احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
نویسنده:شریف ادیب - ۲۰ حوت ۱۳۹۹
تئوریهای صلح در جوامع متعدد، مختلف و از دیدگاههای متفکرین برجستۀ سیاسی و اجتماعی به گونههای مختلفی بازتاب یافته و تبارز نموده است. تیوریهای صلح تنها از نظریههای متفکرین نمایندهگی نمیکند، بلکه انعکاس دهندۀ تجارب به دست آمده از دورههای گوناگون منازعات انجام شده در تاریخ بشرمیباشد.
صلح به عنوان حق بشری
حقوق بشر مجموعۀ بزرگی از حقوق را شامل میشود، صلح یکی از مهمترین عناصر حقوق بشری افراد میباشد، در یکنگاه هنجاری به صلح، صلح به عنوان(حق بشری)است. این رهیافت سابقۀ ویژهای در سازمان ملل متحد دارد. این سازمان سه دهه است که چنین گفتمانی را تبلیغ میکند و اعلامیهای را نیز به عنوان (حق ملت ها برصلح) به تصویب مجمع عمومی ملل متحد رسانده است. دبیرکل این سازمان طبق معمول ۳۵ سال پیش برای نخستین بار روزی را به نام صلح جهانی مسما کرده است، در پیامهایی به همین مناسبت برمحورهای خاص تکیه میکند.
“حق ملتها برصلح” بدین معناست که: صلح یک حق به شمار می رود؛ این حق ماهیت حقوقی از نوع حقوق بشری دارد؛ وجود این حق ، موجب تعهد حقوقی برای رعایت و تضمین آن است؛ و صلح برای همهای ملتها همگانی است. برداشت از صلح به عنوان یک حقبشری فردی یا جمعی، محدودیتهای خاص خود را به همراه دارد. نظام بین المللی حقوق بشر، به انسان(به صورت فردی و جمعی) به عنوان موجودی صاحب حق مینگرد و این نگاه، زمینه و دامنۀ فعالیت صلح طلبانه در این راستا را محدود می کند: در زمینههای محدودیتها میتوان به دو نکته اشاره کرد. اولآ ” حق ملتها برصلح” کفۀ دیگری که متضمن” تعهد ملتها برصلح” باشد را نیز باید به همراه داشته باشد، ثانیآ، نگاه حقوق بشری به صلح، منزلت دولتها را بیش از آنکه به مشارکت طلبی و کنشگری فعال در این زمنیه فرا بخواند، مخاطب تعهداتی قرار میدهد که باید آنها به منظور بهبود وضعیت انسانی به عمل آورند. بنابرین، کنشگری دولتها در این گفتمان، عمدتآ انفعالی و ناظر بر ایفای تعهد است. همین امر چشم انداز بهبود شرایط صلح دراین قالب را غیر رضایت بخش مینماید.
تئوری صلح پایدار
صلح پایدار یکی از مهمترین مفاهیمی است که ذهن متفکران زیادی را به خود مشغول ساخته، برخی صلح پایدار را خصیصهای از قبیل عدالت، قانون، رفاه اقتصادی، موجودیت فرصتهای شغلی و قدرت سیاسی و نظامی یک دولت عنوان میکنند و برخی از دانشمندان دیگر نیز دیدگاه دیگری دارند.
ایمانوئل کانت: صلح پایدار در صدد ارایه طرح ماندگار برای اتحاد ملل جهت ایجاد و پاسداری از صلح جهان و در نتیجه، جهت دادن جامعۀجهانی به سوی یک جمهوری جهانی میباشد. کانت اصولآ جنگ را بزرگترین شری میداند که ممکن است دامان بشریت را بگیرد، از این رو طرحی را ارایه میکند که منجر به از بین بردن این شر بزرگ(جنگ) شود.
