احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۷ دلو ۱۳۹۸
حواریونِ آقای غنی راست میگویند که در پنج سالِ گذشته او بیشترین سفرهای ولایتی را انجام داده است. آنها راست میگویند که او بیشترین وقتِ خود را در ارگ به کار مشغول است، اما آیا این پرسش را از خود کردهاند که «نتیجۀ اینهمه سرگردانی و سفر به ولایتها و یا شانزده ساعت کار چه بوده است؟»
آقای غنی چند سال پیش به ولایت غور سفر کرد. البته پیش از او حامد کرزی رییسجمهوری پیشینِ افغانستان هم به این ولایتِ دورافتاده و فقیر سفر کرده بود و او تنها زمامداری نیست که به این ولایت رفته است. آقای غنی در سفرش به غور طبقِ معمول یک مشت وعدههای میانتهی به مردم سپرد و از جمله اینکه: شاهراههای این ولایت را اسفالت میکند و مشکل نبود برق را با ساخت یک بند برق مرفوع میسازد. از آنجایی که مردم فقیرِ غور وعدههای آقای غنی را جدی گرفته بودند و فکر میکردند که بهزودی این دو پروژه در آن ولایت آغاز خواهد شد، حالا برای شش روز است که با قفل انداختن بر دروازههای اداراتِ محلی خواهان عملیشدنِ این دو پروژه استند. معترضانِ غوری هشدار میدهند که اگر قفل زندان جغرافیاییِ این ولایت شکسته نشود، آنها به حکومتداری در این ولایت پایان میدهند و مسوولان اداری را از ولایتشان بیرون خواهند کرد.
جنبش «راه و روشنی» زمانی در غور آغاز شد که مردمِ این ولایت متوجه فریبکاریِ آقای غنی شدند. در بودجۀ سال مالی ۱۳۹۹ یک بارِ دیگر این ولایت از چشمِ ارگ افتاده و هیچ توجهیی به آن نشده است. جنبش «راه و روشنی» که در اعتراض به نامتوازن بودن بودجۀ سال مالیِ جدید بهوجود آمده، حالا به جنبشی فراگیر در این ولایت تبدیل شده است. هر روز از اقصینقاط ولایت غور مردم به این جنبش میپیوندند و ابعاد آن را وسیعتر میسازند.
غور با آن شکوه و عظمت تاریخیِ خود نهتنها در هجده سالِ گذشته مورد بیمهری زمامدارانِ کشور قرار گرفت، که در طول صدسال گذشته نیز به این ولایتِ محبوس در زندانِ جغرافیاییِ آن توجهی صورت نگرفته است. نامزدان انتخابات هر زمان که بحث انتخابات مطرح بوده، به این ولایت سفر کرده و رای مردمِ آن را با وعدههای پُرطمطراق بهدست آوردهاند اما پس از آن هیچ کاری در هیچ عرصهیی برای این ولایت انجام ندادهاند. مردم غور، مردمی زیادهخواه و ناسپاس نیستند. آنها در هجده سال گذشته، دندان روی جگر گذاشتند و با وضعیتِ نابسامانشان تعامل کردند. ساختند و سوختند؛ اما سرانجام کاسۀ صبرِ این مردم نیز لبریز شد. آنها در سرمای زمستان به خیابانها ریختهاند تا صدای عدالتخواهانۀشان را به گوشِ مسوولان برسانند. به گوشِ همانهایی که به این ولایت سفر کردند و به مردم وعدهها سپردند.
مسلماً وعدههای میانتهیِ آقای غنی به مردم افغانستان، یکی ـ دو تا نیست که بتوان تعداد آنها را برشمرد. او به هر ولایتی که رفته، فقط دروغ تحویل مردم داده است. همین لحظه کار پروژۀ بزرگِ تاپی بدون هیچ دلیلِ روشنی متوقف است. نهتنها متوقف است که اصلاً در این عرصه کاری انجام نشده است. بسیاری از آگاهانِ مسایل اقتصادی باور دارند که پروژۀ تاپی فقط یک فریبِ سیاسی بوده است. آقای غنی از چنین فریبکاریهایی زیاد در کارنامهاش دارد. اما دیگر برای مردم غور کارد به استخوان رسیده و آنها آمادهاند که در برابر فریبکاران بایستند.
غور امروز به صدای عدالتخواهی در کشور تبدیل شده؛ همانگونه که دیروز کابل، بامیان و برخی دیگر از ولایتهای کشور صدای اعتراضِ خود را بلند کردند. غور حقِ خود را میخواهد و نه بیشتر. اگر در این کشور چیزی به نام حق و عدالت وجود دارد، باید به خواستهای عدالتخواهانۀ مردم غور لبیک گفته شود و یا اینکه تمام شهروندانِ کشور یکصدا با مردم غور در برابر بیعدالتی و حقتلفی نه بگویند. ادامۀ وضعیت فعلی برای هیچ شهروند کشور قابل تحمل نیست. تا به کی باید زمامداران با دروغ و خدعه حکومت کنند؟ تا چه زمانی باید از این مردم بهرهبرداری کنند و بعد آنها را در گردابِ مشکلات تنها بگذارند؟
امروز روز عدالتخواهی است؛ روزی که اگر مردم یکصدا شوند، از اینپس هیچ زمامدارِ تزویرگری نمیتواند در برابرِ آنها قد علم کند. غور را دریابید که اگر دیروز بامیان و دایکندی نام دیگرِ عدالتخواهی بود، امروز غور به چنین نامی نامبردار شده است. اگر دیروز در برابر خواستهای برحقِ مردم هزاره بیتفاوتی صورت نمیگرفت، امروز بر غوریها ستم روا داشته نمیشد. بیعدالتی در هیچ بُعد سیاسی و جغرافیایی نباید قابل پذیرش باشد. دیروز بامیان بود، امروز غور است و فردا قندهار و کنر و سراسر ولایتهای افغانستان.
Comments are closed.