احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





تب‌وتاب فسـاد وزیر مـالیه

- ۰۵ سنبله ۱۳۹۱

 احمد عمران

بازشدنِ پرونده اختلاس یک‌میلیون‌وهشتادهزار دالری وزیر مالیه کشور، هرچند حیرت‌آور ـ آن‌گونه که برخی‌ها تلقی کرده‌اند ـ نمی‌نماید؛ ولی می‌تواند به عنوان مهم‌ترین رویداد در خصوص مافیای حکومتی شمرده شود که آشکار شده است.
اختلاس، پول‌شویی، رشوه‌خواری و در یک کلام فساد مالی و اداری، اصلی‌ترین شناسه حکومت آقای کرزی در سال‌های پسین بوده است. بارها بحث استفاده‌های کلان مالی از سوی رسانه‌ها و نهادهای جامعه مدنی مطرح شده، ولی کم‌تر به این موارد به عنوان چالش‌های اساسی در برابر نظام پرداخته شده است.
آقای کرزی هر از گاهی داد و واویلا از فساد موجودِ اداری و مالی سر داده، ولی قاطعیتِ او در مبارزه با این پدیده شوم و خانه‌برانداز، هیچ‌گاه ثابت نشده است.

حرکت‌های مقطعی و شعارگونه در تمام این سال‌ها در برابر آسیب‌های یک معضل سیاسی و اجتماعی، سبب شد که این معضل به شکل درمان‌ناپذیری بزرگ و متورم شود. در حال حاضر گفته می‌شود که هر اقدامی حتا جسورانه، نمی‌تواند به مشکل فساد اداری و مالی در کشور پایان دهد. اما برملا شدنِ این‌گونه پرونده‌ها می‌تواند گسترده‌گی اختلاس و فساد را در حکومت آقای کرزی نشان دهد.
وزیر مالیه، فرد ساده‌یی در نظام زیر رهبری آقای کرزی نبود. او جایگاه خاصی در سلسله‌مراتب اداری و حکومتی برای خود تعریف می‌کرد. در دو و یا سه سال گذشته که با آقای کرزی نزدیکی‌هایی به‌هم رساند، به یکی از مهره‌های تاثیرگذار و قابل اعتماد در حکومت تبدیل شد. او در چندین کنفرانس جهانی در مورد افغانستان نقش اساسی به عهده داشت؛ از آن جمله در کنفرانس‌های بن دوم، شیکاگو و توکیو. وزیر مالیه از تدوین‌کننده‌گان اسناد و گردانندۀ کنفرانس توکیو در چند هفتۀ پیش است.

در مورد او حرف‌وحدیث‌های زیادی این‌جا و آن‌جا گفته شده است؛ از گرفتنِ ۴ میلیون دالر در پیوند به نادیده گرفتن مالیۀ شرکت‌های امنیتی خصوصیِ امریکایی تا رابطه داشتن در بحران کابل‌بانک. یک‌بار هم دعوای او با اداره عالی مبارزه با فساد بالا گرفت و دو طرف یک‌دیگر را به جوسازی و پاپوش‌دوزی‌های غیرواقعی و بدون پشتوانه متهم کردند. این حرف‌وحدیث‌ها هرگز چندان جدی تلقی نشد؛