به باور وی برقراری(صلح پایدار) شش پیش شرط دارد که عبارت اند از:
شرط اولیه رعایت این نکات ششگانه، این است که به طور کلی حداقل قصد و نیت دولتها باید برالزام اخلاقی مبتنی باشد. لازم به ذکر است که در میان این پیش شرطها، هیچگونه تئوری یا طرح اقتصادی، که منجر به یک نظم اقتصادی شده و در نهایت به امنیت و عدالت اقتصادی منتهی شود، به چشم نمیخورد، این امر شاید به دلیل ایراد کلی طرح صلح پایدار کانت ، به عنوان یک طرح روبنایی و نه زیربنایی باشد.
در ادامه، کانت سه رکن اساسی را در تحقق صلح پایدار، براین پیش شرط ها میافزاید. این سه رکن عبارت از:
صلحپایدار زمانی میتواند درپی یک مصالحه شکل گیرد که در جریان مصالحه عدالت نیز قربانی نگردد، مصالحه به عنوان یک پروسه میتواند همساز با فرایند عدالت خواهی باشد، به این معنی که در چارچوب مصالحه خشونتهای گذشته محکوم و ارتکاب کنندگان خشونت و جنایت تاوان رفتارشان را پرداخت کنند و نسبت به جبران خسارتهای مادی و معنوی و التیام روان زخم قربانیان اقدامات لازم صورت گیرد.
تیوری خلع سلاح عمومی
تیوری خلعسلاح عمومی یکی از مهمترین تئوریها برای برقراری صلح و ثبات در یک کشور و جامعه میباشد، از اینکه اسلحه ابزار مهم در جهت به وجود آمدن جنگ است، پس با خلع سلاح عمومی می توان صلح را تامین کرد.
استدلال ساده و روشن متفکران خلعسلاح این است که: چون انسان با اسلحه میجنگد، پس برای از بین بردن جنگ و در نهایت استقرار صلح ، انهدام تسلیحات کفایت میکند. فقدان وسایل و لوازم مورد نیاز جنگ، خود زمینههای صلح با دوام را موجب میشود. چنانچه به اساس روایتهای تاریخی، که پیشرفت روند مذاکرات خلعسلاح، حاکی از بهبود روابط بین دولتها و ملتها و افزایش امید به برقراری صلح میباشد. وسعت و گستره ای خلع سلاح، باعث شکاف میان طرفداران این نظریه گردید. گروهی خواهان خلع سلاح کامل و عمومی هستند: به نظر آنها وجود هر نوع سلاحی به طور طبیعی میتواند شرایط آغاز جنگ را فراهم نماید.
تمامی تسلیحات اعم از سلاحهای معمولی، هستهای، میکروبی و شیمیایی باید ازعرصۀ حیات اجتماعی انسان حذف شوند، برخی دیگررا باوربراین است که برای کاربرد زور مشروع، نیاز به سلاحهای معمولی برای جامعۀ بشری همواره وجود دارد.
دفاع مشروع از سرزمین، تعقیب مجرمان و اجرای احکام قضایی، مستلزم چنین ابزارهایی است. بنابر این خلعسلاح به تسلیحات کشتار جمعی مربوط میشود. ابزارهای پیشرفتۀ اتمی، شیمیایی و میکروبی باید نابود شوند، عدهای نیز خواستار کاهش تعداد نظامیان ویا به طور کلی انحلال ارتشهای ملی هستند، جایگزین ارتشهای ملی، یک ارتش واحد بینالمللی خواهد شد که نظم جهانی را حفظ میکند.
تیوری صلح عادلانه
صلحعادلانه از جمله مفاهیم مهم در حوزه صلح شناسی میباشد، صلح عادلانه روندی است که صلح و عدالت همزمان با توافق طرفهای منازعه برسر خواستهای مشترک، پذیرش هویتهای یک دیگر، تدوین و پیروی از قاعدۀ مشترک مورد نظر طرفها محقق شده باشد. فرض صلح عادلانه به عنوان یک روند مستلزم پذیرش یک دیگر طرفهای منازعه، چشمپوشی از خواستهای غیرموجه و توافق روی خواستهای مشروع و در نهایت تدوین قاعدۀ مشترک میباشد.
پذیرش همدیگر طرفها نخستین شرط تحقق صلح عادلانه به حساب میآید، وقتی طرفهای منازعه وجود همدیگر را به مثابۀ عوامل خودمختار و مستقل که دارای هویت، زبان، پیشینه و فرهنگ مشخص اند به رسمیت بشناسند، اولین شرط موفقیت صلح عادلانه میباشد.
