تاریخچۀ نوروزِ جهان افروز

نویسنده:مرتضی نوری - ۳۰ حوت ۱۳۹۹

یکی از جشن‌های تاریخی که تا اکنون در میان مردمان حوزۀ نوروز پایه‌دار باقی مانده است، نوروز جهان‌افروز است. این جشن در نخستین روز فروردین‌ماه (حمل) به گونه‌ی شکوه‌مند برگزار می‌گردد.

ابو ریحان البیرونی در مورد نوروز چنین گفته‌است: «نخستین روز است از فروردین ماه (حمل) و از این جهت روزنو نام کردند، زیرا پیشانی سال‌نو است و آنچه از پس اوست از این پنچ‌روز همه جشن است ششم فروردین ماه بزرگ (نوروز بزرگ) داند، زیرا که خسروان بدان پنج روز حق‌های حشم و گروهان بگذاردندی و حاجت‌ها روا کردندی، آن‌گاه به این روز ششم خلوت کردندی، خاصه‌گان را اعتماد پارسیان اندر روز نخستین آن است که او از روزی است زمانه و به دو فلک آغازید».

در لغت‌نامۀ دهخدا در مورد منشأ جشن روز چنین گویند: «خدای تعالی در این روز عالم را آفرید و هر هفت کواکب در اوج تدویر بودند و اوجب همه در نقطه اول حمل بود و آدم را نیز در این روز خلق کرد».

یکی از نویسنده‌گان در این باره گفته است که جمشید اول «جم» نام داشت و عرب‌ها او را منوشلخ می‌گویند سیرعالم می‌کرد، چون به آذربایجان رسید، فرمود تخت مرصمی برجای بلندی رو به جانب مشرق گذارند و خود تاجی مرصعی بر سرنهاده و بر آن تخت بنشست، همین که آفتاب طلوع کرد با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او جهان نورانی شد، مردم شادمانی کردند و گفتند این روز نو است، چون به زبان پهلوی شعاع را شید می‌گوید این لفظ را برحکم افزودند و او را جمشید خواندند و جشن عظیم کردند و از آن روز این رسم پیدا شد.

چنین گفت کــآین و کــــلاه

کیومرث آورد و او بود شاه

چو آمد به‌ برج حمل آفتاب

جهان گشت با فرو آیین و آب

نوروز خاصه روزی است که نام آن روز خرداد است و آن روز ششم فروردین ماه باشد؛ در آن روز جمشید برتخت نشست و خاصان را طلبید و رسم‌های نیکو گذاشت و گفت خدای تعالی شما را خلق کرده است تا باید به آب‌های پاکیزه تن بشویید و غسل کنید و به سجده او شکر او مشغول باشید و این روز را بنابر این نوروز خاصه خواندند.

و گویند اکاسره هر سال از نوروز عامه تا نوروز خاصه که شش روز باشد، حاجت مردمان بر آوردندی و زندانیان را آزاد کردندی و مجرمان را عفو فرمودندی و به عیش و شادی مشغول بودندی و معرب آن نیروز است. این روز را نزد پادشاهان عجم و یزدانیان آریاییان شرف‌ها است، گویند درآن روز ایجاد وانشأ خلق شده وسعدتر ساعات آن روز تحویل شمس است به حمل… وسبب حرمت این روز را وجوه گفته اند، یکی آن است که در عهد تهمورث آیین و مذهب صابییه رواج و رونق تمام داشت، چون شهنشاهی به جمشید رسید تجدید آیین یزد پرستی کرده و نامید این روز را نوروز و عید گرفتند.

گویند دراین روز به رهنمایی جمشید آریاییان از نیشکر شکر به دست آوردن آن‌ها در این از خوش‌بوی‌ها استفاده کردند و گونه‌ها شیرینی از تهیه کرده باهم صرف کردند.

برخی از روایت تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهد. برطبق این روایت‌ها رواج نوروز را به ۵۳۸ سال پیش از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل باز می‌گردد هم‌چنین در برخی از روایت‌ها از زردشت به‌عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده شده‌است اما اوستا (دست کم در گات‌ها) نامی از نوروز برده نشده است.

کوروش دوم بنیان‌گذار هخامنشیان نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرار می‌نمود. این آیین‌ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگذار می‌شده است. در زمان داریوش یکم مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌شد.

در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی‌داشت می‌شد، در این دوران جشن‌های متعددی در طول یک‌سال برگزار می‌شد، که مهم‌ترین آن‌ها جشن نوروز و مهرگان است. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چندین روزه (دست کم شش روز) بود.

ابوریحان در این مورد چنین نوشته اند: آیین پادشاهان ساسانی در پنج روز اول فروردین (حمل) چنین بود که شاه در‌ روز اول نوروز برای عامه از جلوس خویش اطلاع‌رسانی می‌کرد. در روز دوم با دهقانان واهل آتشکده‌ها در روز سوم با اسوران و موبدان و در روز چهارم با افراد خاندان و نزدیکان و خاصان خود در روز پنجم برای پسر و نزدیکان خویش و به‌هر یک از اینان در خور رتبت‌شان اکرام و انعام می‌داد و چون روز ششم می‌رسید با ندیمان و اهل انس شایسته‌گان خلوت می‌کرد.

