در حاشیۀ مهار شیوۀ نوین بمب‌گذاری با تلاشی شدن تول‌باکس خودروها

نویسنده:مبارک‌شاه شهرام - ۰۵ حوت ۱۳۹۹

 

به تاریخ ۳ حوت ۱۳۹۹، منطقۀ برکی کابل گواه انفجار خونینی بود که چهار کشته و پنج زخمی بر جا گذاشت.

در میان زخمی‌ها مادری دیده می‌شد که دو کودکش، بالای سراش می‌گریستند. کودکان حدود سه تا پنج‌ساله، درحالی‌که خودشان نیز زخم برداشته بودند؛ انگار زخم خود را فراموش کرده و با فریادهای دل انداز، می‌گفتند «مادر بخیز!» کسانی که برای نجات مادرِ آن کودکان آمده‌بودند می‌گفتند. «جیغ نزن نفس کاکا» این دو اندوه، ترکیبی شد که حتا تراژدی چهار شهید را تحت‌الشعاع گرفته و شبکه‌های اجتماعی، از آن تصویر و این صدا پر شد. کمی آن‌طرف‌تر مادربزرگ این کودکان با تن خون‌آلود روی خیابان افتاده بود. و کسانی هم برای نجات زخمی‌ها تلاش می‌کردند. خوشحال شدم که انسانیت هنوز هم نمرده است و تنها مردم هستند که در تلاش زنده‌گی هم‌وطنان خود می‌کوشند.

شبکه‌های اجتماعی از شهادت این مادر و از یتیم‌شدن و آیندۀ تاریکِ این کودکان خبر می‌دادند؛ ولی به‌زودی مشخص شد که هم مادر و هم مادرکلان زنده‌اند. وقتی پای یک پست فیس‌بوکی دیدگاه نوشتم که «مادر این کودکان تنها زخمی شده و خدا را شکر که زنده است» طرف پاسخ داد: «چه روزگاری که از زخمی بودن یک انسان ابراز خوش‌حالی می‌کنیم». این خانواده، از تهیدستی مفرط نیز رنج می‌بردند. به‌زودی مردم خیراندیش موضوع را رسانه‌یی ساختند و حاجی اجمل رحمانی، سه‌صدهزار افغانی را برای درمان این خانواده، به بسته‌گان‌شان فرستاد.

وزارت امور داخله، چندی پیش از تغییر رزم‌آزمایی‌های جنگی طالبان در کشور خبر داده بود. این‌که چه راه‌کاری برای مهار شیوه‌های جدید جنگی طالبان از سوی حکومت در نظر گرفته‌شده است معلوم نیست؛ ولی آن‌چه عیان است، طالبان توانسته‌اند شیوه‌های نوین خود را به‌درستی و خیلی ماهرانه انجام دهند.

و اما این رخداد چگونه صورت گرفت

امرالله صالح معاون نخست رییس جمهوری، در تصمیم صد و نهم جلسۀ شش و سی، در صفحۀ فیس‌بوک خود نوشته است که در بمب‌گذاری ۳ حوت ۱۳۹۹ از میتود تازه‌ای کار گرفته‌شده‌بود که منجر به شهادت و مجروح شدن هم‌وطنان ما شد.

او نگاشته است که «در این اواخر تروریستان یک شیوۀ کاملاً نو را به‌خاطر بمب‌گذاری در جاده‌های کابل استفاده می‌نمایند. به اساس ثبوت و مدارک قوی که در اختیارداریم، طالبان تروریست برمه‌های خاصی را از پاکستان به‌دست آورده‌اند. این برمه‌ها را عمدتاً در موترهای سراچه جابه‌جا می‌سازند و با توقف یک الی دودقیقه‌ای می‌توانند سوراخی به عمق ده سانتی‌متر در سرک ایجاد نموده و به عجله و شتاب بمب را که هم‌رنگ خیابان است جابه‌جا می‌سازند، این روش آدم‌کشی و ترور اکنون افشاشده است. سر از این لحظه به تمام پولیس هدایت صادر شد که موترهای سراچه و یا هم تمامی موترهای به‌اصطلاح غرفه‌دار، به‌خصوص موترهایی که سیت عقبی آن‌ها کشیده شده ‌باشند را دقیق تلاشی نمایند. پیدا شدن برمه با مشخصاتی که گفته شد، ثبوتی برای دست‌داشتن شخص در ترورهای شهری است».

