- ۰۵ دلو ۱۳۹۸
اخیراً مرم غور در اعتراض به عدم توجه دولت مرکزی به وضعیتِ آنها و همچنین در واکنش به عدم تخصیص بودجۀ کافی به این ولایت در بودیجۀ ملی کشور، اعتراض گستردهیی را سامان داده، نهادهای دولتی را بستند و دولت مرکزی را تهدید به نافرمانی مدنی و حتا به رسمیت نشناختن کردند.
ولایت غور از ولایتهای مرکزی و باستانیِ افغانستان با گذشتۀ بسیار درخشان در تاریخِ این کشور و منطقه است، اما متأسفانه سالهاست که از دردِ رنج و تبعیض نالیده و به حالِ آن توجه نشده است. این در حالی است که مردمانِ ولایت غور نقششان را در شکلدهی به دموکراسی و دولتداریِ نوین در کشور به گونۀ احسن ایفا کرده اند و پُرشورترین حضور را در انتخاباتهای ریاست جمهوری و پارلمانی داشته اند. اگرچه فقر و محرومیتهای اجتماعی بر دیارِ غور حاکم بوده است، اما غوریان همواره با قبولِ قربانیهایِ بسیار امیدوار به تغییر و تحولِ مثبت در وضعیتِ خود بوده اند. به رغم این، هرگز حواسِ حکومت و چشمان ریزبینِ جامعۀ جهانی به این ولایتِ مستعد و دارای قابلیتهای خوبِ توریستی و سیاحتی، معطوف نشده است. ولایت غور حتا از کمکهای اولیهیی که بسیاری از ولایتهای کشور آن را شاهد بوده اند، برخوردار نشده است. هنوز یک سرکِ خوبِ اسفالتشده در مرکزِ این ولایت به چشم نمیخورد و از آبادانیهایِ بزرگ اصلاً خبری نیست. راههایِ قریهها و درهها هنوز همان راهروهایِ قدیمی اند که با اندک برف و باران مسدود میشوند و نیز سرک اصلیِ این ولایت که چندین ولایتِ دیگر را به هم وصل میکند، هنوز از نظر افتاده و صعبالعبور باقی مانده است.
به نظر میرسد که این ولایت قربانیِ ندانمکاریهای مسوولان و همینطور تبعیضهای حکومتیِ سیستماتیک شده است. رستاخیر غوریان برای نخستین بار در تاریخ دموکراسی کشور، یک حرکتِ مدنی برای بازخواستِ حقوقِ حقۀشان است که باید به آن رسیدهگی شود. اگر دولت مرکزی به خواستِ غوریها و اعتراض مدنیشان توجه نکنـد، ممکن است که آنها اقداماتِ جدیتری را روی دست گیرند. اما بایسته است که دولت مرکزی پس از سالها بیاعتنایی، به این ولایت به شکلِ جدی بپردازد. سران حکومت وحدت ملی آقایان غنی و عبدالله وعدههایی گرم و کلانی به این ولایت و مردمانش داده بودند که به هیچ یک عمل نکردند. اکنون که عمر حکومتِ آنها پایانیافته به نظر میرسد، حداقل کاری که میتوانند برای غوریان انجام دهند، تخصیص یک بودجۀ درست و عادلانه برای این ولایت به منظور تحقق توسعۀ ملیِ متوازن است.
از این که بگذریم؛ ساختن ولایت غور، ساختن تمدن و افتخـارات تاریخی افغانستان است و میباید دولت به این ولایت به گونۀ خاص توجه کند. متأسفانه بیکفایتی حکومت، فساد دولتی و عصبیتهای تباری، علت عمدۀ بیتوجهی به ولایتِ غور پنداشته میشود. مسلماً این تنها ولایت غور نیست که شکار تعصبات قومی و سمتی و سلیقهیی شده است، بلکه ولایتهای دیگری هم هستند که درست به آنها پرداخته نشده است. دولت به عنوان کارگزار منافع و مطالباتِ مردم در سرتاسر افغانستان، میباید به تمام نقاط کشور در قالب اصلِ «انکشاف متوازن» نگاهِ یکسان داشته باشد و حتا برای رسیدن به این مأمول، ولایتهای محروم و عقبنگهداشتهشدهیی چون ولایت غور را مورد اهتمامِ بیشتر قرار دهد.
غور به عنوان مرکزیترین ولایت افغانستان، میباید نقطه وصـلِ همۀ اقوام و خُردهفرهنگهای ساکن در کشور باشد. اما به خیابان آمدنِ غوریها در این روزهای سرد، اوج دلغورهگیِ آنان را از حاکمان بیتدبیر به اثبات میرساند.
Comments are closed.