احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
نویسنده:محمد منصوریان - ۲۲ حوت ۱۳۹۹
در فضای ملتهب سیاسی- نظامی افغانستان؛ سفر اخیر زلمی خلیلزاد نمایندۀ خاص ایالات متحده امریکا به کابل و ارائه طرحی برای تشکیل حکومت مشارکتی و سپس نامۀ هشدارآمیز آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا به محمد اشرفغنی رئیس جمهور افغانستان، آسمان ابری ارگ را طوفانی ساخت.
تهدید به خروج نیروها از افغانستان در ماه می، تنها ماندن آقای غنی در مواجهه با طالبان و احتمال سقوط مناطق بیشتر به دست طالبان از مواردی است که در این نامه به آن تاکید شده است.
همچنان تسریع روند صلح و تشدید تلاش ها برای رسیدن به یک نتیجه مناسب با گروه طالبان، بخشی از مواردی است که از رئیس جمهور غنی خواسته شده است.
ایننامه به وضوح آشکار میسازد که کاسه و کوزه صبر امریکا و شرکایش در افغانستان لبریز گردیده و حالا مصمم به حل آن هستند.
این هشدارها زمانی جدیتر میشوند که بلینکن از درخواست قریبالوقوع امریکا از ترکیه برای راهاندازی نشست صلح در سطوح عالی میان دولت افغانستان و گروه طالبان یاد مینماید و اینکه حکومت افغانستان همسو و هماهنگ با تصمیم جامعۀجهانی حرکت و اقدام نماید.
تشکیل “حکومت انتقالی صلح افغانستان” که پس از تصویب قانون اساسی جدید و انتخابات ملی” قدرت را به یک دولتدایمی منتقل خواهد کرد، مشمول پیشنهادات وزیر امورخارجۀ امریکا بوده است.
گفته میشود مشابه این، نامهای نیز به عبدالله عبدالله رییس شورایعالی مصالحه ملی و شماری دیگر از سران و رهبران نگاشته و فرستاده شده است.
آنچه از محتوای این نامه به دست میآید این است که جامعۀجهانی در صدد ایجاد حکومتی مشارکتی است که افزون بر گروهها و احزاب سیاسی موجود، طالبان نیز در آن سهیم باشند.
در این نامه، طرح زلمی خلیلزاد نمایندۀ امریکا در در امور صلح افغانستان که با رهبران و مسوولان حکومت افغانستان شریک گردیده است، تایید و به حمایت از آن تاکید شده است.
عبدالله عبدالله رییس شورای عالی مصالحه ملی، حین صحبت در مراسمی که به منظور بزرگداشت از هشتم مارچ روز جهانی زن در کاخ سپیدار برگزار شده بود؛ واکنشی آرام و نگرشی مثبت داشته و گفته بود: “همه پیشنهادها باید مورد بحث و بررسی قرار بگیرند و در مسئلۀ صلح؛ نباید از نظریات مطرحشده بیم داشت و به آن حساسیت نشان داد.”
وی در ادامه سخنانش تاکید نموده بود که طرحی که همین حالا مطرح شده به حیث یکی از نظریات به سرعت بخشیدن به پروسه صلح است و من این را به عنوان رییس شورای عالی مصالحۀ ملی با تمام سطوح شریک میکنم.
اما محمد اشرف غنی رئیس جمهوری با این پیامها با زبانی دیگر برخورد نموده است:
او در حالی که پیشنهاد مطرح شده از سوی نمایندۀ امریکا را رد نموده است؛ بدون تذکر نام خلیلزاد گفته بود که هر نهادی میتواند “خیال و خوابی” را برای راه حل در افغانستان توصیه کند، اما وثیقه مردم این کشور قانون اساسی است و نیاز به دیگر طرحها در این کشور نیست.
آقای غنی در همین حال گفته بود که انتخابات عادلانه و فراگیر تحت نظارت جامعه جهانی باید یگانه گزینه برای تشکیل حکومت جدید باشد.
با این حال و بر خلاف تصور، گروه طالبان با تایید این مطلب که چنین طرحی توسط زلمی خلیلزاد در دسترس آنان قرار گرفته است، از پاسخ فوری به آن خودداری و واکنش خویش را به بعد از مطالعه آن موکول کرده اند.
محمد نعیم، سخنگوی طالبان در صحبت با صدای امریکا گفته است که زلمی خلیلزاد این پیشنهاد را با آن گروه نیز در میان گذاشته و رهبران طالبان قبل از صدور پاسخ رسمی، آن را مطالعه میکنند.
در حقیقت نفس این نامهنگاری و هشداردهی، با غرور و کیان یک ملت آزادهای مثل مردم افغانستان که عمری را برای رهایی از اسارت دیگران و مقابله با تجاوزات و توطئهها مبارزه نموده و مینمایند، همسان نیست، ولی وضعیت به گونهای است که شاید جز از اعمال چنین فشارهایی چارهای نباشد.
در این تردیدی نیست که هر جانب و جناحی، گامی را که بر میدارد بر اساس منافع از قبل تثبیت شدۀ خودش است و دولت جدید امریکا هم از این امر مستثنی نیست. آنان از حضور در باتلاق افغانستان به ستوه آمده و به وضوح میبینند که اگر دیرتر اقدام کنند، در ابعاد مختلف به سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی مواجه خواهند شد.
