چرا سازمان کشورهای اسلامی در اعمال فشار بر اسرائیل به توافق نرسید؟

نویسنده:محمداکرام اندیشمند - ۲۱ عقرب ۱۴۰۲

دیروز اسرائیل اعلان کرد پنج هزار عملیات نظامی با هواپیما و تسلیحات سنگین بر غزه انجام داده است، اما زمام داران ۵۷ کشور اسلامی دنیا در اجلاس اضطراری دیروز ریاض به هیچ توافقی بر سر اقدام مشترک و عملی علیه اسرائیل برای توقف کشتار فلسطینی ها در غزه نرسیدند.
در حالی که این ۵۷ نفر رهبران و روسای دولت کشور های اسلامی، زمام دار و حاکم یک و نیم ملیارد جمعیت مسلمانان جهان اند و دولت های این ۵۷ کشور در “سازمان همکاری اسلامی”، بزرگترین و مهم ترین سازمان سیاسی دنیای اسلام و کشورهای اسلامی عضویت دارند.
سه هفته پیش(۲۱ اکتوبر ۲۰۲۳) زمام داران دنیای عرب در سازمان “اتحادیۀ عرب” نیز در قاهره که اجلاس مشابه داشتند، موفق به کدام فیصلۀ واحد و عملی در مورد بازداشتن اسرائیل از کشتار غزه نشدند. جالب، مضحک و هم چنان غم انگیز این بود که در آن اجلاس کشورهای لبنان و الجزایر پیشنهاد کردند که از ارسال و صدور نفت به اسرائیل، جلوگیری شود، اما کشورهای امارات متحده عرب و بحرین به این پیشنهاد مخالفت کردند.
در اجلاس ریاض هر کدام از سران و زمام داران کشورهای اسلامی از رجب طیب اردوغان تا ابراهیم رئیسی و شهزاده محمد بن سلمان زمام دار عربستان سعودی همه سخنرانی کردند. همه با لحن های متفاوت جنگ در غزه را محکوم کردند و خواستار آتش بس شدند، اما برای اجرای آتش بس و وادار ساختن اسرائیل به آتش بس بر سر هیچ اقدام مشترک به توافق نرسیدند. در حالی که اعضای این اجلاس و سران ۵۷ کشور اسلامی دنیا تمام ابزار و امکانات فشار و مقابله با اسرائیل را در دسترس دارند و حتی منهای جنگ با اسرائیل از طریق فشار سیاسی و اقتصادی هم می توانند اسرائیل را وادار به توقف نسل کُشی و جنایت علیه بشریت در غزه کنند. این ها می توانستند بر سر قطع رابطۀ سیاسی و دیپلوماتیک با اسرائیل که برخی از کشورهای اسلامی دارای این رابطه هستند و بر سر توقف هر گونه رابطۀ اقتصادی، از صدور و فروش نفت و گاز و داد وستد با اسرائیل به توافق برسند. اما این ها و این به اصطلاح سازمان همکاری کشورهای اسلامی به حد کشور نامسلمان امریکای جنوبی بولیویا هم، ایمان، شهامت و شجاعت و حتی وجدان و عاطفۀ اسلامی و انسانی نشان ندادند.
چرا؟
جهان اسلام از نظر موقعیت جغرافیایی و منابع انرژی در دنیای امروز بسیار با اهمیت است. بیشتر از هفتاد درصد ذخایر نفت جهان و پنجاه درصد ذخایر گاز در سرزمین های اسلامی قرار دارد. کشور های نفت خیز مسلمان در خلیج فارس۶۶ در صد کل ذخایر نفت و ۳۰ درصد ذخایر گاز جهان را دارند. ماشین جنگی اسرائیل که امروز مردم غزه را سلاخی و قصابی می کند در واقع با همین انرژی بدست آمده از کشورهای اسلامی به کار می افتد.