در دوران ساسانیان متداول بود که در بامداد نوروز مردم با یک‌دیگر آب پاشند از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند، هم‌چنین از زمان هرمز دوم رسم داد سکه در نورز به عنوان عیدی متداول شد.

از نوروز و جشنی که در این روز برپا می‌شد شاعران زبان فارسی دری به کثرت از آن یاد کرده‌اند و علی اکبر دهخدا در لغت‌نامۀ خویش نمونه‌های آن را نقل کرده که به نمونه مثال چند بیت آن ذکر می‌شود.

به نوروز چون برنشستی به تخت

به نزدیک او موبد نیک‌بخت

فردوسی

نوروز بزرگ آمد آرایش عالم

میراث به نزدیک ملوک عجم از جم

عنصری

آمدنت نوروز و آمد جشن نوروز فراز

کامگار کار گیتی تازه از سر گیر باز

رسم‌های جشن نوروز در افغانستان

هفت میوه یکی از سفره‌های دیرینه‌ی ما و کشورهای حوزه‌ی نوروز به شمار می‌آید. هفت میوه یکی از خوراکی‌های نوروزی است، که در هنگام سال‌نو خورشیدی، در افغانستان در کنار هفت‌سین تهیه می‌شود. هفت میوه‌ شامل سنجد، کِشته، کشمش، چهارمغز، پسته، بادام و خسته می‌شود. این میوه‌های خشک شده را چند روز قبل از نوروز، در داخل آب انداخته می‌شود تا به صورت شربت درآیند و سپس در روز اول نوروز با این شربت اعضای خانواده و مهمانان تناول می‌کنند.

زمرد پلو

یکی دیگر از خوراکی‌های خوشمزه‌یی‌که در شب نوروز خورده می‌شود، زمرد پلو است و در میان خانواده‌ها مروج است.

خانه تکانی و نظافت

تنظیم کردن و تمیز کردن خانه‌ها، یکی از فرهنگ‌های کهن ماست. در سال‌نو لباس‌های جدید می‌دوزند و به گردش «سبزه لگد» می‌روند و با نزدیکان و خانواده‌های‌شان دید و وادید می‌کنند و مهمانی‌ها ترتیب می‌دهند.

در سفره‌‌های‌شان هفت‌سین پهن می‌کنند. همچنان برای خوش‌آمدگویی به جشن باستانی نوروز، شیرینی‌های را پخته و یا از قنادی‌ها چون شیرپیره، سوهان، نقل، گونه‌های از کلوچه‌ها و…….تهیه می‌کنند که در این میان کلوچه‌ی نوروزی سنت دیرینه‌ی دارد.

کُلوچه‌ی نوروزی یکی دیگر از خوراکی‌های خوش‌مزه و رسم دیرینه‌ی مردمان حوزه تمدنی نوروز است.

در پهلوی این غذاها، انواع میوه‌ها و شیرین‌ها تزیین می‌کنند و از دیوان حافظ نیز بهره می‌برند مانند: فال دیدن و شعرخوانی می‌کنند.

شماری از جوانان فرهنگ‌دوست جشن سوری را نیز برگزار می‌کنند، که درآخرین چهارشنبه سال گرفته می‌شود. با روشن کردن آتش و پریدن از روی آن، به پیشواز سال‌نو و بهارنو خوش گذرانی می‌‎کنند.

برگزارکننده‌گان این جشن باور دارند که این رسم از گذشته‌ها در سرزمین آریانا و خراسان کهن رایج بوده است و آنان در پیروی از نیاکان‌شان، این رسم دیرینه را پاس می‌دارند.

چهارشنبه‌سوری با موسیقی، رقص، پای‌کوبی و آتش‌بازی به صورت عالی و با حضور پرشور مردم برگزار می‌شود و به پایان می‌یابد.

منظور از پاسداشت رسم و آیین نیاکان این نیست، که حتمن کارهای که نیاکان ما می‌کردند باید ما انجام دهیم، چون امروزه خرافه جلوه می‌کند اما نفس قضیه و برپایی جشن مهم است که چیزی جز شادی و خوشی مردم نبوده و ما هم همین شادی و خوشی را برای مردم خود نیاز داریم. روزگاری کار این مردم ما به‌جز شادی و جشن چیزی دیگری نبود ولی اکنون دریغ‌مندانه جای آن همه جشن را به‌جز غم و اندوه، فلاکت و بدبختی چیزی نگرفته و چه خوب است که از رسم و آیین نیاکانی خود برای همدلی، خوشی و شادی مردم با گرد آوردن آنان در کنار یک‌دیگر بهره جسته و از این دیدگاه از رسم نیاکانی پاسداری به عمل آوریم.

 

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.