در حالیکه من خود طرفدار ساده کردن و کوتاه کردن تعاریف هستم تا از گیجی دانشجو کاسته شود و آموزش را آسان سازد. ولی از نظر روانشناختی این ثابت است که توضیحاتی با اینگونه ممکن است، برای برخیها فهم را عمیقتر و سادهتر کند برخی مفاهیم عقیدت دینی نیز در هر دو اثر گنجانیده شده است که من زیاد موافق حال نمیدانم. در مورد مصاحبه و ربط آن آن با برخی نصوص دینی ممکن است مبری از عیب باشد ولی مصاحبه در ژورنالیزم یک ژاتر به عنوان دسترسی به حقایق و تولید خبر به کار میرود با روش و شگرد به خصوص خودش. همچنان طرح تقوی اسلامی خبرنگاران و ربط آن با کار خبرنگاری حرفوی میتواند قابل بحث باشد و یگان جا خطوط قرمز بیطرفی را خدشه دار کند.
در تجربه کار خبرنگاری چندسالهام خودم دریافتم که خبرنگاران ما بیشتر در دو مورد میلنگند و باید هر نوع اساسات خبرنگاری استوار بر همین دو اصل باشد:
یکی توانایی در نویسندگی، اشراف بر ادبیات و صاحب قلم بودن. خبرنگار مهمتر از همه باید زبان مادری خود را درست آموخته باشد و با مطالعه بیشتر ذخیره لغت داشته باشد، اول نویسنده باشد بعد خبرنگار. مهمترین نقیصه اکنون دراینست که برخی از خبرنگاران جوان ما زبان را خوب آشنا نیستند و کتاب نمیخوانند و دارای یک بستر تاریخی آموزش آفاقی نیم باشند به خصوص آنانی که در روزنامه نگاری نوشتاری سر و کار دارند. فن قصهگویی و داستان پردازی بلد نیستند. یکی از مهارتهایی که در خبرنگاری در ابتدا توصیه شده و آموختانده شود هنر قصهنویسی و قصهگویی است. خبرنویسی یا گزارشنویسی براساس دسترسی به منابع استفاده از مصاحبه سهل است ولی خود ایجاد یک ملکهی تبدیل کردن یک موضوع به یک داستان واقعی و فن بیان داستان در این کتاب جای درخشانی ندارد که میشود در مورد آن جداگانه بحث کرد.
بخش مخاطب و افکار عامه مزیدی بر معلومات و اطلاعات مفید بیشتر در مورد خبرنگار و رسانه در این کتاب است که برای شناخت بهتر مفید است. ذکر منابع کمک میکند تا جوانان دانشجو بیشتر به تفحص پژوهش بپردازند و همچنان چنین رسمی ارزش تالیف را هم بالا می برد. در یک مورد من متوحه شدم که از پروفیسور الفرید سووی جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی نقلقول معتبری در کتاب در مورد افکار عامه نقل شده بود اما از او اسمی در منابع نیافتم یا به چشم من نخورد چون منابع فراوان تذکار یافته اند. او اولین جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی بود که اصطلاح جهان سوم را در کتاب افکار عمومی خود ذکر کرده بود. او میگفت:
افکار عمومی ضمیر باطنی یک ملت است، افکار عمومی اینقدرت گمنام غالبا یک نیروی سیاسی است نیرویی است که در هیچ قانون اساسی پیشبینی نشدهاست. به نظر وی این پدیده یک قدرت سیاسی است که تمام دولتمردان و رهبران جهان را تحت تاثیر قرار دادهاست و حتی منجر به تخریب و نابودی دولتهای استبدادی گردیدهاست.
ویراستاری کتاب حاوی اشکالاتی است از نظر نیمفاصله و جدانویسی که با معیارهای زبان برابر نیست و بیم ان میرود که دانشجیان جوان نیز راه خطا بروند و اغلاط تایپی را نیز در یک تالیف علمی صواب نمیبینم که متاسفانه چند مورد ان را در مرور شتابزده متوجه شدم و تعداد آن را بهدرستی نمیدانم که کمخواهد بود یا زیاد.
پایان
Comments are closed.