طارق آرین سخن‌گوی وزارت امور داخله نیز ضمن تائید این مورد در صفحۀ فیس‌بوک خود نوشته که «نیروهای امنیتی و کشفی راپورهای مؤثقی را در این خصوص دریافت کرده‌اند و ما از این ترفند دشمن باخبر هستیم. به‌منظور اقدامات عاجل در جلوگیری از این ترفند و سرکوب تروریستان، موضوع به‌تمامی قدمه‌های امنیتی ابلاغ شده است.

در میان کشته‌شده‌گان سوم حوت، یک کودک اسپندی نیز وجود داشت که خبرساز شد. هم‌چنین سخن‌گوی وزارت داخله، در استاتوس جداگانه‌ای، از عایشۀ پنج‌ساله معذرت خواسته و گفته است که انتقام جنایت امروز (سوم حوت) گرفته خواهد شد.

با این‌که طالبان از دست‌داشتن در هم‌چنین حمله‌ها انکار می‌کنند؛ اما حکومت افغانستان طالبان را به دست داشتن در چنین حمله‌ها متهم می‌کند.

پرسشی که برای مردم ایجاد می‌شود این است که حکومت افغانستان وقتی از چنین روش‌های جدید باخبر می‌شود؛ چگونه نمی‌تواند از مهار چنین حمله‌ها موفق بدر آید. درصورتی‌که چنین موارد، از پیش به منسوبین مربوطه گوش‌زد می‌شود؛ موظفین مربوطه چرا پیش‌گیری نمی‌کنند و ده‌ها سوال دیگر! پاسخ به این پرسش‌ها از حوصلۀ این سیاهه خارج است؛ ولی آنچه قابل تعمق است این است که جنابِ آقای صالح، یکی از راه‌حل‌هایی را که در قسمت مهارِ این نوع حمله‌ها پیش‌نهاد کرده این است که باید سایر موترهای سراچه و بالخصوص موترهایی که سیتِ عقبی آن‌ها کشیده شده باشد باید از سوی نیروهای امنیتی، بازرسی شود. درصورتی‌که چنین برمه‌ای در آن موترها دیده شد به معنی دست‌داشتن صاحب موتر در بمب‌گذاری‌های کنار جاده‌ای شمرده می‌شود.

حالا تصور کنید که این موترها از سوی نیروهای امنیتی، تلاشی شده است. در شهر کابل روزانه هزاران موتر عبور و مرور می‌کنند درصورتی‌که دو دقیقه زمان، برای  تلاشی یک موتر مصرف شود در یک ساعت ۳۰ موتر تلاشی می‌گردد و در پنج ساعت ۱۵۰ عراده موتر و در ظرف ده ساعت، ۱۵۰۰ موتر، تلاشی می‌گردد که با این حساب، تمام جاده‌های کابل، از تراکم موترها به گونۀ بی پیشینه، درگیر بیروبار و راه‌بندان می‌شود. از سوی دیگر، اکنون‌که دو روز از صدور این فرمان گذشته است، بنده در چندین مسیر سوار بر موترهای سراچه و یا هم موترهای داله دار، رفت‌وآمد کردم؛ ولی در هیچ جایی، کسی برای بازرسی موتر، اقدام نکرد. این یعنی مسوولین، فرامین خود را در یخ می‌نویسند و به آفتاب می‌دهند.

بهتر این است تا در اکثر جاده‌های شهر کابل و حتا در پیاده‌روها، دروازه‌های اسکنر جابه‌جا شود و افراد مسلکی، به گونۀ دقیق، عبور و مرور موترها را ترصد نمایند. در غیر آن، نه تلاشی سرنشینان موتر توسط راننده‌ها کار مثمر است و نه هم تلاشی تولباکس یا دالۀ موترها توسط پولیس و سرانجام همان آش خواهد بود و همان کاسه!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.