یکسال از توافقنامهٔ داکتر خلیلزاد با طالبان گذشت، اما آنچه نصیب مردم ما شد، حکومت نامشروع، خونریزی بیسابقه و صلح پا در هواست.
خلیلزاد در یک معاملهٔ چند پهلو، کرسی ریاست جمهوری را در بدل رهایی زندانیان طالب و برسمیت شناختن آن گروه به داکتر غنی داد، شورای مصالحه را به داکتر عبدالله گذاشت تا بین ارگ و طالبان آشتی نماید.
این همه معاملات پنهانی و شتابزدهٔ خلیلزاد ظاهرا در راستای پیروزی کمپاین ترامپ، اما در قالب آجندای خودش، اوضاع افغانستان را بگونهٔ بیسابقه بحرانی و حوادث غیر قابل پیش بینی را در کشور رقم زد.
امتیازات بی حد و حصری که خلیلزاد به طالبان حاتم بخشی کرد، دستآورد کلانیست بر دستان طالبان که جنگها را برای سالیان طولانی تضمین نموده است.
در این بازی قدرت، چهرههایی هم به مثابهٔ خورده مهرههای این یا آن دستهٔ ترازوی قدرت بنمایش گذاشته میشوند، بار بار تعویض میشوند، بدور انداخته میشوند، برگردانده میشوند و هربار مردم تاوان این ستم درون قومی را چندین برابر میپردازند.
پیوسته با انکشافات روزهای اخیر، اینک فراخوان فوری شورای عالی دولت پس از یکسال تأخیر، بیشتر بخاطر ضرورت عاجل داکتر غنی برای تداوم قدرت یا در نهایت تقسیم قدرت میان ارگ و طالبان میباشد تا تغییر استراتیژی یا رسیدن به صلح.
چنانچه راه اندازی شورای مصالحهٔ خانم رولا غنی نیز بخشی از همین سناریو برای کسب مشروعیت برای رژیم بی همه چیز میباشد.
برای اعمار صلح، ما به روند فراگیر و در بر گیرندهٔ مطالبات اساسی همه اقوام کشور نیازمندیم، نه تفوق طلبی عدهٔ بنام قوم و امتیاز گیری جمعی بنام اقوام. برای استقرار صلح ما به نظام سیاسی امروزی و قرارداد اجتماعی امروزی سخت نیازمندیم.
جامعهٔ جهانی در قبال افغانستان مسؤولیت اخلاقی و مشترکات منافع دارد تا قبل از ترک افغانستان بگونهٔ تهدابی به مسألهٔ حیاتی مشروعیت پرداخته شود.
Comments are closed.