اینجا در افغانستان اما خاستگاه تصمیمات کوچک و کلان، بیشتر بر مبنای منافع شخصی و گروهی است تا مصالح علیای عامه.
برآشفتگی بعضیها شاید نمایانگر همین اصل و حدیث باشد. با مطالعهای گذرا از چند سال پسین، به وضوح دیده میشود که هرگونه تغیر بنیادین، بنیاد حضور شماری را در آیندۀ تعاملات سیاسی کشور برکنده و پس از این شاید جایی و مجالی برای شان نباشد.
اشخاص و گروههایی که با شعار بهتر ساختن زندگی مردم به روی صحنه آمدند/آورده شدند، نتیجۀ کار آن شد که در هیچگوشۀ کشور پیشرفتی حاصل نشد، از هیچ زاویه ای بهبودی در زندگی مردم نیامد و آرامشی برفضای همیشه تاریک شان حاکم نشد.
ریکورد شکنی در برگزاری انتخاباتها، بیاعتنایی به قانون اساسی و دیگر قوانین، شعله ور شدن/ ساختن شعلههای تعصبات قومی، زبانی و منطقهای در میان اقشار مختلف جامعه، بیکاری و توام با آن فقر مفرط، افزایش نا امنیها و کُشتارهای هدفمند، نارضایتی عمومی از سیر حوادث در کشور و شیوۀ مقابله با بحران های تحمیلی و خود ساخته، مشمول مشکلاتی است که ایجاد و با گذشت زمان فربه شده است.
در چنینحال و هوایی، دشوار است که سیاستمداران کار کشته و میهنپرستان نخبه بتوانند در برابر طوفان انتقادات و اعتراضات ملی و بین المللی ایستادگی نموده و زمین و زمان را به کام خود بگردانند.
شاید اگر به پیشنهادت، انتقادات و خواستههای اقوام، احزاب و هم تیمیهای خود شان انعطاف پذیر میبودند میتوانستند در همراهی آنان اقدامی نمایند.
شاید اگر فعالیتهای خویشرا به گونه ای عیار و اجرا مینمودند که همه مردم بدون تقسیم بندیهای تباری و طبقاتی به گونهای از آن منتفع میشدند، امروز از حمایت تودههای میلیونی برخوردار میبودند.
شاید اگر به حلقات و زیر مجموعهها هدایت و آموزش داده میشد که در کنار منافع مادی به ارزشهای معنوی نیز نیم نگاهی افگنده و از جایگاه خدمتگذاران به مردم عمل کنند؛ امروز شاید به اینجا نمیرسیدیم.
حالا که چنین نبوده و در آینده نیز شاید نشود و نباشد، بهتر است منافع مردم و مصالح کشور را بر خواستهای خویش ترجیح داده و تلاش صورت گیرد تا صلح و ثبات در افغانستان حاکم شود.
گروه تندرو و افراطگرای طالبان با فهم بهتر شرایط و اوضاع و واکنش محتاطانه در برابر اقدامات اخیر دولت امریکا، نشان داده اند که با گذشت زمان و با درک حساسیتها، درس استفاده از فرصتها را خوب فرا گرفته اند. هرچند این از بار عملکردهای خشونتبار گذشته شان در قبال مردم افغانستان چیزی نمیکاهد چون هنوز هم اثری از پشیمانی و ندامت در اندیشه، گفتار و اعمال شان دیده نمیشود.
آنان شاید به خوبی بدانند و درک کنند که اگر از این فرصتها به صورت درست و حساب شده استفاده نکنند مرتکب همان اشتباه مرگباری شوند که مجاهدین در بحبوحه پیروزی بر رژیم داکتر نجیب الله شدند. زیرا اگر آنان آن زمان به مذاکره رو آورده و به داکتر نجیب الله اعتماد میکردند، شاید سرنوشت کشور و مردم افغانستان اینگونه که است، نمیبود.
آنسوتر، عبدالله عبدالله رقیب مقتدر آقای غنی در مبارزات انتخاباتی و نمایندۀ قریب به اکثریت مجاهدین افغانستان با استقبال از هر طرحی که به نفع حال و آینده مردم و کشور باشد، نشان داد که همچنان بر تعهدی که در قبال مردم افغانستان داشت ثابت است و برای تامین صلح در کشور از هیچ قربانی دریغ نخواهد ورزید.
هرچند او(عبدالله عبدالله) نیز درانجام وظایف و تعهدات خویش آنگونه که میبایست عمل نکرد و مسوولیتهایش را قسمی که ایجاب مینمود انجام نداد و در این باب و رهگذر، انتقادها بسیار و اعتراضها فراوان است ولی نفس ایستادگی و تلاش برای آوردن صلح و اعلام آمادگی برای هرگونه از خودگذری و ایثار در این راستا، در خور ستایش و تحسین است.
با توجه به آنچه نگاشته شد، میتوان موارد ذیل را به عنوان نیازهای اساسی مردم مظلوم ولی با غرور افغانستان برشمرد:
با نظرداشت چنین موارد و مسایلی میتوان اندکی به آینده خوشبین و امیدوار بود. در غیر آن این هیاهو فرصتی برای خروج نیروهای خارجی از افغانستان و رها نمودن مردم در کام افراط گرایی، مافیای مواد مخدر، گروه های سازمان یافته با افکار فاشیستی خواهد بود و تمام.
Comments are closed.