی دیگر نمیشود آن را جبران کرد.
اما نباید فراموش کرد این تراژدی در کانتکست رویدادهایی رخ داد که از حمله به کاروان سلیمانی آغاز شده بود. یعنی در متن رویدادهای رخ داده بود که در آن سازمانهای اطلاعاتی بسیاری دست داشتند. در واقع سرنشینان هواپیما قربانی نه تنها لغزش پرسنل نظامی مستقر در تهران، بل که جنگ اطلاعاتی دو اردوگاه در میدان جنگ شدند. بعنی اگر حادثۀ کشتن سلیمانی رخ نمیداد؛ این حادثه جگرخراش هم قطعاً رخ نمیداد.
به هر رو، نفس اعتراف روحانی و پذیرفتن مسوولیت و اعلام آمادهگی برای جبران خساره از سوی ایران، گام مثبت و شجاعانهیی است که باید آن را ستود. زیرا در گذشته، نه شوروی، نه امریکاو نه اوکراین هیچکدام در رویدادهای همانند حاضر به اعتراف و پوزشخواهی و پرداخت غرامت به خانوادههای جانباختگان نشده بودند.
با این همه، ما باید له قول معروف نبرد پلنگها را از فراز چکاد بلند کوه به تماشا بنشینیم و بیطرفی خود را حفظ کنیم. همراهی و همنوایی و همنوازی با یکسو و جبههگیری در برابر یکسوی دیگر منازعه، آن هم در حالی که اطلاعات دقیقی از وضعیت راستین امر نداریم، کار درست و خردورزانهیی نیست. اکنون حادثه رخ داده است و ایران گناه آن را به گردن گرفته و حاضر به پرداخت جبران خساره است. اما نباید برای محافل و حلقاتی که در صدد کار چاقکنی و خت کردن آب برای ماهیگیری از این رویداد دردناک اند، دست افشانی و پایکوبی کرد.
ایران فضای خود را در هنگام پرتاب راکتها بسته بود. اما چون خطر واکنش متقابل امریکا، میرفت، سامانههای پدافند هوایی کماکان در حال آماده باش کامل بهسر میبردند. در همچو موارد باید کدهای شناسایی هواپیماها به سامانههای پدافند هوایی داده شود. چون دستگاههای روسی دارای یک نشانگر تشخیص از خود و بیگانه اند. معمولاً کدهای هواپیماهای خودی همه در حافظۀ کامپیوتری از پیش ضبط میباشند. در نتیجه، اگر کدام پرنده بیگانه در ساحه دید رادارها ناگهانی ظاهر شوند، سامانه خودکار اتوماتیک به سوی آن شلیک میکند.
با این هم احتمالاً اشتباه از آنجا ناشی شده باشد که یا کد پرواز هواپیمای اوکراینی به سامانه پدافند هوایی درست داده نشده باشد و یا هم درست ثبت نشده باشد.
در هر صورت این یک مسألۀ تخنیکی است. کوچکترین اشتباه میتواند، باعث هدفگیری نادرست شود. برای مثال چنین تصور میکنیم که کد شفری هواپیمای اوکراینی uk00066555 بوده باشد. اگر یک عدد هنگام راجستر شدن نادرست ثبت شود، در پرده رادار این هواپیما همچون پرنده بیگانه نشان داده میشود. در نتیجه میتواند هدف قرار گیرد. معمولاً در حالات اضطراری اینگونه شفرها از طریق مخابره به واحدهای نظامی فرستاده میشود. اکنون باید تحقیق شود که اشتباه از کجا صورت گرفته است. برای پی بردن به مسأله باید با سیستم کار سامانه بسیار پیچیدۀ الکترونیکی و راداری دستگاههای تور – ام ۱ و پانسر› ام ۱ روسی آشنا بود. چون ما کارشناس نیستیم، روشن است نمیتوانیم در زمینه داوری کنیم. اما اکنون۵۰نفر کارشناسان اوکراینی و هیأت کارشناسان ایرانی سر گرم کار هستند و تا پایان یافتن تحقیقات و تهیه گزارش کارشناسی نمیتوان در زمینه ابراز نظر کرد. باید دانست که ایران بیشتر به خاطر پیامدهای سیاسی مسأله حاضر به پذیرفتن مسوولیت و پرداخت جبران خسارت برآمده است. ورنه مطابق حقوق بینالدول میتوانست ادعا کند که وضعیت جنگی و فورس ماژور بود.
Comments are closed.