گزارشگر:احمد عمران - ۱۲ حوت ۱۳۹۱
ارگ ریاستجمهوری به گونۀ سیستماتیک اقدامهایی را آغاز کرده که بتواند گروه طالبان و حزب اسلامی حکمتیار را در آیندۀ سیاسی کشور شریک سازد. این اقدامها از گفتوگوهای پشت پرده با برخی افراد مجهولالهویه آغاز میشود و تا وعدۀ شرکت در ساختار نظام و حکومت ادامه مییابد. از یکسو رییسجمهور کرزی تلاش میکند که در تقابل با متحدان بینالمللی کشور، چراغ سبز به این جناحها و حامیان پاکستانیِ آنها نشان دهد و از سوی دیگر برخی افراد نزدیک به او در حال تطهیرِ گروه طالبان و حزب اسلامی از جنایات و فعالیتهاییست که به عنوان فعالیتهای ضد بشری از سوی نهادهای مدافع حقوق بشر شناخته میشوند.
آقای کرزی که زمانی شخصاً وظیفۀ سخنگویان گروه طالبان را به عهده گرفته بود و به جای این افراد موضعگیری میکرد، حالا این وظیفه را به وزیر معارفِ خود تفویض کرده است. فاروق وردک در تازهترین سخنان خود، بار مسوولیت آتش زدن مکاتب، کشتن و مسموم کردنِ معلمان و دانش آموزان را از دوش این گروهها برداشت و به گونۀ آشکار گفت که اینگونه اقدامها کار گروههای دیگر است که برای بدنام کردنِ طالبان فعالیت میکنند.
آقای وردک این سخنان را در حالی ابراز میکند که بارها گروه طالبان به شکل رسمی مسوولیت فعالیتهای خود را به عهده گرفته و در حال حاضر هم هیچ منبع موثق دیگری وجود ندارد که خلاف اظهاراتِ این گروه را ثابت کند. اما پرسش اینجاست که چرا بلندپایهترین مقامهای کشور، خود را در حد سخنگویان گروههای خشونتگرا فرو میکاهند و از منظر و موضع این گروهها، به دفاع از کارنامۀ سیاهِ آنها اقدام میکنند؟ آیا اینگونه اظهارات از روی آگاهی صورت میگیرد و یا اینکه در پشت این دفاعها، مقاصد و اهداف دیگری پنهان است؟
بدون شک که هیچ انسان عاقلی نمیتواند و نمیباید که مسوولیت جنایات گروههایی را به عهده بگیرد که خود از به عهده گرفتنِ آنها ابا ندارند، مگر اینکه اهداف دیگری در پشت اینگونه رفع اتهامها وجود داشته باشد. وقتی آقای کرزی از نیروهای امریکایی خواست که ظرف دو هفتۀ آینده میدان وردک را ترک کنند، آنهم به بهانه دست زدن به خشونت و بدرفتاری با شهروندانِ این شهر، آیا واقعاً چنین اتفاقی افتاده بود؟
برخی گزارشها حکایت از این دارند که در قضیۀ میدان وردک آنگونه که آقای کرزی و اطرافیانِ او مدعی هستند، بحث حرمتشکنی مردم در میان نبوده است؛ بل آقای کرزی به این بهانه تلاش کرده است که گروههایی را در این منطقه حمایت کند که سری با طالبان و پایی در ارگ ریاستجمهوری دارند. بدون شک این مورد اول هم نیست و در گذشته نیز مواردی وجود داشته که باعث سوءتفاهمات کلان در میان نیروهای کشور و متحدان خارجیِ آنها شده است.