سازمان کنفرانس اسلامی یا سازمان همکاری اسلامی که دیروز در ریاض نشست رسمی بر سر جنگ غزه داشت، بزرگترین نهاد رسمی دنیای اسلام است که در جهت اتحاد کشورهای اسلامی در می ۱۹۷۱ ایجاد شد. این سازمان به شمول فلسطین ۵۷ عضو دارد. اما سازمان مذکور برغم ظرفیت های تأثیر گزار کشورهای اسلامی از منظر موقعییت جغرافیایی و منابع معدنی، نقش و جایگاه تاثیرگذار در مناسبات قدرت جهان ندارد. این سازمان هیچگاه بر مبنای اهدافش نه همسویی و وحدت کشورهای اسلامی را تأمین کرده است و نه به هیچ موفقیتی در حل معضلات مسلمانان جهان دست یافته است. نه مشکل فلسطین را حل کرد، نه به داد مسلمانان بوسنی و هرزگوین رسید، نه جلو حملات نظامی دولت های غربی و شرقی را بر کشورهای اسلامی و جوامع مسلمان گرفت و نه کارآیی و مؤثریت خود را در بحران ها و مشکلات دنیای اسلام و مسلمانان نشان داد.
ناتوانی سازمان کنفرانس اسلامی و در مجموع ضعف و ناکامی کشورهای اسلامی ریشه در کجادارد؟
۱ – تفرقه و تعارض درونی
دنیای اسلام برخلاف نام واحدی که حکایت از دین واحد دارد، دنیای تفرقه و تعارض داخلی است. طیف گوناگونی از اندیشه و باورهای اسلامی در عرصه های مختلف حیات از عرصۀ مذهبی و فقهی تاعرصۀ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در جهان اسلام وجود دارد.
اختلاف و تعارض شیعه و سنی چه از منظر مذهبی و چه از زاویۀ سیاسی بسیار عمیق و گسترده است.
چندگانگی دنیای اسلام در عرصۀ نظام سیاسی از جنبه های بارز تفرقه و تعارض دنیای اسلام است. در دنیای اسلام نظام های متفاوت سیاسی و زمامداران مختلف با سیاست و عملکرد ناهمسو حاکمیت دارند.
اختلاف بر سراراضی و مرزها یکی از اختلافات جدی شماری از کشورهای اسلامی شمرده میشود که منازعات بسیار خونینی را نیز در پی داشته است. هر چند این اختلاف زاییده ای دوران استعمار اروپایی در قرن نزدهم و بیستم تلقی میشود، اما مسلمانان نتوانستند به راه حل مسالمت آمیز این اختلافات دست یابند. صرف نظراز عوامل دیگری که موجب اشتعال آتش جنگ میان کشورهای مسلمان درنیمه دوم قرن بیستم شد، اختلاف مرزی وارضی در ظاهر عامل اصلی جنگ های خونین مسلمانان و کشورهای اسلامی باهم بود. جنگ هشت ساله میان عراق وایران در دهۀ هشتاد، جنگ و در واقع تجاوز نظامی دولت عراق به رهبری صدام حسین علیه کویت، جنگ میان کشورهای مراکش و الجزایر در سال۱۹۶۳، اختلاف مزمن بر سر مرز دیورند میان افغانستان و پاکستان، اختلافات مرزی و ارضی میان ایران و امارت متحده عربی بر سر سه جزیره در خلیج فارس و غیره نمونه هایی از اختلاف متذکره هستند.
از لحاظ تعلقات ملی، قومی، زبانی و نژادی نیز تفرقه های شدیدی در جهان اسلام وجود دارد. این افتراق و اختلاف هم در میان کشورها و ملت های مختلف مسلمان چون: عرب، بربر، ترک، فارس، کرد، و غیره موجود است و هم میان ملت ها واقوام مختلف در داخل کشورها و جوامع مسلمان سایه افگنده است.
۲ – عقب ماندگی
علی رغم آنکه تا آغاز نیمۀ دوم قرن بیستم عیسوی بسیاری از کشورهای اسلامی به استقلال سیاسی دست یافتند اما هرگز نتوانستند به عنوان جوامع و کشورهای مستقل در عرصه های مختلف حیات تبارز کنند. کشورهای اسلامی همچنان پس از استقلال در ورطۀ پسمانی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گرفتار ماندند و نتوانستند خود را از این منجلاب بیرون کنند.
نقش مسلمانها با دو ملیارد جمعیت در تمدن امروز بشر بسیار ناچیز و حتا نامشهود است. تمام آثار و محصولات امروز در عرصه های مختلف حیات انسانی از پیشرفت در عرصۀ علم طب تا تکنولوژی و میدان دانش علوم انسانی واجتماعی متعلق به جوامع غربی و مسیحی است.
