احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۳ جدی ۱۳۹۸
پس از هجده سال جنگیدن نیروهای پولیس در جبهات نبرد با طالبان و تروریستان، روز گذشته آقای غنی رییس حکومت وحدت ملی طی یک سخنرانی گفت که پولیس افغانستان میباید به وظیفۀ اصلیاش که تأمین حاکمیت قانون است، برگردد. مسلماً عبارت «تأمین حاکمیت قانون» معنا و مفهومِ وسیع و تفسیربرداری را افاده میکند که جنگ در جبهات را هم میتوان شاملِ آن ساخت؛ اما آنچه معنایِ آن را واضح و تفسیر آن را محدود میسازد، علاوه بر قانون اساسی، کارکرد نیروی پولیس در سایر کشورهاست.
در اکثر کشورهای جهان، وظیفه و کارکرد اصلی پولیس، اجرای قانون و تأمین نظم و امنِ عامه در محدودههای شهری و مسکونی است. با این حساب، پولیس از اشتراک در جنگهای بیرونی و داخلی و حضور در میدانها و سنگرهای جنگ، معاف است و چنین وظیفهیی را ارتشهای ملی به انجام میرسانند که هم به این منظور تربیت میشوند و هم از تجهیزات سنگینِ رزمی برخوردارند. برای نیروهای پولیس اگرچه تمرینها و تجربیات نظامیِ محدود و سبک تجویز میشود، اما در عوض به آنها در زمینههای قانونشناسی، جرمشناسی و جامعهشناسی آموزشهای کافی ارایه میگردد تا در رفتار با شهروندان و پدیدههای جرمی، بتوانند با آگاهی ژرف و چندبُعدی اقدام کننـد. به عبارت دیگر، نیروهای پولیس میباید با مسایل نظامی، آشنا و در موضوعاتِ اجتماعی کارشناس باشند و به همین تناسب، نیروهای ارتش یا اردو میباید در مسایل جنگی و نظامی، متخصص و با موضوعات اجتماعی آشنا باشند. اما آنچه در افغانستان این روال را برهم زده و حتا معکوس ساخته است، وضعیت جنگییی است که شالودههای زندهگیِ شهری و مدنی را هدف قرار داده و مرز میان پولیس و ارتش را با قرار دادنِ هر دو در یک سنگر از میان برده است.
اینکه آقای غنی در مراسم فراغت ۴۰۰ افسر پولیس میگوید «حـالا باید پولیس به وظیفۀ اصلیاش برگردد»، چند پرسش را به میان میکشد: نخست اینکه آیا وضعیت جنگی افغانستان پایان یافته و یا در حالِ خاتمه است؟ و اگر چنین نیست، آیا پس از این بارِ بخش قابل توجهی از جنگ را که نیروهای پولیس به دوش داشته، اردوی ملی به عهده خواهد گرفت؟ و اگر چنین است، آیا تشکیلات و پرسونلِ اردو قرار است بهزودی بزرگتر و وسیعتر از تشکیلاتِ فعلی شود بهحدی که دیگر محتاج حمایت جنگیِ نیروهای پولیس نباشند؟
مسلماً تا زمانیکه به این پرسشها پاسخ داده نشود، قید «حالا»یِ غنی به «آیندههای دور» مواصلت خواهد ورزید و این سخنرانیِ او همانند سایر سخنان او، ثبت دفترهای شعارِ وی خواهد شد. برای درک سهمِ پولیس افغانستان در جنگهای گستردۀ کشور، میباید به میزان تلفاتِ نیروهای نظامی در ۱۸ سال گذشته و سهم پولیس در این میان استناد جست. آمارهای رسمی و غیررسمی، میزان تلفات نظامیانِ دولتی را در در هجده سال اخیر، بیش از شصتهزار نفر گزارش میکنند که از این میان، حدود چهلهزار نفرِ آن مربوط به وزارت داخله و نیروهای پولیس میباشد.
این آمار از این جهت دردناک است که: تلفات نیروهای پولیس بسیار بیشتر از نیروهای اردو بوده و بر همین مبنا میتوان احتمال داد که میزان حملاتِ طالبان و تروریستان بر این نیروها بیشتر از نیروهای اردو است. اما درگیری با نیروهای پولیس، به دلیل ماهیتِ ادوات و تجهیزاتِ آنها، زمینۀ مساعدی برای گرفتن تلفات از نیروهای دولتی توسط طالبان و سایر تروریستان فراهم آورده است. در شرایط جنگی کشور، پولیس یک هدف و انتخابِ آگاهانه برای تروریستان در راستای نشان دادن ضربِ شستشان تلقی میشود.
بیتردید جنگ افغانستان عقبههای استخباراتیِ منطقهیی و جهانی دارد و بیرون شدن از این وضع با شعار ممکن نیست. افزون بر اینکه احتمال شکستِ مذاکرات صلح و تشدید جنگ نظر به تحولات منطقهیی وجود دارد؛ حتا امضای توافق صلح با طالبان نمیتواند به معنای پایان جنگ باشد. از اینرو بهترین گزینه برای دولت افغانستان در راستای برگرداندن پولیس به وظیفه و جایگاه اصلی خود، بزرگ کردن تشکیلات اردوی ملی و تا اندازهیی کوچک ساختن تشکیلات پولیس است. این اقدام به تدریج ضمن بالا بردنِ توان جنگی و مهارتِ نظامی اردوی ملی، میباید پولیس را به نیرویی شهری، متخصص و متشخص تبدیل کنـد.
Comments are closed.