گزارشهای تازه از میدان وردک نشان میدهد که عملیات انجام شده در این ولایت، در هماهنگی با نیروهای ارتش صورت گرفته و عملاً این نیروها در آنچه که در میدان وردک رخ داده است، سهیم بودهاند. چرا آقای کرزی مقامهای امنیتی کشور را مورد بازخواست قرار نمیدهد که در مورد چنین حوادثی احساس مسوولیت کنند؟… پاسخِ آن روشن است چون بحث بر سر نحوه و نوع انجام عملیات نبوده است، بل بحث بر سر افشای یک سری برنامههاییست که آقای کرزی و اطرافیانِ او برای کنار آمدن با گروههای خشونتطلب در مناطق مختلف کشور میخواهند انجام دهند.
اظهارات وزیر معارف کشور، سناریوی ارگ را در انجام اینگونه برنامههای پشت پرده تکمیل میکند. وقتی آقای وردک میگوید که مکاتب را طالبان حریق نمیکنند، منظور او از گروههای دیگر چیست؟ کدام گروهها هستند که در افغانستان علیه معارف اقدامهای خصمانه انجام میدهند؟ چرا آقای وردک از این گروهها نام نمیبرد؟!… پاسخ واضح است، چون هیچ گروه و جناحی در افغانستان به جز از طالبان و حزب اسلامی حکمتیار وجود ندارند که مکاتب را به آتش میکشند و اهل معارف را میکُشند. مگر طالبان در زمان حاکمیت خود، چیزی غیر از این را انجام میدادند؟ مگر این گروه هزاران مکتب را در سراسر قلمرو تحت نفوذِ خود نبسته بود و میلیونها دختر را از رفتن به مکاتب باز نداشته بود؟
شاید آقای کرزی برای این اقدام گروه طالبان توجیه داشته باشد و به گونهیی بخواهد مسوولیتِ این گروه را در قبال فعالیتهای ضد بشریِ آن رفع کند؛ اما «آفتاب به دو انگشت پنهان نمیشود». آقای کرزی و اطرافیانِ او به دلایل سیاسی و معاملهگری بر سر سرنوشت سیاسی کشور، نمیتوانند از گروههایی رفع اتهام کنند که شناختهشدهتر از آن هستند که نیاز به تعریف داشته باشند.
آقای کرزی و اطرافیانِ او در روزهای اخیر به گونۀ عجولانه در حال انجام یک سری برنامههای خطرناک هستند که میتواند آیندۀ سیاسی کشور را بهشدت آسیب بزند. از آن جمله یکی است: پیشنهاد دو پست کلیدی در ساختار دولت برای گروه طالبان. اگر ارسال نامه و این پیشنهاد آنگونه که برخی رسانهها آن را افشا کردهاند درست باشد، پس باید جامعه را از یک توطیۀ بزرگ به همکاری کشورهای منطقه، گروههای خشونتگرا و ارگ ریاستجمهوری هشدار داد. چون اینگونه برنامهها بدون همکاری برخی نهادهای استخباراتی کشورهای همسایه، نمیتوانند صورت عملی به خود بگیرند.
از جانب دیگر، نسبت به خوشبینیهای آقای وردک به طالبان هم باید بهشدت بدبین بود؛ چون ایشان در بسیاری از برنامههای هویتسازی طالبان و حزب اسلامی، نقش بارز داشته و در حال حاضر هم تلاش میکند که این نقش را برجستهتر سازد. آقای وردک به دلیل روابط نزدیک با آی.اس.آی پاکستان همواره فرد مورد اعتماد این کشور بوده و به همین دلیل، برنامههایی که در راستای نزدیکی دو کشور بر سر مسایل افغانستان صورت گرفته، با مدیریت ایشان انجام شده است؛ چه برگزاری جرگه میان شخصیتهای بانفوذ دو کشور در سالهای گذشته و چه برگزاری جرگۀ مشورتی صلح که به ایجاد شورایی در این خصوص منجر شد. چنین اقدامها و برنامهها بدون شک با منافع ملی کشور در تضاد قرار دارند و میتوانند روند اجماع ملی را که از سوی نهادهای معتبر و شخصیتهای بانفوذ در دست انجام است، به نوعی سبوتاژ کنند.
Comments are closed.