گزارشگر:احمد عمران - ۰۷ حوت ۱۳۹۱
حضور گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی و از مخالفان مسلحِ دولت و حضور نظامی جامعۀ جهانی در افغانستان، این روزها در برخی رسانههای کشور مایۀ حیرت و نگرانی است. حیرت به این دلیل که آقای حکمتیار که از چهرههای اصلی مخالف نظام به شمار میرود و عملاً در جنگ با نیروهای داخلی و خارجی قرار دارد، چهگونه به وسیلۀ برخی رسانهها تلاش میشود که تطهیر شود و به عنوان یک شخصیت مهم سیاسی، اعادۀ حیثیت کند. نگرانی هم به این دلیل که بدون شک دستهایی چه از داخل و چه از خارج، سعی در مطرح کردنِ جریانی دارند که در سه دهۀ تاریخ معاصر کشور، در خلق بحران دست بالایی داشته و به عنوان یکی از گروههای ناقض حقوق بشر و جنایات سازمانیافته علیه شهروندان افغانستان، شمرده میشود.
البته آقای حکمتیار در ده سال گذشته ضمن اینکه رابطۀ خود را با گروههای همفکرِ خود مثل طالبان به رهبری ملا عمر و القاعده حفظ کرده، جسته و گریخته نیز به وسیلۀ برخی افراد در درون نظام، روابطی با ارگ ریاست جمهوری داشته است.
آقای حکمتیار که هنوز در خواب احیای نظام قبیلهیی با طرز تفکرِ خود است، در چند مورد هیأتهایی را به کابل فرستاده و طرحهایی را برای حل بحران کشور ارایه کرده است؛ طرحهایی که خروج نیروهای خارجی، ایجاد حکومت موقت، برگزاری انتخابات گویا شفاف، ترجیعبند اصلی آنها را تشکیل میدهند.
در طرحهایی که آقای حکمتیار تا به حال ارایه کرده، هیچگونه واقعبینی نسبت به وضعیت موجود در افغانستان به چشم نمیخورد. آقای حکمتیار فکر میکند در هماهنگی با گروه طالبان، حلقاتی در داخل نظام و تحت حمایت آی.اس.آی پاکستان، میتواند راهحلی برای مشکلات امروز جامعهیی پیدا کند که از حقوق بشر، دموکراسی، عدالت اجتماعی، کثرتگرایی، حقوق زنان و ارزشهایی از این دست حمایت میکند.
آقای حکمتیار با چنین طرز تفکری، واقعیتهای امروز کشور را نادیده میگیرد و با همان نگاه سی سال قبل و موجودیت قشون سرخ، برای افغانستان پساطالبانی نسخه میپیچد. آقای حکمتیار فراموش میکند که افغانستان امروز، دیگر افغانستانِ سی یا چهل سال گذشته نیست. افغانستان امروز حتا افغانستانی نیست که تفکرات خاص ارگ را تحمل کند. افغانستان امروز پویاتر و سیاسیتر از دیگر دورههای تاریخی کشور است. افغانستان امروز نظامی را برمیتابد که بر اساس اراده و خواست مردم شکل گرفته باشد، کثرتگرایی را در عمل بپذیرد، موجودیت احزاب سیاسی را تحمل کند، حقوق اقلیتها را به رسمیت بشناسد و در کل جامعه را از چنگ گروههای دهشتافکن و واپسگرا نجات بخشد.
اگر دولت پس از طالبان میتوانست به این خواستهای جامعه پاسخ روشن و قناعتبخش ارایه کند، بدون شک امروز مشکلات اینهمه حاد و گسترده نمیبود که آقای حکمتیار برای آن تعیین تکلیف کند. اگر دولت آقای کرزی به تعهدات خود در ایجاد حاکمیت پاسخگو و مردمسالار درست عمل میکرد، امروز اینهمه دغدغه و نگرانی نسبت به خروج نیروهای خارجی و انتخابات سال ۲۰۱۴ در جامعه وجود نمیداشت.
مشکلات امروز افغانستان، دقیقاً خلاف دیدگاههای آقای حکمتیار برای نظامسازی شکل گرفته و نه در راستای تفکرات و دیدگاههای او. به همین دلیل، هرگونه طرح و برنامهیی که از سوی چنین افرادی ارایه میشود، نمیتواند بازتابدهندۀ خواستهای امروزی کشور باشد. هر چند که بر اساس پذیرش تکثرگرایی در جامعه، باید از چنین طرحهایی استقبال کرد، ولی این طرحها زمانی میتوانند نتیجهبخش باشند که در روند تضارب آرا و اندیشهها، کارایی خود را ثابت کنند.
هرگونه طرح از بالا به پایین و یا تأکید بر حقانیت کامل آن، با ارزشهای یک جامعۀ دموکرات سرِ ناسازگاری دارد و قابل پذیرش برای مردم افغانستان نیست. ناکامی دولت فعلی ـ هرچند که این دولت با کمی آسانگیری، برخاسته از ارزشهای مدرن است ـ به دلیل سیاستهای یکجانبه و حداکثریِ آن است.
آقای کرزی متأسفانه فضای جدید سیاسی در افغانستان را درک کرده نتواست و پرسشهای مردم در نظامی که او سکانداری آن را برعهده گرفت، پاسخ لازم را نیافتند. آقای حکمتیار نیز در طرحها و برنامههای خود فراتر از این چیزی را ارایه نکرده است. آقای حکمتیار و حتا آقای کرزی به جامعۀ بسته تعلق دارند، اما مردم افغانستان نگاه خود را معطوف به جامعۀ باز کردهاند. اما آیا آقای حکمتیار ارزشهای امروزی را درک میکند و میتواند با آنها سر سازگاری داشته باشد؟
در گذشته چنین موردی از سوی ایشان دیده نشده و در آینده هم انتظار نمیرود که آقای حکمتیار با مواضع پیشینِ خود خداحافظی کند.
آیا آقای حکمتیار میتواند روابط و تعلق خاطرِ خود با جریانهای تندرو و هراسافکن را نادیده بگیرد و دست از حمله و کشتار غیرنظامیان بردارد؟
در گذشته، آقای حکمتیار در حالی که شعار برگزاری انتخابات را سر میداد، با موشکهای کور شهروندان کابل را به خاک و خون میکشید. آیا طرح آقای حکمتیار برای برگزاری انتخابات بازهم با همان رویکرد گذشته صورت میگیرد؟
موضوع دیگر این است که حضور پُررنگ آقای حکمتیار در برخی رسانههای دیداری کشور، میتواند در راستای یک سیاستِ خاص برنامهریزی شده باشد؛ سیاستی که بتواند به صورت یکجانبه کاسه و کوزه را بر سرِ دیگران بشکند و از خود اتهامزدایی کند. این سیاست بدون شک در حلقاتی از نظام حمایت میشود و حتا طرحهایی برای تشویق آقای حکمتیار برای شرکت در آیندۀ سیاسی کشور، روی دست است. البته این سخنان به معنای مخالفت با این گروه و یا آن گروه و یا این شخصیت و یا آن شخصیت نیست؛ بل مخالفت با طرحیست که میتواند عواقب و پیامدهای خطرناکی برای کشور رقم زند. این طرح میتواند شامل معاملهگری با گروههایی باشد که پیشینۀ جنایات ضد بشری دارند و بسیاری از مشکلات امروز جامعه به اقدامها و حرکتهای آنان در گذشته برمیگردد.
Comments are closed.