احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۸ دلو ۱۳۹۹
آزاده رضایی
در چهار برهۀ زمانی، مردم بهصورت گستره از افغانستان بهکشورهای ایران، پاکستان و حتا اروپا و امریکا مهاجرت کردهاند. بزرگترین انگیزۀ مهاجرت ناامنی بوده و میلیونها تن، با هزینههای بلند، خودشانرا از دم تیر دهشتافگنان نجات داده و راه مهاجرت در پیش گرفتند. عدم ثبات شغلی، شرایط دشوار زندهگی و بیکاری، از سازههای دیگری این پدیدهشناسایی شده است.
نخستینبار پس از انقلاب هفت ثور، موج بزرگی از مهاجران در ایران و پاکستان سرازیر شدند. گسترۀ این موج پس از سقوط دولت داکتر نجیب رییسجمهور وقت، ریزتر شد و شماری از مهاجران دوباره به کشور بازگشتند؛ ولی با قدرتگیری مجاهدین و شروع جنگهای داخلی، این موج، باد دیگر خروشان شد و هزاران تن، آوارۀ غربت گردید.
درگیریها بر سری اورنگ قدرت کماکان ادامه داشت که در سال ۱۹۹۶ گروه دیگری بهنامِ طالبان، پرچم پیروزی را بر فراز کوههای کابل برافراشتند و برای سومینبار، گراف مهاجرت، سیر فزاینده به خود گرفت. قصۀ غمانگیز مهاجرت گستردۀ مردم یکبار دیگر (برای بار چهارم) در سال ۲۰۱۴ تکرار شد که تاکنون ادامه دارد. انگار این تندباد را قراری نیست.
افغانستان جنگزده اکنون در این مقطعی از تأریخ قرار دارد که قرار است جنگافزارها بر زمین گذاشتهشود و جنگهای که منجر به آوارهشدن دستکم ششونیم میلیون تن شد؛ در آیندۀ نزدیک پایان بیابد. در آستانۀ گفتگوهای میان دولت افغانستان و طالبان، چشمانداز افغانستان پس از صلحی که درنتیجۀ توافقات دو طرف صورت خواهد گرفت برای مردم دو گونه است؛ (افغانستان امن و افغانستانی که هنوزهم براثر جنگ مهآلود است.)
دستهای انتظار دارند که چهرۀ زیبای پساصلح کشورِ جنگزدهشان را ببینند. این بخشی از مردم در کمال خوشبینی از مذاکرات صلح، برای روزهای بدون جنگ لحظهشماری میکنند. دستۀ دیگری از شهروندان؛ اما چندان خوشبین این پروسه و توافقات احتمالی دوطرف بهنظر نمیرسند. بیم تکرار روزهای تاریک پس از معاملات سیاسی با طالبان و سهیمساختن این گروه در قدرت در دلهایشان را دارند. گروهی که بیش از ۲۰ سال در افغانستان خون ریختانده، آثار باستانی را خاک و دود کردند، دشمن معارف و آبادی بوده و لگدی بر گلوی حقطلبانۀ زنان بوده و کارنامۀ شان نزد مردم افغانستان تاریکتر از هر سیاهیای بوده است؛ این کارنامه اکنون از سوی مردم ورق زده میشود. از افغانستان گرفته تا مردمیکه همین کارنامۀ سیاه آنان را از کشورش آوارۀ یونان، ترکیه، آلمان، استرالیا، ایران و پاکستان ساخته است.
ششونیم میلیون تنیکه طی سالهای متمادی جنگ، خونریزی و تبعیض بهکشورهای بیگانه پناه بردهاند نیز از دو عینک، گفتگوهای صلح را ورانداز کرده و چشماندازهای متفاوتی از افغانستان پسا صلح دارند. بههمین ترتیب تصامیمشان مبنی بر بازگشت به وطن نیز متفاوت است. یک دستۀ از مهاجران، افغانستانی عاری از خشونت را در قاب توافق دو طرف (دولت و طالبان) میبینند و با خوشبینی از تحقق صلح، پلان بازگشت به آغوش مادر و کوچههایشان را دارند_ مردمی که روزی از جبر تاریخ، لاجرم کولهبار خالی از زحمات و خاطرات چندین سالۀشان را بسته و راه دشوار مهاجرت و جنگلهای وحشتانگیز یونان و ماهیهای سواحل وان را در پیشگرفته بودند؛ از فرط دلتنگی و دردی آوارهگی، سرودهایی برای افغانستانشان سرودهاند، دستۀ دیگری از مهاجران؛ اما هیچ تضمینی را برای بازگشتشان به کشوری عاری از قتل و کشتار نمیپذیرند.
آنان دگرگونیها در اندیشه و ستراتیژی طالبان را یک امر محال میدانند و اعتمادی به توافق صلح ندارند. در چندین مصاحبۀ اینترنتی که با مهاجران داشتهام هیچیک از مصاحبه شوندهگان، کلمۀ بازگشت را به زبان نیاورند و در پاسخ بهاین پرسش کهآیا پس از توقف جنگِ طالبان با دولت به وطن برمیگردد؟ گفتند که «حاضر نیستند تا یکبار دیگر حیاتشان را ریسک کنند».
از سویهم، برخی از مهاجران در واکنش بهکارزار (میهن من_عزت من) که از سوی وزارت امور مهاجرین و عودت کنندهگان راهاندازی شدهبود، گفتهاند که بههیچعنوان حاضر نیستند بهافغانستان برگردند؛ حتا اگر طالبان دیگر با دولت نجنگند.
در سالهای نخستِ شکستِ طالبان و روی کارآمدن نظام دموکراتیک به ریاست حامد کرزی، بیش از دومیلیون مهاجر، بهامید روزهای روشن و آرام، دوباره به وطنشان بازگشتند. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ خاک کشور نفسی نسبتاً آرامتری گرفت و همه، زیر پرچم نظام مردمسالار، طعم شیرین زندهگی بدون جنگ را میچشیدند؛ اما انگار قرار نبود افغانستان آرام باشد. صدای نخستین انفجار ماین طالبان پس از هفتسال، دوباره خون را در رگهای مردم خشک ساخت. جنگ و انفجار یکی پس از دیگری شدت گرفت و طالبان اینبار با عزم راسختری برای بهدست آوردن قدرت وارد نبرد با دولت شدند_ نبردی که سبب آوارهساختن دوبارۀ مردم از وطن شد که پس از قدعلمکردن دوبارۀ طالبان تاکنون، میلیونها تن، مجبور به مهاجرت شدند.
بااینحال، وزارت امور مهاجرین و عودت کنندهگان بهعنوان آدرس کلیدی برای بازگشتکنندهگان پیشبین است که پس از تحقق صلح، بازگشت احتمالی دستکم چهارمیلیون مهاجر را شاهد باشد و اکنون در حال برنامهریزی برای پذیرایی از این آمار بلند میباشد.
اکنونکه نشست بینالمللی ژنو در رابطه به تعهدات جامعۀ جهانی برای افغانستان برگزار شد و ادغام پایدار برگشت کنندهگان نیز در ردههای آجندای آن قرار داشت، دیده شود که این تعهدات چقدر برای برگشت مهاجران تحققپذیر است و تا چه اندازه میتواند اعتماد مهاجرانی را که منتظر فرصت برگشت هستند، جلب کند؟
Comments are closed.