بسیاری از کشورهای اسلامی در فقر و عقب ماندگی به سرمیبرند وشماری هم فقیر ترین کشورهای جهان را تشکیل میدهند. فقیر ترین کشورهای دنیا ایتوپیا، سرالئون، افغانستان، کمبودیا، سومالیا، نیجریه، پاکستان و موزمبیق است که شش کشور فقیر دنیا، کشورهای اسلامی هستند. از میان کشورهای اسلامی عضو کسازمان همکاری اسلامی درآمد سرانۀ ۴۵ کشور کمتر از یک هزار دالر امریکایی است. سطح زندگی چهل ملیون جمعیت مسلمان اروپا پایین تر از تمام پیروان ادیان دیگر است.
۳ – وابستگی
وابستگی بسیاری از کشورهای اسلامی به دنیای غرب در عرصه های مختلف زندگی یکی دیگر از چالش ها و واقعیت های نهفته در دنیای اسلام است. این وابستگی نه تنها پهنه های اقتصادی، نظامی و علمی را در بر می گیرد، بلکه شامل امنیت و حقوق انسانی و اجتماعی و شامل استقلال سیاسی و تمامیت ارضی شماری از کشورها وجوامع مسلمانان می شود. به این معنی که برخی از کشورهای اسلامی و جوامع مسلمان در حفظ استقلال، تمامیت ارضی، امنیت و حقوق انسانی و اجتماعی شان اتکا به همکاری و حمایت غرب دارند.
نکتۀ شگفت آور این است که بعضی از ثروتمند ترین کشورهای مسلمان به خصوص کشورهای نفت خیز عربی که مهد ظهور اسلام هستند با حضور نظامی امریکا در خاک وآب خود احساس امنیت می کنند. امروز ایالات متحده امریکا در کشورهای اسلامی و عربی: کویت، بحرین، عمان و قطر پایگاه و نیروی نظامی دارد. بخشی از خاک عراق و سوریه نیز در اشغال امریکا قرار دارد. نمونه های بیشتری از وابستگی کشورها و جوامع مسلمان در عرصه امنیت، استقلال، تمامیت ارضی و حتا حقوق مدنی و اجتماعی به کشورهای غربی، قابل مشاهده و مطالعه است. جامعۀ کردعراق و کشورکویت در دهۀ نود قرن بیستم عیسوی، کشور مسلمان بوسنیا هرزگویین و جامعۀ مسلمان کوسوو شامل این نمونه ها می شوند.
۴ – ناتوانی و درماندگی
کشورهای اسلامی در طول نیم قرن اخیر نتوانستند حتا یک مشکل داخلی خود را در عرصه های امنیتی، اقتصادی واجتماعی حل کنند. دنیای اسلام در این دوره شاهد حوادث و معضلات بزرگی بود. اشغال فلسطین توسط اسرائیل، معضل کشمیر، حمله نظامی شوروی بر افغانستان، جنگ خونین هشت ساله میان عراق وایران، تجاوز و کشتارمسلمانان بوسنی وکوسوو توسط صرب ها، جنگ در سودان، اشغال کویت توسط دولت عراق، جنگ افغانستان و دخالت کشورهای مسلمان همسایه در دهه نود، حمله نظامی امریکا بر افغانستان و عراق در آغاز سده بیست ویکم، شورش های مردم در بعضی کشورهای عربی و جنگ در کشورهای لیبیا و سوریه در پیامدآن، ظهور القاعده و داعش و گروه های تکفیری که جنگ خونینی را در کشورهای مختلف اسلامی براه انداختند، بخشی از حوادث خونین جهان اسلام در نیمۀ دوم قرن بیستم و آغاز قرن جدید شمرده میشود.
ملت هاواقوام مختلف مسلمان در کشورهای مختلف اسلامی و غیراسلامی چون: کردها، کشمیری ها، بلوچ ها، تاتارها، اویغورها و غیره در جهت آزادی و استقلال خود بادولت هادر مبارزه و ستیز به سر میبرند.
۵ – دوگانگی رفتاری و عملکرد عاطفی
در بسیاری از جوامع مسلمان دوگانگی شخصیتی و رفتاری و عملکردعاطفی واحساسی ویژگی آن جوامع را تشکیل میدهد.