شاید به این دلیل که آقای کرزی نمی‌خواست پرونده وزیرمالیۀ او برملا شود، همان‌گونه که صدها پروندۀ دیگر به دستور او باز نشده است، همان‌گونه که او چندسال پیش بر اختلاس یکی از کارمندان ارشد ریاست‌جمهوری که در بازداشت نیروهای امنیتی به‌سر می‌برد سرپوش گذاشت، همان گونه که چندین وزیر و رییس پس از اختلاس‌های کلان به ساده‌گی از میدان هوایی کابل به دستورِ او فرار کردند، و همان‌گونه که از شهردار پیشین کابل در روز گشایش کنفرانس مبارزه با فساد حمایت کرد.
اما این‌بار مثل این‌که یک دهه پس از فریاد زدن‌های مکررِ مردم، قرار است پرونده یکی از رجال برجسته کشور دنبال شود. این پرونده شاید از همین منظر قابل تامل باشد، چون با آن نباید به عنوان یک پرونده عادی برخورد کرد. این پرونده مشت نمونۀ خروار است؛ مشت نمونۀ خروارِ اختلاس و فساد اداری و مالی در کشور. همین پرونده اگر به صورت واقعی و درست دنبال شود، می‌تواند زوایای تاریک بسیاری در حکومت‌داریِ مافیاییِ آقای کرزی را روشن سازد. شاید این پرونده نشان دهد که «توبه‌فرمایان چرا خود توبه کم‌تر می‌کنند.»
حکومت آقای کرزی از این منظر قابل تامل و بررسی است؛ حکومتی که به شیوه مافیایی اداره و رهبری می‌شود. آقای کرزی نمی‌تواند بگوید که از این قضایا بی‌خبر بوده و تقصیرِ خود را کاهش دهد. او می‌داند که در حکومتش چه می‌گذرد، او می‌داند که در جامعه چه می‌‎گذرد؛ یک عده در حال چاق شدن به حدی‌اند که نزدیک است از چاقیِ زیاد بکفند، ولی اکثریت قریب به اتفاق جامعه، برای به‌دست آوردنِ یک وعده غذا به این در و آن در می‌زنند. آیا عدالتی را که حکومت آقای کرزی به مردم وعده داده بود، همین است؟

همین که افراد بلندپایه در دستگاه زیرِ رهبری او، به اعضای خانوادۀ خود در امریکا و کانادا پول بفرستند که خانه و زنده‌گی درست کنند؟ همین که عده‌یی در اطراف او چنان به تجمل‌گرایی دچار شوند که وسایل حمام و دست‌شوییِ خود را از دبی تهیه کنند؟
اگر آقای کرزی این مسایل را که در کنارِ او اتفاق می‌افتند نمی‌داند، پس باید به سلامتِ او شک کرد؛ و اگر می‌داند و اقدامی نمی‌کند، باید نسبت به نیات و اهدافِ او به عنوان شخص اول کشور تردید روا داشت. به گونه مثال، اگر آقای کرزی می‌خواهد صداقت خود را نشان دهد، می‌تواند به گونه تصادفی یکی از کارمندان درجه دوم و یا سومِ ریاست‌جمهوری را مورد ارزیابی قرار دهد تا معلوم شود که وضع چه‌گونه است. چون مطمینم که به نتایجی می‌رسد که گزارشگران پرونده وزیر مالیه به آن رسیده‌اند.
مبارزه با فساد مالی در کشور، نیاز به این‌همه سروصدا و جاروجنجال ندارد؛ چون به محض یک نگاه دقیق به اطراف خود، می‌توان موارد مختلفِ آن را تشخیص داد. حکومت آقای کرزی در چندسال اخیر چنان در فساد و اختلاس پیش رفته است که علاجی به جز اصلاحات بنیادی برای آن نمی‌توان سراغ کرد؛ اما نه آن‌گونه اصلاحاتی که آقای کرزی از آن سخن می‌گوید.

آقای کرزی تصوری وارونه و غیرواقعی از اصلاحات دارد. او می‌خواهد تصور جامعه را نیز در این خصوص صدمه بزند؛ چون اصلاحات از برنامه‌های اصلی جناح اپوزیسیون بوده و او میان آن‌چه که از اصلاحات اراده می‌کند با آن‌چه که واقعاً باید انجام شود، تفاوتی ماهوی و اساسی را به نمایش می‌گذارد.

برداشت آقای کرزی از موضوع اصلاحات، برای خفه کردن صدای اصلاح‌طلبان واقعی است که می‌خواهند کشور را از این‌همه نابه‌سامانی و آشفته‌گی نجات بخشند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.