تیوری تامین حقوق اقوام
مشارکت کلیه طیفهای اجتماعی در فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باعث می گردد تا میزان تعهد و همبستگی در میان گروههای اجتماعی افزایش یابد، چنانچه در یک قرن گذشته در جهان و الخصوص در افغانستان بسیاری از منازعات ریشه در تضادهای قومی داشته است و بنآ نیاز است تابا درک این واقعیت به تیوری تامین حقوق اقوام توجه نمود.
حقوق شهروندی در بسیاری از اسناد ملی و بین المللی و از جمله در قانون اساسی آمریکا، که در سال ۱۷۸۷ تدوین شد، اعلامیه حقوق انسان و شهروند، فرانسه در سال ۱۷۸۹ به تصویب مجلسملی فرانسه رسید و اعلامیه جهانی حقوق بشر، که در سال ۱۹۴۸ توسط مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل مصوب ۱۹۶۶ انعکاس یافته اند.
اصطلاح حقوق شهروندی اولینبار در اعلامیه جهانی حقوق بشر و شهروند، در سال ۱۷۸۹ در کشور فرانسه مطرح شد و در مقدمۀ قانون اساسی این کشور نیز جای گرفت. مهمترین هدف اعلامیۀ جهانی حقوق بشر شناسایی ذاتی کلیه اعضای خانوادۀ بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان بر مبنای آزادی، عدالت و صلح است. حقوق شهروندی در سراسر اعلامیه جهانی حقوق بشر مندرج است، ولی به طور واضح در ضمن مواد ۱ و ۲۱ این اعلامیه ذکر شده است.
بنابر این مادهها مشخص میگردد که باید در تمام کشورها حقوق شهروندان ازهر ملیت که هستند و به هر زبانی که صحبت میکنند رعایت گردد، هیچکس در هیچ منطقهای از جهان حق ندارد بنابرهر دلیل که باشد به حقوق دیگران صدمه وارد نماید و به گونهای که آنرا پایمال کند.
نتیجهگیری
صلح یک آرمان و آرزو نیست ، بلکه یک واقعیت دست یافتنی است، هماطوریکه کشورهای زیادی توانسته اند تا منازعه را پشت سر بگذارند، کشورهای در حال جنگ مانند افغانستان هم میتوانند تا به آرزوی شان دست یابند.
تامین و برقراری صلح برجامعه انسانی و جامعه بین المللی دولتها و حتی جامعه ملی، هم رهیافت نظری دارد و هم عملی، هم نظریه دارد و هم رهیافت؛ هم شکل دارد و هم ماهیت؛ هم لفظ دارد و مهم معنا؛ هم زمینه دارد و هم محتوا، هم زمینه و هم پیش و پس زمینه: تا جاییکه از صلح ، مسلح، صلح جاوید، صلح پایدار، صلح واحد، صلح متکثر، صلح حالگرا، صلح آیندهمحور، صلحذهنی، صلحعینی، صلحانسانی، صلحدولتی، صلحبینالملل، صلح بین فرهنگی و صلح بین تمدنی، صلح گفتگو محور، صلح جدالمحور، صلح عدالت بنیاد، عدالت صلح بنیاد، صلح واقعگرا، صلح آرمانگرا، صلح فردی و صلح جمعی، صلح درونی و صلح بیرونی و نظایر اینها نیز سخن به میان و ذکر نام رفته است.
برای افغانستان به عنوان کشوری که تجربۀ چندین دهه منازعه و جنگ را در دل خود دارد و هنوز هم زخمهایش التیام نیافته و آتش جنگ نیز شعله و راست و ادامه دارد، صلح یک آرمان است و برای رسیدن و به صلح پایدار و عدالت اجتماعی میبایست، گامهای راسخ و با ارادهای قاطع حرکت بکند و به امید روزی که صلح یک آرمان و آرزو نه، بلکه یک واقعیت و جامعهای در صلح و آرامش داشته باشیم.
Comments are closed.