احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
نویسنده:حامد علمی - ۱۲ جدی ۱۴۰۲
مشکل پژوهشگر
مساله دیگر که موانع سدراه نوشتن آثار تحقیقی در باره تاریخ کشور ما ایجاد کرده بر میگردد به پژوهشگران، طوریکه بسیاری از پژوهشگران ما با قضایای تاریخی با بیتفاوتی برخورد میکنند و یک نوع کاهلی بر شیوه نوشتن آنها حاکم است. بسیاری از پژوهشگران ما فقط در پشت میزهای دفتر یا رسانهها قرار گرفته و از آنجا بر تمام قضایا نگاه مینمایند و خود را کمتر تکلیف میدهند تا حقایق را از بازیگران و شاهدان اصلی بشنوند. آنها فقط به ماخذ انترنتی آنهم به زبان فارسی یا پشتو اکتفا میکنند و حتا نمیخواهند یک مساله را با مراجع مختلف در میان بگذارند، صحت و سقم ادعا را در ترازوی مراجع متفاوت وزن کنند.
یکی از پژوهشگران ما میخواست در باره موجودیت گروههای مسلح غیر مسوول در ولایات جنوبی تحقیق نماید اما وی نتوانسته بود از چهارآسیاب کابل آن طرفتر سفر نماید و تکلیف سفر را بر خود متقبل نشده بود بنابران نوشتههای وی فقط داستانهای از راویان بوده است و برای پژوهشگر آینده ما مشکلات فراوان را ببار میآورد.
مصلحت اندیشی
در این جای شک نیست که نظام و جامعه افغانستان یک جامعه مصلحتی است. مصلحت نه تنها در بعد سیاسی آن مدنظر گرفته میشود و شکل گیری حکومتها و کابینهها آنان به اساس مصلحت میباشد بلکه در مسایل اکادیمیک و علمی نیز مصلحت اندیشه صورت گرفته و بر ارائه نظرات تاثیر افگنده است. تاریخ نگاران و کسانی که وقایع را ثبت مینمایند بنابر جبر اجتماعی مجبورند تا در پژوهشهایشان به مصلحت بیندیشند که این مساله نیز در راه تحقیق خصوصا مسایل تاریخی و سهم اقوام و مذاهب مشکلات را ایجاد نموده و حتا همان درصدی واهی نیز در ثبت وقایع مدنظر گرفته میشود.
تخیلی بودن
طوریکه در مقدمه ذکرگردید راویان وقایع خود آگاهانه یا نا آگاهانه میخواهند خود را قهرمان داستان معرفی کنند و وقایع را با خیالات و خواستههایشان گره میزنند در حالیکه میان حقایق و آرزوها خط درشت موجود است و ما نمیتوانیم وقایع را به اساس خواستههای خویش رقم زنیم و آنچه اتفاق افتاده را به اساس تمایل خویش ترسیم کنیم که این نوع روایات خصوصاً از مسایل تاریخی پژوهشگر را به بیراهه میکشاند و راه تحقیق او را دشوار میسازد.
مبالغه
برای یک پژوهشگر بسیار با اهمیت است تا وقایع را آنچه اتفاق افتاده بشنود و بتواند در روشنایی آنچه اتفاق افتاده تحقیقات خویش را به انجام برساند. خصوصاً در وقایع تاریخی دقت در بیان واقعیتها میتواند یک اثر را معتبر و یک پژوهش را اکادیمیک سازد اما بر خلاف، بسیاری از مشاهدان زمانیکه واقعه را بیان میکنند بدون دقت به موضوع و چگونگی آن راه مبالغه را پیش میگیرند و وقایع را چنان با ارقام و صحنه سازی بیان میکنند که کاملاً دور از حقیقت میباشد و این مساله کار پژوهشگر را دشوار میسازد و از حقایق برداشت نادرست صورت میگیرد. خصوصاً در چندین دهه اخیر در قسمت ارائه ارقام تلفات دشمن طرفهای درگیر در افغانستان راه اغراق را پیش گرفته اند که برای آیندهگان نوشتن تاریخ را بسیار دشوار ساخته است.
عدم توجه به زمان دقیق و آمار و ارقام
یکی از مشکلات فرهنگی که سدراه تحقیق در کشور ما قرار دارد، عدم توجه به تاریخی دقیق یک حادثه است؛ ما عادتاً در بیان تاریخ دقیق سهل انگار میباشیم. یک حادثه مهم را میخواهیم بیان کنیم و زمانی که از ما پرسیده میشود که این حادثه چه وقت اتفاق افتاد میگویم همین دیروز یا همین چند روز پیش تر در حالیکه ماهها قبل آن حادثه اتفاق افتاده، اما در بیان تاریخ دقیق آن سهل انگاری کردهایم و یا حافظه با ما یاری نکرده تاریخ دقیق آنرا فراموشی نمودهایم در حالی که پدیدههای زمان و مکان رکن اساسی تاریخ هستند، بدون ذکر زبان و مکان نوشته های ما تاریخ نه بلکه افسانه میباشد. یک تفاوت عمده میان تحلیل و پژوهش ارایۀ آمار و ارقام میباشد که ادعایهای پژوهشگر را مستند میسازد. اما در افغانستان به ندرت پژوهشگری را پیدا میکنید که کتاب یا مقالۀ آماری نوشته باشد. یک بخش آن برمیگردد به وضعیت نابسامان ساختار در افغانستان که هیچ نوع آمار و آرقام کمی و کیفی نظامند وجود ندارد.
