نویسنده:مبارکشاه شهرام - ۰۶ حوت ۱۳۹۹
در پی قتلهای زنجیرهای خبرنگاران و نخبهگان افغانستان، این بار دکتر خلیل نرمگوی، رییس شفاخانۀ مرکزی بغلان هدف قرار گرفت.
زندهیاد نرمگوی، یکی از چهرههای مطرح در ولایت بغلان بود که طی سالهای متمادی، توانست اتحادیۀ خبرنگاران آن ولایت را فعال سازد تا مرکزی باشد برای تجمع خبرهگان آن ولایت. ایشان از اندک شخصیتهای بودند که شخصیتِ چندبعدی داشتند، پزشکی، طنزنویسی، روزنامهنگاری و مدیریتِ خوب، از مواردی بود که دکتر نرمگوی قریب به پنجاه سال با همه سروکار داشت. وی در اواخرِ دهۀ پنجاه، طرح اتحادیۀ نویسندهگان را در آن ولایت ریخت که بعدها به نامِ انجمن شعرا و نویسندهگان فعالیت میکرد. جریانهای فرهنگی امروزۀ ولایت بغلان مرحون تلاشهای دیروز آقای نرمگوی بوده که پنجاه سال پیش از امروز ایجاد کرده بود.
نی، حمایتکنندۀ رسانههای آزاد افغانستان، در اعلامیهای گفته است که «طالبان موتر حامل آقای نرمگوی را توقف داده و پس از آنکه آقای نرمگوی را از موتر پیاده کردند، با شلیک گوله وی را به قتل رساندند.
در این اعلامیه همچنان آمده است که «ادامۀ این وضعیت سبب گردیده است تا خبرنگاران و دستاندرکاران رسانهای نتوانند با خاطر راحت نفس بکشند و اطلاع رسانی نمایند. تا آنجا که وضعیت موجود سبب گردیده است تا شماری از خبرنگاران مجبور به ترک کشور نیز گردند. اگر وضعیت بههمین منوال پیش برود و حکومت نتواند جلو ترورهای هدفمند خبرنگاران را بگیرد بهیقین میتوان گفت که صدمۀ بزرگی بر پیکر آزادی بیان وارد خواهد شد و آزادی بیان، یکی از مهمترین دستآوردهای دو دهۀ اخیر، به باد فنا خواهد رفت.
نی از منابع امنیتی در ولایت بغلان و از حکومت مرکزی میخواهد تا عاملان این رویداد را شناسایی و به پنجۀ عدالت بسپارند. بهیقین میتوان گفت که محاکمه نشدن عاملین همچو قضایا، آنها را تشجیع نموده و دست از ترور خبرنگاران بر نخواهند داشت».
آقای نرمگوی، پس از سوقوط طالبان و روی کارآمدن ادارۀ موقت، به گونۀ جدی طنزهای بیشماری را در رسانههای افغانستان نشر کرده است. ماهنامۀ زنبیل غم، هفته نامۀ کابل، هفته نامۀ پنجره و چندین نشریۀ دیگر، طنزهای خلیل نرمگوی را نشر میکردند. آقای نرمگوی در میان طنزپردازان همنسل و همکارش، آگاهانهتر و ژرفتر مینوشت؛ اما نشرِ یک طنز در یکی از نشریهها باعث شد که ایشان روانۀ زندان شوند.
در سال ۲۰۰۸، آقای نرمگوی مقالهای نوشته بود که پس از انتشار آن، از سوی امنیت ملی بازداشت شد و در دادگاه ابتدایی، به یک سال زندان محکوم شدهبود؛ ولی در دادگاه استیناف، قضات، مطابق به مادۀ ۴۳ قانون اساسی که «آزادی بیان حق هر شهرند است» حکم آزادی آقای نرمگوی را صادر کردند.
آقای نرمگوی، در سال ۲۰۰۷ نیز زندانی شده بود. پس از انتشارِ طنزی که در آن، فاروق وردک مورد انتقاد قرارگرفته بود. ایشان از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شد و چندروزی را در زنان سپری کرده بود. خانم خلیل نرمگوی در آن زمان در گفتوگو با برخی از رسانههای محلی گفته بود که شوهرش، بهدلیل انتشار نوشتۀ انتقادی دربارۀ یکی از مقامات بلندپایۀ دولتی بازداشت و زندانی شده است.
به نوشتۀ کابلپرس، فاروق وردک پس از بازداشت خلیل نرمگوی، یکی از دوستان خود را بهجای وی در صحت عامه ولایت بغلان مقرر کرده بود.
اما این آزادی، پایان سرنوشت خلیل نرمگوی نبود. آقای نرمگوی پس از رهایی از زندان، کمتر به نوشتن در رسانهها میپرداخت و بیشتر به کارهای پزشکی و مدیریت خبرنگاران مصروف بود. اینکه کمشدن نوشتههای جنابِ نرمگوی در رسانهها از تهدیدهای که متوجهاش بود ناشی شده بود، و یا اینکه مصروفیتهای کاری باعث شدهبود که ایشان کمتر بنویسند؛ ولی آنچه مهم است این که آقای نرمگوی چهگونه توسط طالبان از موتر به پایان کشیده شد و سپس تیرباران گردید؟ این مینمایاند که آقای نرمگوی به گونۀ هدفمندانه و از پیش هماهنگ شده به شهادت رسیده است.
اینکه چه دستهایی در پی این قتل نهفته است مشخص نیست؛ چون طالبان دستداشتن در قتل ایشان را رد کرده ولی سخنگوی فرماندهی پولیس بغلان، قتل آقای نرمگوی را کارِ طالبان میخواند. این یعنی طالبان کروه های دیگر از جمله حکومت افغانستان را متهم میکند و حکومت طالبان را عامل این حادثه میداند، اینکه کدام یک حقیقت دارد؛ معلوم نیست اما هرچه باشد باید حکومت عاملان کشته شدن آقای نرمگو را شناسایی کند.
اما ممکن حکومت افغانستان موضوع را جدی نگیرد و مثل پروندۀ دهها خبرنگار و معال مدنی دیگر، مهر سکوت بر لب زند و با وعدههای میانتهی مردم را فریب دهد.
Comments are closed.