رفتار متناقض و دوگانه که همراه با کتمان و تظاهر میان شمار زیادی از مسلمانان و جوامع مسلمان صورت می گیرد به نوعی از ترس و نگرانی آنها برمی گردد. این نگرانی و ترس از یکسو ریشه در استبداد زدگی و عدم آزادی های مدنی و اجتماعی دارد و از سوی دیگر ترس از خدشه دار شدن هویت و چگونگی پابندی آنها به اوامر و نواهی دینی درانظار جامعه موجب این تظاهر میشود.
رفتار وعملکرد عاطفی و احساسی در مقایسه با رفتار و عملکردعقلایی در عرصه های مختلف حیات از ویژگی های بسیاری جوامع مسلمان در کشورهای اسلامی است. بدون تردید بخشی از عوامل تعارض و افتراق داخلی، نابردباری و ستیزه جویی در میان کشور های اسلامی و جوامع مسلمان ریشه در رفتار و عملکرد عاطفی و احساسی دارد که بازتاب عقلانیت در آن بسیاراندک است.
۶ – استبداد
درحالی که بسیاری از کشورهای اسلامی استقلال سیاسی خارجی دارند امامردمشان درداخل ازآزادی بهره مند نیستند. مسلمانها در وطن خود شان از سوی دولت های مستبد و دولتمداران خودکامه و فاسد مورد ستم قرار می گیرند. زمامداران خودکامه و مستبد بعضی از این کشورها حتا در عنوان رئیس جمهور بیشتر از پادشاهان مطلق العنان فرمانروایی داشته اند. سلاطین وامیران حاکم در شماری از این کشورها مردم و مملکت هر دو را ملکیت شخصی خود می پندارند. در بسیاری از کشور های اسلامی مردم هنوز رعیت هستند واز پدیدۀ شهروندی خبری نیست.
۷ – تبعیض و بی عدالتی
تبعیض وبی عدالتی دو پدیده ای گسترده در بسیاری از کشور های اسلامی است. برغم آنکه در منابع اسلامی به خصوص در قرآن کریم و سنت نبوی (ص) به پرهیز از تبعیض و تأمین عدالت تأکید می شود و مسلمانان امت واحد و برادر هم معرفی می شوند؛ اما در کشورهای اسلامی انواع تبعیض وبی عدالتی قابل مشاهده است. از تبعیض قومی و زبانی تا تبعیض مذهبی واجتماعی و تبعیض نژادی و جنسیتی. گروه های قومی حاکم در بسیاری از کشورهای اسلامی با اقوام مسلمان دیگر در کشورهای شان برخورد تبعیض آمیز دارند.
جوامع مختلف مذهبی در کشورهای اسلامی از تبعیض مذهبی رنج می برند. این تبعیض از سوی حاکمان و دولت های متعلق و متمایل به یک مذهب اسلامی بر پیروان مذاهب دیگراسلامی اِعمال میشود. در بسیاری از کشورهای اسلامی که اقتدار دولتی در انحصار اکثریت سنی مذهبان قرار دارد، شیعه مذهبان تحت فشار و تبعیض زندگی میکنند. به همین گونه در کشور اسلامی(ایران و سوریه)که مذهب شیعه دولت را بدست دارد با سنی مذهبان با بی عدالتی و تبعیض رفتار میشود.
تبعیض وبی عدالتی بر مبنای جنسیت نیز واقعیت دیگری است که در شماری از کشورهای اسلامی به خصوص در میان کشورهای عرب ثروتمند و نفت خیز وجود دارد.
۸ – افراطیت و خشونت گرایی
نابردباری، افراط گرایی و ستیزه جویی توأم با خشونت وخون ریزی، چالش و معضل امروز دنیای اسلام، جوامع مسلمان و کشورهای اسلامی هرچند نه در تمام کشورهای اسلامی و جوامع مسلمان است. افراطیت دینی در این تعبیر پابندی شدید به احکام و فرامین عبادی واجتماعی اسلام نیست. افراطیت دینی به معنی مخالفت و خصومت جریان های افراط گرای اسلامی باهر اندیشه و آیینی منهای اسلام مورد تعبیر و قرائت آنها است. حتا این خصومت شامل مسلمانان نیزمی شود. زیرا آن گروه های مربوط به جریان افراطی که قرائت و برداشت خود رابه عنوان اسلام حقیقی و راستین با توسل به خشونت و کُشتار میخواهند تطبیق کنند، گروه های اسلامی ناهمسو با این قرائت را نیز مشمول تحمیل خشونت و کشتار میدانند.
اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.