فقدان نقد سازنده
هیچ نویسنده و پژوهشگر به تنهای خود نمیتواند یک موضوع تاریخی به طور شاید و باید به تصویر بکشاند. وقتی پژوهش صورت میگیرد باید آن در ترازوی نقد سازنده سبک و سنگین شود تا ویژهگیهای خوب و بد آن برای صاحب پژوهش و مخاطبیناش مشخص گردد. در افغانستان نویسندهگان همیشه از نقد هراس دارند و شمار زیادی از صاحبان قلم به این فکر اند که نقد کردند، باعث کاهش اعتبار اثرشان میشود. در نهادهای اکادمیک جهانی هر اثری که بیشتر نقد شود ارزش عملی آن بالا میرود و به گفتمان روز مبدل میشود، یعنی این اثر مهم بوده است و ارزش نقد کردند را دارد. در افغانستان معمولاً نقد و عقدهگشایی مرز مشخصی ندارد، زیر اسم نقد عقدهگشایی صورت میگیرد. فقدان نقد سازنده باعث شده است که اگر پژوهش تاریخی کمی و کاسته هم داشته باشد چون نقدی صورت نگرفته است به آن توجه نمیشود.
بکار گیری تقویمهای متفاوت
یکی از مانع عمده سر راه تحقیق بکار گیری تقویمهای متفاوت میلادی، هجری خورشیدی و هجری قمری است که بارها در تاریخ کاربرد داشته و دیده شده که در پای بسا اسناد یکی از این تواریخ ثبت شده است. اما پژوهشگر را با موانع بزرگ مواجه میسازد. اگر چه در این اواخر نرم افزارهای عرضه شده که سنوات و تقویم هجری خورشیدی و میلادی را به آسانی تبدیل میسازد. اما در قسمت تبدیلی سنوات هجری قمری به هجری خورشیدی و میلادی مشکلات فراوان وجود دارد. هرگاه یک پژوهشگر بخواهد واقعه را که هزار سال قبل اتفاق افتاده دقیقا ارزیابی کند به این مشکل عمده برخورد میکند.
کمبود بودجه
در اکثر کشور های جهان نهادهای دولتی، بنیادهای پژوهشی و سازمان های وجود دارند که نویسندهگان و پژوهشگران را تقویت مالی نموده مصارف تحقیقات را به دوش میگیرند. اما در افغانستان نهاد دولتی و بنیاد که بودجه کافی برای پژوهش داشته باشد، کمتر وجود دارد یا اصلا وجود ندارد. اکادیمی علوم افغانستان که یگانه مرجع پژوهشی کشور است با مشکلات فراوان دست و پنجه نرم میکند و سالهاست که کدام اثر ارزشمند توسط همکاران آنها عرضه نشده است. دانشگاه کابل نیز نه تنها در رشته تاریخ و وقایع نگاری بلکه در سایر رشتهها قادر به نشر کدام کتاب معتبر و علمی نگردیده است. شاید حتی مرکز تحقیقات آن فاقد اعضای اداری باشد چه رسد به بورد علمی و مسلکی که بتواند در این زمینه فعالیت داشته باشد. البته در این دو نهاد معتبر عملی افغانستان تنها موضوع مالی مطرح نیست، بلکه از کمبود کادر متخصص و زد و بندهای سیاسی هم رنج میبرنند.
در میان کشورهای آسیایی چین و کوریای جنوبی سالیانه بالغ به چهار هزار مقاله و اثر علمی تولید میکند و کشور همسایه ما ایران سالیانه صد مقاله، اما در افغانستان کمتر پژوهشگری پیدا میشود که نوشتههای عملیاش در نشریههای معتبر بینالملل به نشر رسیده باشد.
مشکل چاپ
مشکل دیگر سر راه محققین و نویسندهگان ما خصوصاً در مسایل تاریخی عبارت عدم موجودیت ناشر مسلکی مسوول است. هرگاه نویسندۀ یا پژوهشگر کتاب ی را تهیه و آماده چاپ سازد باید روزها از این کتاب فروشی به آن مرکز نشراتی سر بزند تا ناشر به چاپ آن اقدام کند. در دنیا امروز ناشر به دنبال نویسنده است. اما در افغانستان بر عکس نویسنده باید با عذر و رازی ناشر را متقاعد بسازد که کتابش را رایگان چاپ نماید. اگرچه در کابل کابفروشیهای بزرگ و ناشران مانند انتشارات سعید، انتشارات عازم، کتابفروشی شاه محمد، انتشارات امیری، انتشارات میوند، انشارات سعادت و دیگران عرض اندام نموده اند، اما آنها کتب را مورد توجه قرار میدهند که جنبه تجارتی آن بیشتر باشد و از آن منفعت بهتر بدست آرند و در این اواخر مراجعه به کتاب شدیدا کاسته شده و بعید به نظر می رسد تا ناشران بتوانند در راه چاپ سرمایه گذاری نمایند.
پایان
Comments are closed.